اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
راهنمايى ما را، همينطور فاسد مىكنند. افرادى را پيدا مىكنند كه مواد مخدّر و عكسهاى ناجور به مدرسه مىبرند." "بسياري از مشكلات، مشكلاتي است كه دشمن بر ما تحميل كرده و با دست او در كشور مشكل به وجود آمده است. اينطور نيست كه ما به خودي خود، مشكل داشته باشيم. دشمنان خارج از اين مرزها ـ نه دشمنان حقيري كه احيانا در داخل هستند ـ با محاصرهي اقتصادي و فشار و تحميل جنگ و با بسياري از كارهاي ديگر، مشكلات را سازماندهي ميكنند." دوم اينكه، راه را باز ميكند تا به هر كس كه در برابر شعارهاي تحقق نيافته و دروغهاي روزمره نظام به مردم و به جنايتها و به مفاسد فعلي نظام ايران اعتراضي داشته باشد، انگ اقدام بر عليه نظام و امنيت ملي بزند. هر كس را كه از همسفرگي با رهبران نظام خسته يا پشيمان شود، به بهانه ارتباط با آمريكا محكوم كند و انگ دشمن ملت به او بزند. هر روشنفكري را به غرب زدگي محكوم كند و هر انسان آزاده و آزاديخواهي را به جرم خط گرفتن و پشتيباني شدن توسط آمريكا به محبس بیندازد. " همهى كسانى كه به نحوى از انقلاب يا از هدفهاى انقلاب متضرر ميشدند، اينها جلوى انقلاب ايستادند. از امنيت يك عدهاى متضرر ميشوند، از عدالت يك عدهاى متضرر ميشوند، از نفى حاكميت طاغوت يك عدهاى متضرر ميشوند، از نفى سلطهى بيگانه يك جماعتى متضرر ميشوند، از نفى استبداد يك عدهاى متضرر ميشوند. اينها را شما ميدانيد؛ توضيح لازم ندارد. كىها از عدالت يا از استقلال يا از آزادى و امثال اينها متضرر ميشوند؟ اينها همه در مقابل انقلاب صف كشيدهاند. تا الان هم اين صفكشى ادامه دارد. " "هر كس ملت را به تفرقه دعوت كند، هر كس سعى كند ميان ملت و مسئولان كشور فاصله بيندازد، هر كس بر طبل اختلافات بكوبد، كارى بر خلاف مصلحت اين كشور و اين ملت انجام داده است؛ هر كى ميخواهد باشد. " سوم اينكه، نظام از پاسخگويي به ملت و جهان در قبال كاستيها و كجيها بينياز ميشود. هيچ تقصيري را به گردن نميگيرد و خود را در هاله توهمي قداست ناشي از رياست غير مستقيم امام زمان در ايران، ميپيچاند و به وسيله آن يك حوزه استحفاظي آسيبناپذير گرداگرد خود ميكشد. چهارم اينكه با برشمردن اين همه توطئه و دسيسه و فشار خارجيها بر ايران، در يك خودسنجي يك طرفه، خود را مورد تقدير و تمجيد هم قرار ميدهد و بر خود ميبالد كه هنوز هم نظام سر جايش استوار است و آب از آبش تكان نخورده. "شما نگاه كنيد آثار ادبى قرن نوزدهم فرانسه را كه در آخر قرن هيجدهم انقلاب كبير فرانسه انجام گرفته. در اوائل قرن نوزدهم ناپلئون سر كار آمده، آنوقت شما آثار ادبى اواسط قرن يعنى مثلاً 1830، 1840 را كه زياد هم هست؛ هم شعر، هم رمان، نگاه كنيد، خواهيد ديد كه آنها بعد از سى سال از پيروزى انقلابشان در چه وضعى بودند؛ يك استبداد مطلق، يك فساد مطلق، يك تبعيض طبقاتى بسيار وحشتانگيز آنوقت وجود داشته؛ با اينكه آنجا هم شعار عدالت بود، شعار مساوات بود، شعار نفى استبداد بود." سکانس نهم: پر رنگ كردن مسئله فلسطين، برای كمرنگ كردن مسائل داخلي يك استراتژي و هنر سيساله ولايت فقيه در ايران، اين است كه براي كماهميت نشان دادن نارضايتيهاي داخلي كه اكثراً اقشار متوسط هم در آن هستند، مسئله را به ناكجا آباد فلسطين و اسرائيل پرتاب ميكند. مسئله فلسطين و هياهوهايي كه در رابطه با آن هر روز به راه مياندازند از يك سو به منظور انحراف توجه مردم ايران از فلاكتهاي داخلي و از سوي ديگر، براي توجيه حمايتهاي مالي و غيرمالي (تروريستي) از فلسطين است. "آنچه كه در عرصهى منطقهى ما امروز مسئلهى اساسى است، باز همان مسئلهى قديمىِ فلسطين است. مسئلهى فلسطين، بسيار مسئلهى اساسى و مهمى است." سکانس دهم: سواستفاده از دين بر عليه دموكراسي و حقوق بشر پس زمينه اين فيلمنامههاي