اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
هدف از »جنگ سرد« در غرب، همچنین در خاورمیانه و بویژه ایران مقابله با گسترش اندیشه های انقلاب کمونیستی - مارکسیستی بود. تقویت دین اسلام و گستردن سنن و خرافات مذهبی دستورالعمل اساسی جنگ سرد بشمار میرفت. و این هدیه ای ارزنده برای دستگاه روحانیت فرقه شیعه با روابط تنگاتنگی که از گذشته با دولت استعماری انگلیس داشت، بود. با این امتیاز که اکنون با ورود آمریکا به عرصه سیاسی ایران، قدرت و توانائیهای بیشتری پیدا می کرد. دستگاه روحانیت از همین زمان تبدیل به مهمترین متحد و همدست »جنگ سرد« و قدرتهای استعماری جهان شد. کل دستگاه مرجعیت و روحانیت با همکاری دولت های وابسته به بیگانگان در خدمت سیاست های ضد ملی و مخالف اصول قانون اساسی کشور مشروطه درآمد. و جایگاه سنتی از دست رفته خود را، که با پیروزی انقلاب ملی مشروطیت ایران و سپس سیاست بسیار عاقلانه و منطقی عدم دخالت روحانیون در حکومت توسط رضا شاه، از دست داده بود، دوباره باز یافت. برنامه و نقشه راه بردی جنگ سرد در ایران از جانب متفقین، با مشاوره و همفکری روحانیون و دولتمردان بر سه محور اساسی ترسیم و بشرح زیر شروع به عمل کرد: 1- پیکار و مبارزه با حزب توده ایران و اصولا مبارزه علیه هر نوع انقلاب و تحول و تغییر، با زیر بنایی سوسیالیستی و مارکسیستی ... 2- پیکار و مبارزه با بهائیان؛ زیرا بهائیان با باور به ظهور صاحب زمان و با پیدایش سید باب (1844) و ادعای مهدویت، ظهور و رجعت مهدی را مختومه اعلام میکردند و به نقش روحانیت در سیاست، و اصولا در زندگی مردم بکلی و از بنیان باور نداشتند و ندارند. اندیشه های معنوی و سیستم اداری این دین نو پا، بکلی مزاحم و مخالف اسلام سنتی و طبیعتا دستگاه مرجعیت و دخالت روحانیت در سیاست، متحد جنگ سرد بود. این را مرجعیت و روحانیت شیعه بخوبی می دانست و می داند و این حقیقت در اسناد بدست آمده پس از انقلاب اسلامی، بخوبی انعکاس یافته است..... 3- پیکار و مبارزه با کسروی و اندیشه های ضد شیعیی و بگونه ای ضد اسلامی وی و طرفدارانش. اندیشه های کسروی بنیان فکری متحد ین جنگ سرد، یعنی روحانیت و دولتمردان اسلام زده را نشانه می گرفت و چاره ای جز در نابودی خود کسروی و اندیشه های او نبود. بهمین خاطر هم از ترور او بوسیله فدائیان اسلام از جانب دولت و هم چنین روحانیت با سرور و شعف فراوان استقبال شد. پیام کسروی و دامنه طرفداری از او منحصر به ایران بود. اما دیانت بهائی در سراسر جهان طرفدارانی پیدا کرده بود و از مرزهای ایران گذشته و همگی آنان در دسترس ملایان نبودند. بعلاوه غیر ایرانیان هم این دین ایرانی را می شناختند و به آن ایمان پیدا کرده بودند.پس از مرگ آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرگ زود هنگام جانشینش آیت الله حاج آقا حسین قمی، در نجف، مرجعیت شیعه دو باره به ایران منتقل شد و آیت الله حاج آقا حسین بروجردی مرجعیت واداره حوزه نوبنیاد قم را بعهده گرفت. وی 9 سال نزد آخوند ملا کاظم خراسانی تلمذ و شاگردی کرد و به زیر و بم های اسلام سیاسی آشنا شد.... آخوند ملا کاظم خراسانی روابط بسیار تنگاتنگ و نیکوئی با دولت استعماری انگلیس داشت. خاطرات و اسناد منتشر شده پس از انقلاب به روشنی گواهی میدهند که آیت الله بروجردی و دستگاه روحانیت شیعه چگونه مزورانه در پی استحکام قدرت ارتجاعی و واپس مانده خود بودند و در همه امور کشور مشروطه دخالت های غیر قانونی و ضدیت و دشمنی با قانون اساسی مشروطه ایران کرده اند. در زیر عبای همین مرجعیت و روحانیت، سازمان تروریستی »جمعیت فدائیان اسلام« با رهبری یک طلبه جوان و بی بهره از دانش اسلامی، اما در سرحد جنون، مذهبی، تأسیس و آغاز بکار کرد. تأسیس سازمان تروریستی »جمعیت فدائیان اسلام« به رهبری سید مجتبی میر لوحی معروف به نواب صفوی و تعدادی دیگر از سازمان های ریز و درشت مذهبی سبب شد، بیش از یک دهه خونریزی و نا آرامی مستمر به وقوع