اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره چدید |
کبودی بر بدن ابراهيم لطف اللهی ثبت شده است. با اين وجود اداره اطلاعات سنندج، مرگ وی را ناشی از خودکشی دانسته و پس از گذشت حدود 1سال، هنوز دلايل اصلی مرگ وی مشخص نشده است. زهرا کاظمی زهرا کاظمی در ۱۹۴۹ ميلادی در شيراز متولد شد. وی در ۱۹۷۴ برای تحصيل در رشته ادبيات و سينما به دانشگاه پاريس رفت و در سال ۱۹۹۳ همراه پسرش، استفان هاشمي، به کبک کانادا مهاجرت کرد. وی خبرنگار کانادايی- ايرانی تبار بود که در مسافرتی حرفهای به قصد تهيه گزارش در ايران، هنگام ناآراميها و اعتراضات دانشجويی سال 82، به جرم عکسبرداری حين تجمع برخی از خانوادههای زندانيان در مقابل زندان اوين، بازداشت شد . گفته می شود پس از بازداشت در مقابل زندان اوين، وی همه فيلمهای مربوط به سازمان مجاهدين در عراق را فوراً از کيف و دوربين خارج کرده و در مقابل نور آفتاب قرار ميدهد.همين مسئله موجب سوءظن بيشتر مأمورين ميشود. بنا بر تصريح دادستان عمومی و انقلاب تهران، زهرا کاظمی متهم به عکس برداری از اماکن و مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرويسهای اطلاعاتی بيگانه بودهاست. معاونت اطلاعات نيروی انتظامی نيز قبل از تحويل پرونده متهم به وزارت اطلاعات، تصريح ميکند که متهم دارای جرايم امنيتی بودهاست. بر اساس گزارش هيأت ويژه رئيس جمهور، زهرا کاظمی ۲۶ ساعت در اختيار نيروی انتظامي، ۴ ساعت در اختيار دادسرا و ۲۶ ساعت در اختيار وزارت اطلاعات قرار داشتهاست و ضرب ديدگی جمجمه (۵ تير ۱۳۸۲) نيز در زمانی صورت گرفت که زهرا کاظمی در اختيار وزارت اطلاعات قرار داشتهاست. زهرا کاظمی در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر ميبرد، در ۲۰ تير به دلايلی نامعلوم،ميميرد. مقامات ايرانی دليل مرگ را غش و برخورد سر خانم کاظمی با زمين و نهايتاً ضربه مغزی ذکر کردند. حکومت ايران بالاخره در روز 25 تيرماه، خبر درگذشت زهرا کاظمی را تأييد کرد. گرچه مقامات حکومتی ايران بر تصادفی بودن مرگ وی بر اثر ضربه و خونريزی مغزی ناشی از ,برخورد جسم سخت به سر, پافشاری نمودند، شهرام اعظم، پزشک سابق و کارمند وزارت دفاع ايران که در سال ۲۰۰۴ ميلادی ايران را ترک و از کانادا درخواست پناهندگی نمود، پس از معاينه بدن زهرا کاظمي، اعلام نمود که علايم ضرب و شتم شديد، شکنجه و تجاوز جنسی شامل: شکستگی جمجمه و بيني، لهشدگی انگشتان پا، شکستگی انگشتهای ميانی و کوچک دست راست و انگشت ميانی دست چپ، کندهشدن ناخنهای انگشتهای شصت و اشاره دست، صدمات در ناحيه ريه و دنده، کبودی شديد ناحيه شکم، اندام تناسلی و پاها که حاکی از تجاوزات جنسی و شلاق خوردن در زمانهای مکرر دارد، نشان ميدهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسيدهاست. وکلای پرونده زهرا کاظمی خواهان رسيدگی به اتهام قتل عمد هستند و به نقص تحقيقات در پرونده اعتراض کرده و خواهان تعيين بازپرس ويژه ای برای تکميل تحقيقات شده اند.اما پيگيريهای آنان نيز برای روشن شدن علل قتل و مجازات عاملان آن تاکنون بی نتيجه مانده است. زهرا بنی يعقوب دكتر زهرا بنى يعقوب . پزشك عمومى . متولد بيست و پنج مهر پنجاه و نه . ورودى مهر ماه 77 دانشگاه تهران . مجرد . ساكن تهران . فرزند پدرى كه از زندانيان سياسى در رژيم سابق بوده است . و دكتر زهرا بنى يعقوب بنا به قانونى كه سالهاى زندان پدر را معادل امتياز ” آزادگى ” به حساب آورده است از قانون خدمت اجبارى پزشكان در مناطق محروم معاف بوده است اما پس از مدتى كه از فارغ التحصيلى اش مى گذرد با توجه به اين كه عملا امكان اشتغال پزشكان جوان در تهران و شهر هاى بزرگ وجود ندارد همراه دوست دوران تحصيل خود عازم رزن در استان همدان مى شود و مدت سه ماه