اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
ناقص سازی زنان، ریشه در مردسالاری دارد مرجان افتخاری Eftekhari_marjan@yahoo.com مقدمه در مراسم ٨ مارس، خواسته ها و مطالبات زنان در سراسر جهان بازتابی از یک واقعیت است "نابرابری و تبعیض جنسی". علیرغم اینکه مناسبات و روابط سرمایه داری بعنوان یک سیستم جهانی در تمام دنیا با یک مکانیزم اصلی عمل میکند ولی هرگز "نابرابری و تبعیض جنسی" شکل و فرمول مشخصی نداشته و بطور پیچیده و متفاوتی در زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در نقاط مختلف دنیا وجود دارد. بطوریکه تفاوت خواسته ها و مطالبات زنان در سراسر جهان بازتاب و انعکاس مادی و مشخص همین واقعیت است. بطور نمونه اگر در کشورهای اروپائی و امپریالیستی زنان برای حق سقط جنین و برابری حقوق هم جنسگرایان به خیابان میایند، در افغانستان رفتن به مدرسه و سواد آموزی برای زنان یک آرزو است، بعلاوه انان حق آمدن به خیابان را هم ندارند. در آفریقا مبارزه با سنتهای وحشیانه قومی، قبیله ای و مرد سالارانه و در ایران مبارزه با سرکوب سیاسی و مذهبی و نقش مذهب در دستگاه دولت بر جسته تر میشوند.
٨ مارس ٥٧ و تجربه ٣٠ سال گذشته در کشور ما، شرایط زندگی زنان و مبارزات میلیونها زن این واقعیت را ثابت کرده است که مبارزه برای برابری و رهائی از ستم جنسی مبارزه ای است ضد سرمایه داری و ضد رژیم مذهبی. عدم درک این واقعیت که مبارزات زنان بر علیه قوانین اسارت بار و تبعیض امیز مذهبی بخشی از مبارزه سوسیالیستی است نشان دهنده نگرشی مجرد و انتزاعی از مبارزه بطور کلی و جایگاه زنان در انقلاب اینده است. کم بها دادن و نا دیده گرفتن هویت مذهبی رژیم جمهوری اسلامی، سرکوب و تبعیضهای آن در ایران ادامه همان اشتباهی است که چپ ایران در سال ٥٧ در مورد "حجاب اجباری اسلامی" مرتکب شد. متاسفانه نگرش یک بعدی از مبارزه هنوز در جنبش چپ ما وجود دارد. کشیدن دیوار چین بین مبارزه ضد سرمایه داری و مبارزه علیه ستم و تبعیض های جنسی رژیم جمهوری اسلامی، درکی انتزاعی و مجرد از مبارزه است. جدا کردن مبارزه طبقاتی و مبارزه علیه تبعیضهای جنسی و درجه دوم دانستن ستم بر زنان ادامه همان دیدگاه گذشته به گونه ای دیگر است. با این تفاوت که این بار جنبش زنان بلوغ سیاسی و مبارزاتی دیگری را نمانیدگی میکند که تبعض و نابرابری را تنها در بعد اقتصادی، استثمار و بهره کشی سرمایه خلاص نمیکند بلکه بر این باور است که ستم جنسی و طبقاتی در هم تنیده هستند و نباید مبارزه برای محو و نابرابریهای جنسی را به فردائی دیگر محول کرد. مطلبی که در زیر میخوانید بر اساس خبرها و تصاویر رسیده از ایران در مورد ناقص سازی جسمی و جنسی دختران خرد سال در کردستان، خوزستان و لرستان نوشته شده است. بی سوادی، باورهای مذهبی، اداب و سنن پوسیده قومی و قبیله ای، مردسالاری و در راس همه رژیم جمهوری اسلامی مجموعه است که دراشاعه و گسترش ناقص سازی جنسی دختران عمل میکند.