اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
دختران باکره و مردان بیوه محمد رضا اسکندری
آن روز منزل همسایه ما شلوغ بود و برخلاف هر روز ظهر که سکوت مدحشی بر آن حکم فرما بود و همگان غیر از بچهها در خواب خوش بعد از ناهار بودند، افراد فامیلی در آن روز گرم تابستان میآمدند و میرفتند. برای ما بچهها در این وقت روز این همه رفت و آمد زیاد عادی نبود. در عین حال که سخت مشغول بازی بودیم متوجه غیبت کژال، دختر همسایه که یکی از همبازیهای ما بود شدیم. همگی از همدیگر پرسیدیم راستی چرا کژال امروز نیامده است. پس از ساعتها جر و بحث با صدای بلند همه افراد فامیل راهی خانههای خود شدند. وقتی خورشید کم کم رو به سرخی نهاد و از گرمی باد کاسته شد، سایه دیوارها نیز درازتر میشد. همسایه یک قالی روی زمین پهن کرد و پس از مدت کوتاهی یکی یکی پیرمردان ده به خانه آنها آمدند. حس کنجکاوی من بیشتر شده بود. از خود پرسیدم دلیل آن همه رفت و آمد ظهر و مراجعه پیرمردان چه میتواند باشد. دل به دریا زدم و راهی خانه همسایه شدم. وقتی به در خانه آنها رسیدم زن همسایه به من گفت کژال امروز برای بازی نمیآید. به خانه برگشتم.
جریان رفت و آمدهای زیاد افراد فامیل همسایه و مراجعه بزرگان و پیرمردهای ده به خانه همسایه را برای مادرم تعریف کردم. از او پرسیدم مادر چه خبر است؟ مادرم از جواب دادن به من طفره میرفت و میخواست مرا با چیزهای دیگری مشغول کند. ولی من سمجتر از آن بودم. چندین بار از او سوال کردم و علت را پرسیدم. در نهایت مادرم که ۱۶ سال از من بزرگتر بود و بیشتر همانند یک دوست برایم بود تا مادر، لب به سخن گشود. پسرم دختر همسایه، کژال در هنگام بازی و پرش کردن کاری کرده است که بر سرنوشت و آینده او تأثیرگذار است. به همین خاطر این افراد پیر و معتمد آمدهاند تا آینده او را روشن و تعیین کنند. مگر مادر جان پرش کردن و ورزش بد است؟ من که هر روز این کار را انجام میدهم پس چرا برای من این کار را نمیکنید تا آینده من هم خوب شود؟ مادرم نمیخواست ادامه دهد. اما من به سوالات کودکانهام ادامه میدادم. در نهایت مادرم، گفت پسرم دخترها چند کار را نباید انجام بدهند و باید از پرده بکارت خود نگهداری کنند. پرده بکارت دیگر چیست؟ دختر دارای یک چیزی است که تا وقتی شوهر میکنند باید از آن نگهداری کنند. این همان چیزی است که ما به آن پرده بکارت میگوییم. مگر یادت نیست وقتی برای تبریک گفتن به خانه فلانی رفتیم یک پارچه سفید خونی را آویزان کرده بودند. آن پارچه و خون روی آن همان خون بکارت است. پس دختران برای اینکه از بکارت خود حفاظت کنند دو کار را باید خوب انجام بدهند. اولاً نباید پیاز زیاد بخورند. دوماً نباید ورزش سنگین بکنند. چون اولی باعث میشود که پرده بکارت کم کم از بین برود و خون کمتری در شب زفاف روی پارچه سفید بیاید و ورزش باعث پاره شدن پرده بکارت میشود و آن خون به جای ریختن روی پارچه سفید به هدر میرود. این خون و پاره شدن فقط باید در شب اول عروسی اتفاق بیافتد.