در روستاى از توابع رزن مشغول به كار مى شود . پس از مدتى محل خدمت خود را به روستاى ” سيس” از توابع قروه سنندج تغيير مى دهد . روز پنج شنبه يك روز پيش از عيد فطر در پارك مردم روبروى دانشگاه بوعلى سيناى همدان به جرم همراهى با پسر جوانى به اسم حميد بازداشت مى شود . به بازداشت گاه منتقل مى شود به مدت بيش از 48 ساععت در بازداشت مى ماند و دو روز بعد جسد حلق آويز شده وى در بازداشت گاه پيدا مى شود كه مسوولان ادعا دارند خانم دكتر با استفاده از يك پرچم تبليغاتى اقدام به خود كشى كرده است. خانواده زهرا بنی يعقوب، اما از همان لحظات ابتدايي، با رد کردن ادعای مربوط به خودکشی وي، خواهان بررسی دقيق دلايل مرگ و مجازات عاملان آن شدند. برادر اين پزشک جوان، گفته است که نيم ساعت پيش از اينکه اين اتفاق برای خواهرش بيفتد( در گزارش پزشکی قانونی ساعت مرگ، 9 شب اعلام شده است) با او تلفنی صحبت کرده و خواهرش از شرايط روحی خوبی برخوردار بوده است. اين خانواده در هفته های ابتدايی پس از مرگ دخترشان، خواهان پرينت مکالمات تلفنی و اثبات صحت گفته های خود شدند. با اين حال پرينت مکالمات، با گذشت حدود 4 ماه از زمان مرگ دکتر زهرا، به خانواده وی تحويل داده شد در حالی که ساعتهای تماس مربوط به روز مرگ، به شکلی نامشخص دست کاری شده و تغيير يافته بود.همچنين مأموران، پس از مرگ دکتر زهرا، تاريخ بازداشت او را 21 مهرماه عنوان کردند، در حالی که از ابتدا اعلام شده بود که وی روز 20 مهرماه بازداشت شده است. به نظر می رسد نيروی انتظامی با تغيير تاريخ بازداشت، قصد توجيه بازداشت غيرقانونی 48 ساعته وی را داشته است. ۱۹ تيرماه امسال، بازپرس شعبه سوم دادسرای عمومی و انقلاب همدان با مختومه اعلام کردن پرونده مرگ زهرا بنييعقوب، با نوشتن اين جمله ,که اصولاً جرمی اتفاق نيافتاده که بتوان در باره آن رای صادر کرد, برای متهمان اين پرونده قرار منع تعقيب صادر کرد. کميسيون پزشکی تهران تا حد زيادی بر نظر پزشکی قانونی همدان مبنی بر خودکشی دکتر زهرا، صحه گذاشته است؛ با اين تفاوت که اين بار وارد آمدن ضربهی لگد به جمجمه وی را تأييد کردهاند. خانواده دکتر زهرا بنييعقوب پس از گذشت يکسال از مرگ مشکوک فرزندشان در بازداشتگاه امر به معروف و نهی از منکر همدان، با نوشتن نامهای خطاب به مردم ايران، بهويژه فعالان حقوق بشر، روند پيگيريهای خود را شرح دادهاند و دست ياری به سوی آنها دراز کردهاند. خانواده دکتر زهرا در نامه خود نوشتهاند: ,متاسفانه تاکنون پرونده مرگ فرزندمان به نقطه روشنی نرسيده است و متهمان همچنان آزاد هستند و مجازاتی برای آنها در نظر گرفته نشده است و هيچکس پاسخ مشخصی به ما نميدهد., عبدالرضا رجبی جديدترين مورد مرگ يک زندانی در زندان، مربوط به يک عضو سازمان مجاهدين خلق است. عبدالرضا رجبی متولد سال 1341 و از فرزندان مردم محروم ماهيدشت كرمانشاه بود. وی در سال 1380 طى يک درگيرى مسلحانه در منطقه مرزى درحالى که مورد اصابت ترکش نارنجک قرار گرفته بود، توسط مأموران امنيتی دستگير و متعاقبا در دادگاه به اعدام محكوم شد. اين حكم درسال 1385 با يك درجه تخفيف به حبس ابد كاهش يافت. وى ساليان متمادى زندان را با وجود ترکشهاى نارنجک در بدن که هيچگاه مورد رسيدگى پزشکى قرار نگرفت سپرى نمود، وی در طی اين سال ها به شدت نيازمند رسيدگى پزشکى بود. رجبی دوران حبس خود را درسخت ترين شرايط در زندان ديزل آباد كرمانشاه و سپس در بند 350 زندان اوين تهران سپری نمود. در ماههاى اخير نيز از بند 350 زندان اوين به اندرزگاه 8 زندان که محل نگهداری زندانيان بيگانه و معتادان مواد مخدر است، تبعيد شد. رجبی در تاريخ 7 آبان ماه به دلايل نامعلوم به زندان رجايی شهر کرج منتقل شده و در همان شب، خبر درگذشت وی اعلام شد. |