ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

 حقوق بشر

دانشجو

 

Bakhtiar33

 اين نامه فاش می گويد که وی در آن برهه خمينی را رهبر حرکت بر ضد استبداد شاه می دانسته است، وگرنه نامه نوشتن و او را اينگونه مورد خطاب قرار دادن کاملا بی وجه بود. ديگر اينکه آقای بختيار از آقای خمينی تقاضای «هدايت و حمايت» می کند. يعنی نه تنها به او اعتماد دارد بلکه برای او، مقام رهبری جنبش را قائل است.

در کار سياسی برای او قدرت اصل بود و نزد وی هدف وسيله را نيز توجيه می کرد و چون قدرت اصل بود، مفاهيمی چون استقلال، آزادی و مردمسالاری، حکم دست آويز را داشته اند وگرنه، او بايد می دانست در مردمسالاری، حاکميت با مردم است و آزادی بدون استقلال، وجود پيدا نمی کند. در يک کلام، سيره وی در انقلاب و جنگ نشان می دهد برای استقلال و آزادی وطن ارزش واقعی قائل نبود جعل در تاريخ، به خصوص در شرايط بحرانی حاضر، که رژيم و مخالفان قدرت طلبش تلاش دارند تا منابع تاريخ را به انحصار خود در آورند، تا بدين وسيله آينده را مطابق اميال خود معين کنند، جفای محض به مردم ايران و عملی بس ناجوانمردانه است.

۱۰. حمله عراق به ايران و آغاز جنگ ويرانگر ۸ ساله

در نتيجه ضرباتی که به خاطر کودتای نوژه به نيروهای مسلح وارد شده بود، و به خاطر حمايتها و مشوقهايی که صدام از سران عرب حاشيه خليج فارس، آمريکا، انگلستان و گروه بختيار دريافت کرده بود، ارتش عراق بعد از دو سال آماده سازی، فرصت را مناسب يافت تا در ۳۱ شهريور ۱۳۵۹/ ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ به ايران حمله کند. در اين روز صدام در تلويزيون عراق موافقت نامه الجزاير را پاره کرد و شورای فرماندهی عراق ۳ پيش شرط را برای پايان جنگ اعلام کرد:

۱. احترام ايران به حاکميت عراق در محدوده خاک ايران؛

۲. شناسايی حقوق قانونی عراق بر شط ‌العرب؛

۳. بازپس‌دادن سه جزيره تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی.

چهار روز بعد، در ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۰ بختيار در مصاحبه ای با تلويزيون Antenne 2 فرانسه اعلام کرد که قصد تشکيل يک دولت در تبعيد دارد ولی محل اين دولت فرانسه نخواهد بود. وی افزود اگر فقط عراق دولت او را به رسميت بشناسد دست به اينکار نخواهد زد. وی در پايان مصاحبه با اطمينان کامل اعلام کرد که سرنگونی حکومت خمينی نزديک است. (۱) گفتنی است روابط بختيار با عراق چنان نزديک شده بود که از آغاز جنگ يک هواپيمای ويژه دولت عراق در فرودگاه اورلی پاريس مستقر شده بود و بختيار با اين هواپيما بود که در آغاز جنگ، پاريس را به مقصد عراق ترک کرد. البته دفتر بختيار در برابر خبرنگاران کنجکاو از مقصد سفر او اظهار بی اطلاعی می کرد. (۲)

در اثر آزاد کردن خلبانان و ديگر نظاميانی که به اتهام مشارکت در کودتای نوژه دستگير شده بودند، در دومين روز جنگ، قهرمانان نيروی هوايی ايران، با استفاده از ۱۴۰ فروند هواپيمای جنگی، هفت پايگاه نيروی هوايی عراق را بمباران کردند و نقشه صدام را که قرار بود در عرض چهار روز در اهواز در حضور بيش از ۱۰۰۰ خبرنگار خطبه پيروزی بخواند، نقش بر آب کردند. در آن شرايط سخت و دهشت انگيز که سربازان عراقی تا پشت درهای دزفول آمده بودند نقش حماسه واری که اولين منتخب ملت ايران با شاهنامه خوانی در روحيه بخشيدن به خلبانان پايگاه وحدتی در دزفول، بازی کرد (۳) يادکردنی است. در آنسوی مرزهای وطن اما بختيار بود که در انتظار ايجاد دولت در تبعيد در اهواز، در بغداد منتظر مانده بود تا کار يکسره شود. ولی چه زود ناچار و ناکام پس از ۴ روز غيبت، در ۶ اکتبر به پاريس باز می گردد.

بختيار در اثر فشار مطبوعات، چند هفته بعد مجبور شد اعتراف کند غيبت چند روزه اش در زمان شروع جنگ، به علت سفر به بغداد بوده است؛ (۴) شرمی که دامن وی را به درازای تاريخ ايران رها نخواهد کرد. وی وقتی ديد تيرش به خطا رفته است در بازگشت از بغداد اين عمل شرم آور را اينگونه توجيه کرد که: «من برای شکست رقيب، خمينی، حاضرم با حکومت عراق همکاری کنم. اما حاضر به قبول اشغال کشورم توسط هيچ کشوری نيستم». (۵) انگار که او نمی دانست که صدام هميشه خوزستان را جزو خاک عراق می دانسته ودر اعلاميه اول شورای فرماندهی که همزمان با اقامت بختيار در بغداد صادر شد، صريحاً به رسميت شناختن حق عراق بر خاک ايران، پس دادن جزاير سه گانه و نيز حاکميت عراق بر شط العرب را از شروط اصلی پايان جنگ اعلام کرده بود. حال سئوال اينست: زمانی که او و کابينه اش با هواپيمای دولت عراق به بغداد رفته بودند و منتظر بودند که با حمايت تانک های عراقی وارد اهواز شده و دولت خود را بر پشت کشته های نظاميان ايران در جبهه و با حمايت ارتش عراق تشکيل دهند، او در چه موقعيت برتری قرار داشت که نخواهد شروط صدام را بپذيرد؟ آيا معنی اين مخالفتِ صرفا لفظی، بعد از شکست اوليه عراق، جز اين می باشد که او تنها سعی در پنهان کردن قرار و مدارهای ننگين با دشمن را داشته است؟

بر خلاف تبليغات دوستانش، آقای بختيار هيچگاه آن صداقت و شجاعت را پيدا نکرد که تمامی حقيقت را بگويد و لذا کار تحقيق بر عهده روزنامه های معتبر فرانسوی افتاد که حدود ۹ ماه بعد از حمله عراق موضوع رابطه وی با صدام را با جزئيات افشا کنند. برای مثال، روزنامه لوموند با اشاره به مدارک بدست آمده از سوی محافل فرانسوی، جزئيات طرح صدام- بختيار را اينگونه بر ملا کرد:

«ستاد مشترک ارتش عراق قرار بود در عرض کمتر از يک هفته خوزستان– به قول عراقيها عربستان- را اشغال کند و کردها مناطق کردنشين را در دست بگيرند و روز ۵ اکتبر در اهواز شاهپور بختيار حکومت آزاد تشکيل دهد.» (۶)

بختيار خودش هم تحت فشار رسانه هايی که به حقايق معامله وی در بغداد پی برده بودند، يک ماه بعد از حمله عراق اظهار کرد که با صدام موافقتی شامل ۳ بند انجام داده بود: «به زير کشيدن خمينی،

 

قبلی

برگشت

بعدی