کژال در اثر پرش، پرده بکارت خود را از دست داده است حال این پیرمردان ده آمدهاند که به صورت جمعی صورت جلسهای نمایند و با نخ اندازه پای او را بگیرند و آن نخ که با گره اندازه پا گال است را به آن نامه وصل کند و به پدر و مادر دختر بدهند تا در آینده اگر ازدواج کرد و خونی در شب زفاف نیامد مردم برای او حرفی درست نکند و بگویند آن دختر خراب کار بوده است. از آن سال بیش از ۴۰ سال میگذرد. با این مقدمه وارد مطلب اصلی میشوم. قبل از هر چیز میخواهم تعریفی از واژه بکارت بکنم. در فرهنگ لغت ایرانی، بکارت به معنای دست نخورده و در فرهنگ عامه به شخصی که آمیزش جنسی نداشته گفته میشود. در سراسر ایران، برای زنان وجود پرده بکارت را نشانه باکرگی میدانند. تنها در آفریقا برای مردان هم مسألهای به نام باکرگی وجود دارد. بنابر سنت آفریقایی، سفتی پوست ختنهگاه و توانایی ادرار از بالای طنابی در یک متری زمین را نشانه باکرگی مردان میدانند. پس در آسیا و آفریقا هنوز هم برای داشتن و نداشتن بکارت خیلی چیزها در فرهنگ لغات و کتابها نوشته میشود. اگر چه در رابطه با باکره بودن پسران حرف زیادی به میان نمیآید ولی باکرگی دختر در زمان ازدواج یکی از سنتهای جامعه ماست. حتی این امر تا آنجا در تار و پود فرهنگی جامعه ما جا گرفته است که در خیلی از جاها به عنوان شرط ازدواج آن را به زبان نمیآورند ولی به عنوان یک قانون نانوشته است که باید رعایت شود. در هیچ سند حقوقی نیز به آن اشاره نشده است. ولی این قانون نانوشته اجتماعی در فرهنگ ما جاری است و فجایع بیشماری بر زنان و دختران تحمیل میکند. این در حالی است که پسر در زمان خواستگاری و شب زفاف مورد بازخواست قرار نمیگیرد و حتی در شرایط کنونی خیلی از مراجع دینی برای اینکه پسران صیغه کنند آنها را تشویق میکنند. پس رابطه جنسی قبل از ازدواج برای پسران نه تنها اشکالی ندارد بلکه لازم هم هست. در مقابل این دختران هستند که اولین تجربه جنسی را در شب زفاف کسب میکنند. این مسأله فرهنگی باعث شده است که دختران از خیلی از کارها و ورزشها محروم شوند. مسأله باکرگی و حق لذت بردن جنسی برابر برای دختران کماکان در جامعه ما تابویی است که هنوز نه زنان برابریطلب در رابطه با آن حرفی میزند و نه سایر نیروهای اجتماعی و سیاسی در ایران. در جامعه بشری زمانی که مردان توانستند قدرت مطلق اقتصادی و دولتها را در دست داشته باشند کم کم و به صورت حساب شده تلاش کردند که همه چیز را در اختیار خود داشته باشند که یکی از این مسایل تسلط کامل بر زنان بوده است. متأسفانه در این رابطه فرهنگ، مذهب و سنتهای گذشته هم در خیلی از جاها به کمک مردان آمده است تا هر چه بیشتر به استثمار حنسی خود در رابطه با زنان ادامه دهند. یکی از مسایلی که در تمام مذاهب کم و بیش به آن اشاره شده است و دستور عملهایی برای آن صادر شده است نفی ارتباط قبل از ازدواج دختران و تبلیغ باکرگی برای زنان به عنوان یکی از شرطهای ازدواج است. برخلاف نظر خیلی از ایرانیان که فکر میکنند باکرگی با تسخیر ایران توسط مسلمان وارد ایران شده است و این سنت مخصوص مسلمانان عرب بوده است، این سنت در یونانیان قدیم هم وجود داشته است و در شب زفاف پس از انجام مراسم خاص به رقص و پایکوبی در پشت در عروس و داماد آنقدر ادامه میدادند تا داماد فاتح بیرون آید و نتیجه را گزارش دهد. [1] |