اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
این مراسم که در یونان انجام میگرفت صد در صد مثل رسوم مردم کرد در کردستان است. راستی مردم یونان از کردها این سنت را یاد گرفتهاند و یا کردها از یونانیان. در کردستان تا زمانی که من در ایران بودم این رسوم و سنت وجود داشت. شب عروسی، مردم ده و فامیل عروس و داماد به خانه نمیروند تا داماد نزد عروس برود. اگر پس از مدتی داماد از نزد عروس برگشت و چند گلوله شلیک کرد همه خوشحال میشوند. این کار به معنی این است که عروس پرده بکارت داشته است. پس از این کار یک ران گوشت کوسفند را داماد که قبلاً آماده کرده است برمیدارد و به عنوان کادو برای خانواده عروس میبرد و دست پدر و مادر و براداران عروس را به نشانه قدردانی که دخترشان باکره بوده است میبوسد. در خیلی از مواقع هستند بعضی از دامادها که هیچ تجربهای از سکس نداشتند و نمیتوانستند رابطه جنسی برقرار نمایند، آنها را به حمام میبرند و هزار دستور عمل به آنها میدادند چون برای خانواده دختر مهم بود که تیر شلیک شود و دهان مردم بسته شود. آقای مرتضی راوندی در تاریخ اجتماعی ایران جلد سوم مینویسد: «در چین قدیم دخترانی که تصور میکردند باکرگی خود را از دست دادهاند دست به خودکشی میزدهاند در حالی که جامعه چین در همان زمان نیاز جنسی را همچون هوا و غذا برای مردان خود لازم میدانسته و فاحشهخانههای رسمی برای رفع نیازهای جنسی مردان جوان زیر نظارت دولت وجود داشته است. در میان یهودیان نیز اگر دختر در شب ازدواج باکره نبود تا حد مرگ سنگسار میشد. در دربار ساسانیان نیز تنها دختر باکره میتوانست مقام پاشازن یعنی عالیترین منصب حرمسرای پادشاهان را به دست آورد.» پس با توجه به نوشتههای آقای مرتضی راوندی مسأله باکرگی در همه ادیان و فرهنگها مطرح بوده و همیشه به عنوان یک حربه در دست مردان بوده است. در اروپا و آمریکا هم تا نیمههای قرن بیستم مسأله باکرگی به قوت خود باقی بوده است. کم نبودند زنان و دخترانی که به خاطر ناآگاهی مردان در شب زفاف به خاطر نداشتن خون به خانههای پدرانشان فرستاده شدند. آنها یا دیگر ازدواج نکردند و یا توسط افراد خانواده به قتل رسیدند. طبق بعضی آمار چیزی حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از خانمها طی اولین نزدیكی خود متوجه خونریزی ناشی از پاره شدن پرده بكارت نمیشوند (در پنج درصد موارد خونریزی آنقدر شدید یا طولانی مدت است كه ممكن است نیاز به بستری فرد وجود داشته باشد). بدین ترتیب مفهوم بكارت (به معنای دست نخوردگی) ارتباط مستقلی از پرده بكارت پیدا میكند. به عبارت دیگر عدم مشاهده خونریزی هنگام نزدیكی لزوماً به معنای وجود ارتباط جنسی نمیتواند باشد. در این نوشتار نمیخواهم به این مسأله بپردازم که از لحاظ علمی میتوان ثابت کرد که همه دختران و زنان دارای یک نوع پرده بکارت نیستند و در خیلی از موارد دختران مادرزادی پرده بکارتی که خون داشته باشد ندارند. میخواهم در این نوشتار به این مسأله از دید دیگر بپردازم. بکارت چگونه وارد فرهنگ ما شده است؟ چه کسانی بیشتر دنبال دختران باکره هستند؟ آیا کسانی که میخواهند با دختران باکره ازدواج کنند خود باکره هستند؟ وقتی با یک جراحی میتوان پرده بکارت عالی و با کیفیت درست کرد آیا این شیوه جدید فرهنگی میتواند زنان و مردان متأهل آینده را خوشبخت نماید؟ بکارت چگونه وارد فرهنگ ما شده است؟ تا آنجا که به دستنوشتههای تاریخی برمیگردد در رابطه با پرده بكارت و مهم بودن آن حتی در اسطورههای رومی و یونانی نیز مباحثی وجود دارد. خیلی از مورخین معتقد هستند که توجه به بکارت در زنان به قبل از اسلام برمیگردد. در مذاهب ابراهیمی به خصوص در معتقدین به یهودیت و مسیحیت هم این مسأله که دختران و زنان قبل از ازدواج نباید رابطه جنسی داشته باشند، هنوز هم به قوت خود باقی است. هنوز هم در مسیحیت مسأله عفت و اهمیت بکارت یکی از مسایلی است که برای آن حتی دولتهایی که پشتیبانی نیروهای مذهبی را نیاز دارند بودجه تعیین میکنند. در سال ۱۹۹۶، کنگره آمریکا بودجهای بالغ بر نیم میلیارد دلار برای تشویق دانشآموزان مدارس دولتی به پرهیز از فعالیتهای جنسی اختصاص داد و در حال حاضر، تقریباًً در همه ایالاتها کلاسهایی در مدارس دولتی به تبلیغ خویشتنداری جنسی اختصاص یافته است. در انجلیل آمده است که با عفت و پارسایی زندگی کنید و هرگونه ارتباط جنسی پیش از ازدواج و زنای محصنه را حرام میداند و در محکومیت افرادی که چنین گناهانی مرتکب شوند، هیچ اغماضی روا نمیدارد. پس در اینجا میتوان نتیجه گرفت که مسأله بکارت ربطی به اسلام ندارد و اسلام هم این سنت را که در جامعه عربستان قبل از اسلام بوده است وارد فرهنگ مذهبی خود کرده است. چه کسانی بیشتر دنبال دختران باکره هستند؟ آیا کسانی که میخواهند با دختران باکره ازدواج کنند، خود باکره هستند؟ با توجه تحقیقی که در ایران انجام گرفته است. اكثریت مردان ایرانی همچنان از بكارت به عنوان یكی از معیارهای مهم انتخاب همسرشان یاد كردهاند. این مسأله فقط شامل مردان ایرانی در ایران نمیشود. اکثر ایرانیان در خارج کشور پس از استقرار در خارج کشور خیلی سریع یک دوست دختر پیدا میکنند. یا حتی زنان خود را طلاق میدهند تا از نو زندگی عاشقانه را شروع نمایند. معمولاً این افراد پس از اینکه همه کارهای خود را انجام دادند و بار خویش را به سرمنزل مقصود رساندند فیلشان یاد هندوستان میکند.
آنها چنان از فرهنگ ایرانی حرف میزنند که آدم شاخ درمیآورد. آنها از اختلاف فرهنگی خود و دوست دخترانشان و مشکلاتی که با دوست دختر خود داشتهاند حرف میزنند و هر کدام یک مثنوی صد من را میتوانند بنویسند. بعد از مدتی همان آقایان را میبینید که دختری که فاصله سنی زیاد با آنها دارد از دورافتادهترین روستاهای ایران آوردهاند. چه جالب این آقایان فرنگ آمده با یک دختر روستایی ساده که زیاد از مسایل اجتماعی و برابری حقوق انسانی نمیداند از لحاظ فرهنگی هیچ اختلافی ندارند ولی زندگی با کسی که هم مشکلات درسی، معیشتی و جنسی آنها را داشته و تا گرفتن مدرک و شغل با آنها بوده، مشکلآفرین شده است؟! این مشکل فرهنگی هموطنانم برای من سوال بزرگی بود. تا یک روز با یکی از این آقایان که ادعای روشنفکری هم داشت و سالها هم زندانی سیاسی بوده است برخورد نمودم. وی بیش از پنج سال با دوست دخترهای مختلفی زندگی کرده بود و تازه رفته بود خواستگاری یک دختر ایرانی در کشور دیگری غیر از کشور محل سکونت خود. |