بپیوندد، و نتیجتا بی پرده و علنی اصول اساسی کشور مشروطه نا دیده گرفته شود و دولت های فرسوده و وابسته، بی اعتناء به سرانجام فاجعه بار آن برای مردم ایران، یکی پس از دیگری آمدند و رفتند..... در تهران و شهرستانها یورش به دفاتر و مراکز حزب توده ایران، بهائیان و احمد کسروی بصورت گسترده ای آغاز گردید. احمد کسروی منتقد بی باک و سرسخت فرقه شیعه و منشی او حداد پور، در روز روشن، در مقابل چشمان مأمورین شهربانی و نیروهای انتظامی در کاخ دادگستری ایران، پایتخت کشور مشروطه ایران، بصورت هولناکی وسیله تروریستهای فدائیان اسلام ترور شدند. اولین آدمکشی به بهانه مذهبی در دوران »جنگ سرد« در کاخ داد گستری ایران، اخطار واضحی بود به شاه و دولت قوام السلطنه که خود را نگهبانان قانون اساسی ایران میدانستند. اما این اخطار خطیر از جانب همه مسئولین کشور نا شنیده ماند و سید حسین امامی، قاتل کسروی و منشی وی از زندان با سر دادن عربده »الله اکبر« آزاد شد و سبب بی پروائی و تشویق عاملین و محرکین این ترور خونین گردید. مرجعیت و دستگاه روحانیت فرقه شیعه و زمامداران سیاسی ایران، از این پس شریک همه خونریزیها و نا بسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور گردیدند. فعالیت جمعیت فدائیان اسلام به سبب بافت مذهبی – خرافی جامعه ایران و پشتیبانی مادی و معنوی روحانیت و سیاست کوته بینانه و ابلهانه دولت های بعد از جنگ جهانی دوم، وسعت بی سابقه ای پیدا کرد. بر آمدن انجمن ها و تشکلهای مذهبی – سیاسی در پایتخت و شهرهای ایران هیچ حد و مرزی نمی شناخت. تشکیل «انجمن تبلیغات اسلامی« در سال 1321 وسیله عطاءالله شهاب پور با کمک وزارت فرهنگ وسعتی همه جانبه یافت. تشکیل »اتحادیه مسلمین« توسط حاج مهدی سراج انصاری و »جامعه تعلیمات اسلامی« وسیله عباسعلی اسلامی که در سراسر ایران شعباتی ایجاد کرده بود نمونه های بارزی از تلاش همه جانبه ملایان برای شرکت در »جنگ سرد« و شراکت در محدوده قدرت دولت بشمار می رفت. آیت الله سید حسن چهارسوقی بار دیگر »هیئت علمیه اصفهان« را که سالهای طولانی از یاد رفته و از هم پاشیده بود دوباره زنده کرد. در شیراز محل تولد جنبش بابیه »حزب برادران« یا حزب نور وسیله یکی از دشمنان قسم خورده بهائیت، اندیشه های کسروی و حزب توده ایران، توسط آیت الله آقا سید نورالدین شیرازی و همدستی آیت الله بهاءالدین محلاتی پایه گذاری شد، آیت الله سید نورالدین شیرازی تا آنجایی پیش رفت که در زمانی که شاه در شیراز و در شاه چراغ مشغول به زیارت بود، فتوی به تخریب خانه سید باب، که برای بابیان و بویژه بهائیان مکانی مقدس و تاریخی بود، داد و خود نیز جلوی ساختمان روی صندلی نشست و مشغول به تماشا شد. این قضیه سبب بلوا و نا آرامی در شهر شیراز گردید و چون بیم آن می رفت که به کشتار بهائیان بی انجامد، بالاخره با اعلام حکومت نظامی دوباره آرامش در شهر برقرار گردید. بالاخره ملایان با ترفندی جدید اقدام به تشکیل »نهضت خدا پرستان سوسیالیست « که التقاطی از آراء و اندیشه های اسلامی و سوسیالیستی بود کردند. اینها نمونه های ناچیزی است از طوماری طویل از تأسیس کانون های افراطی اسلامی علیه حزب توده ایران، جامعه بهائی و هر گونه اندیشه ترقی و تجدد در ایران. تعداد فراوانی روزنامه ها، ماهنامه ها و فصل نامه هایی با پیشوند و پسوند اسلامی در همین سالها بنیان گرفت و با کمک های مادی و معنوی دولت و روحانیت منتشر شد. قابل توجه آنکه اساسنامه همه این دکانهای بظاهر انجمن های مذهبی برای مبارزه با »حزب توده ایران« و »به ویژه جلوگیری از فعالیت بهائیان و دیگر مفاسد« اجتماعی بوجود آمده بود. و بی پرده از سرکوب بهائیان و حتا کشتار آنان در ایران سخن می رفت و پی در پی در نوشته های خود علنا تبلیغ می شد و مردم عوام را علیه آنان تحریک کرده و دولت مردان بظاهر مشروطه خواه مستقیم و یا غیر مستقیم، آشکارا و یا پنهانی از اعمال و اندیشه های افراطی آنان پشتیبانی می نمودند. |