قبل از پرداختن به موضوع اصلی توجه شما و همه فعالین را به این موضوع جلب میکنم که اصطلاح "ختنه" یا (circoncision) در زبان فرانسه تنها در مورد جنس مذکر بکار برده شده است، بعنوان سنتی مذهبی که سابقه تاریخی ان به زمان ابراهیم در بین قبایل عرب مسلمان و کلیمیان میرسد. در اسلام ختنه پسران امری اجباری است که مسائل بهداشتی را بیشتردر مورد آن مطرح کرده اند. ولی در مورد زنان کلمه یا واژه (excision) به معنی برداشتن یا بریدن بخشی از اندام تناسلی زنان تعریف شده است. در زبان فرانسه و در بین مردم اروپا این دوکلمه معنی و مفهوم جداگانه ای دارند بطوریکه هرگز برای زنان ازکلمه (circoncision) یا ختنه استفاده نمی کنند. با توجه به اینکه دلائل، انگیزه ها و اهداف این دوعمل کاملا متفاوت هستند در طول این مطلب به جای کلمه مصطلح شده "ختنه" من از"ناقص سازی جنسی" استفاده میکنم. مختصری در مورد آمار ناقص سازی جنسی کودکان و زنان در ٢٨ نقطه جهان که بیشتر کشورهای افریقائی و عربی را تشکیل میدهند رایج است، سودان، اتیوپی، سومالی، مالی، مالزی و مصر جزء ان دسته از کشورهائی هستند که در صد بالائی از زنان قربانی این عمل وحشیانه و غیر انسانی قرار می گیرند. در بین انها مصر با بالاترین در صد ٪٩٧ در راس همه قرار دارد. بعلت درصد بالای مرگ و میر کودکان ( ٥ تا ١٥٪ ) در اثر خون ریزی و عفونت وهمچنین فشار سازمانهای مدافع حقوق زنان و سازمان بهداشت جهانی، در سال ١٩٩٧ ناقص سازی جنسی زنان از طرف دولت مصر ممنوع اعلام شد، ولی بسیاری از پزشکان بطور رسمی این عمل را در بیمارستانها انجام میدهند. آمار سال ٢٠٠١ نشان میدهد که ٩٦٪ زنان در سومالی، ٩٤٪ در مالی،٧٢٪ در بورکینافاسو و ٩٩٪ زنان در گینه ناقص سازی جنسی را متحمل شده اند 1. این عمل در کشورهای دیگر جهان مانند عراق، ترکیه بخصوص در مناطق کردنشین رایج است. بطور کلی تا کنون ١٥٠ میلیون زن در سراسر جهان قربانی ناقص سازی جنسی قرار گرفته اند و هر ساله ٣ میلیون دیگر در سطح جهانی با این خطر روبرو هستند. نگاهی به سابقه تاریخی ناقص سازی جنسی زنان بعضی از مورخین و صاحب نظران مانند Réné Nelli حدس میزند که بریدن اندام جنسی دختران به ٥٠٠ سال قبل از میلاد مسیح به مصر باستان بر میگردد3. در حالی که تا اکنون باستان شناسان هیچ جسد زن مومیائی شده ای را پیدا نکردند که نشانه هایی از بریدن اندام جنسی داشته باشد. بعلاوه مجسمه ها و نقاشیهای زنان عریان یا نیمه عریان روی دیوارها و دیگر اشیاءائی که از ان زمان به جا مانده چنین نظری را تائید نمیکند. از سوی دیگر، هردوت تاریخ نویس یونانی (٤٨٤- ٤٢٥پیش از میلاد مسیح) که تفاوت ها و ویژه گیهائی فیزیکی را در مردم مصر باستان مشاهده کرده بود به ختنه اشاره میکند. او مینویسد مصریها و اتیوپیها تنها مردمی هستند که در تمام دوران ختنه را انجام داده اند و بعدها مردم سایر نقاط دنیا فنقیها، سوریها و فلسطینها در ارتباطات خود با مصریها، ختنه پسران را یاد گرفتند. باز نشانهائی در دست است که ختنه پسران سمبل و نشانه اتحاد بین Yahvé (خدا) و ابراهیم بود و به همین منظور ابراهیم پسر خود اسماعیل را در سن ١٣ سالگی ختنه کرد.بنا بر شواهد تاریخی به نظر میاید که بیشتر در قرون وسطی و از ان به بعد ناقص سازی جنسی دختران و زنان از طرف افراد مذهبی با نفوذ مطرح و سپس به مرحله عمل در امده است. بطور نمونه برای اولین بار کلیسا، در رابطه با افزایش تمایلات جنسی، زنان را مجرم میشمارد و Albert le Grand (١٢٨٠-١٢٠٠) یکی از کشیشان مسیحی بریدن اندام جنسی زنان را یکی از روشهای جلوگیری و پیشگیری افزایش تمایلات جنسی اعلام کرد و این عمل رابعنوان تقوا، پاکدامنی و عفت معرفی نمود. در ادامه پزشکان عرب و بیزانس |