تكراري سي ساله، سوءاستفاده از دين و اعتقادات ديني مردم است. اسلام هميشه در صحنه است تا به موقع و سر بزنگاه براي توجيه اعمال و افعال و رفتار ضدبشري، ضد مردمي و ضد دموكراسي به ميدان بيايد و همه چيز به گردن اسلام انداخته شود: "يك مسئله اين است كه در اقدامهاى خودمان، تصميمهاى خودمان، رضايت مردم را كه در نظر ميگيريم، چيز خوبى هست؛ اما اينجور نباشد كه يك جائى رضايت مردم، خوشايند مردم را در نظر بگيريم، اما رضايت خدا را در نظر نگيريم. اگر يك جائى عملى را بايد انجام بدهيد كه اگر انجام داديد، خوشايند مردم نيست، ولى شرعاً واجب است، انجام بدهيد. يا يك كارى را بايد نكنيد؛ به حسب موازين شرعى و عقلائى و كارشناسى درست، اما مردم خوشايندشان اين است كه شما اين كار را بكنيد. اينجا بايد كدام را انتخاب كنيد؟ اينجا بايستى آن چيزى را كه تكليف هست، انتخاب كرد. رضايت مردم، قناعت مردم، خدمت به مردم، چيزِ بسيار باارزشى است؛ اما تا آن وقتى كه خوشايند مردم، معارضِ با تكليف نشود." سکانس یازدهم: خودانتسابي به خدا و پیغمبر مهمترين استفادهاي كه نظام ايران و در رأس آن رهبري از باورهاي ديني انجام مي دهد، انتساب نظام ايران به اسلام و به امام زمان است. اين حربهاي است تا اقشار مياني و متوسط جامعه در خوشباوري و اعتماد كوركورانهشان به روحانيت، سرنوشتشان را به دست متوليان مذهبي بسپارند. "متقابلاً سنت الهى هم اين است كه اگر حركت نبوى، حركت الهى كه مصداقش انقلاب اسلامى است، به كار خود ادامه بدهد و دنبالگيرى كند، بر همهى اين موانع فائق خواهد آمد؛ اين هم سنت الهى است. در سورهى مباركهى فتح آمده است: «و لو قاتلكم الّذين كفروا لولّوا الادبار ثمّ لايجدون ولىّ و لا نصيرا. سنّة اللَّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللَّه تبديلا»؛ اگر بايستيد، اگر استقامت كنيد، اگر هدف را گم نكنيد، اگر تلاش را متوقف نكنيد، بدون ترديد غلبه در اين عرصه با شماست. حاصل حرف من همين است با شما جوانان عزيز". سکانس دوازدهم: بياعتنايي آشكار و دهن كجي به منتقدان داخلي نظام در حالي كه زندانهاي سياسي انباشته از فعالان حقوق بشري، كارگري، دانشجويي و زنان و رهبران اقليتهاي قومي و مذهبي است، رهبر در وهله اول همه اين تحركات را انكار كرده و نشنيده ميگيرد. "خدا را شكر ميكنيم كه فضاى كشور ما بر اثر نظام اسلامى، فضاى آزادى است؛ فضاى بازى است؛ مردم فرصت دارند، ميتوانند حرفشان را بزنند، نخبگان هم ميتوانند حرف بزنند. مردم هم استماع ميكنند، ميشنوند و حرفها را با يكديگر مقايسه ميكنند و آنچه كه به نظرشان حق است، ميپذيرند و قبول ميكنند" "شما ببينيد با اقليتهاى مسلمان در كشورهاى مدعىِ آزادانديشى، امروز چگونه رفتار ميكنند. اين را مقايسه كنيد با رفتار اسلام در دورانهاى مختلف با اقليتهائى كه در كشورهاى اسلامى وجود داشتند. در فتوحاتى كه در زمان خلفاى راشدين انجام گرفت، به هر نقطهاى كه مسلمانها رفتند - در بعد از مرحلهى جنگ - در مرحلهى حاكميت رفتارشان با غير مسلمانها، رفتار مهربانانهاى بود. در همين منطقهى روم شرقىِ آن روز، كه امروز مجموعهاى از كشورهاى اسلامى را تشكيل ميدهند، عدهاى يهودى زندگى ميكردند - اين را در تواريخ ذكر كردهاند - كه وقتى مسلمانها رفتند، آنها قسم خوردند، گفتند: «والتّوراة»؛ قسم به تورات، «لعدلكم أحبّ إلينا ممّا مضى علينا»؛ به اين مضمون. عدالت مسلمين را ستودند. امروز هم در كشورهاى اسلامى شما مىبينيد؛ در كشور ما يهوديها، مسيحيها، زردشتيها آزادنه زندگى ميكنند، نماينده به مجلس ميفرستند، مراسم عبادى خودشان را انجام ميدهند؛ در كشورهاى ديگر هم همينجور. اين اسلام است. رفتار اسلام با اقليتها را مقايسه كنيد با رفتار امروز متمدنين به ظاهر طرفدار حقوق بشر با اقليتهاى مذهبى كشورهاشان، با مسلمانها به طور خاص. |