اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
فراردختران از خانه: جبر يا اختيار پژوهشگر : پروانه زاهدی فر
چکيده: براساس آمار ها،نرخ فرار دختران از خانه سيری صعودی را طی می کند:از01/3 در هر صد هزار نفرجمعيت در سال 1376 به 3/4 در هر صد هزار نفرجمعيت در سال 1383 و سپس با جهشی ناگهانی به 33/6 در سال 1385 که موجب می شود تا به آن به عنوان يک مسئله ی اجتماعی نگريسته شود و اين مسئله ضرورت انجام پژوهش های متعدد صورت گرفته در اين مورد را- هر چند با نگاه های متفاوت توجيه می کند. هدف اين مقاله واکاوی مجدد اين پديده است که دردوبخش صورت می پذيرد.دربخش اول ، باديدی انتقادی وبازانديشانه به تحليل ثانوی پژوهش های فوق پرداخته می شودودر بخش دوم با اتخاذ رويکرد معطوف به مطالعات زنان،از طريق روش کيفی و مصاحبه نيمه ساخت يافته با تعدادی از دختران فراری که با روش گلوله برفی انتخاب شده اند ،به بررسی عميق تر اين مسئله پرداخته می شود. واژگان کليدی: دختران فراری، فرار از خانه، جنسيت، خانواده، اعتياد، زنا با محارم، خشونت خانگی، مرد سالاری، اعتماداجتماعی، حمايت اجتماعی، سرمايه اجتماعی، سرمايه اقتصادی، سرمايه فرهنگی و سرمايه سازمانی(قدرت سازمان یافته). مقدمه و بیان مسئله در تعریف فرارازخانه بردوعامل تاکید شده است: غیبت ازخانه حداقل به مدت یک شب وعدم اطلاع یا رضایت والدین یا سرپرست قانونی ازاین مسئله . (Demon,2000;261) (Sharlin,Mor-Barak,1992;387)فرار از منزل از جمله آسیب های اجتماعی است که روند رو به رشدی را پی می گیرد.بر اساس گزارش ها سالانه2درصدکودکان 12تا18ساله از خانه فرار می کنند(DeMan ,2000:261) و از حدود 7 نوجوان فراری از خانه برخی هرگز به خانه بر نمی گردند.براساس مطالعات انجام شده ،شیوع این مسئله در بین دختران نوجوان بیشتر است و75% این گروه را تشکیل می دهد.(National Runaway Switchboard) در ایران نیزرواج این پدیده به شکلی است که خدادادی(1383) اظهار می داردکه به صورت امری متداول و رایج از نظراجتماعی درآمده - تنها از نظر قانونی پذیرفته نیست- و بر اساس تحقیقات انجام شده درطی 6ماهه اول سال 1382نسبت به 6ماهه اول 1381سال فرار دختران از خانه از رشدی 15 درصدی برخورداربوده است. همچنین قماشچی(1383) اظهار می دارد که براساس مطالعه صورت گرفته در خصوص این افراد72%زنان فراری در سنین16تا25سال قرار دارند .صمدی راد (1381) نیز افزایش 20درصدی آمار فرار نوجوانان ایرانی در طی حدود 15 سال (از 65تا78)را ذکر می کند. افزایش نرخ رشد فراردر بین نوجوانان بویژه دختران در طی سال های اخیرموجب گردید که مطالعات متعدد توسط پژوهشگران مختلف در این زمینه انجام شود .این مطالعات براساس دیدگاه های مختلف علمی هر یک از زاویه ای خاص به این مسئله نگریستند وبرآن اساس پیشنهاداتی ارائه دادند.برخی به مطالعه علت این پدیده در فرد و برخی به عوامل بیرونی پرداختند .علیرغم ارزشمندی مطالعات انجام شده به نظر می رسد که جنبه ای اساسی در بررسی این پدیده به صورت پنهان باقی مانده که ضرورت بررسی مجدد این پدیده و واکاوی آن را ایجاب می نماید .بر این اساس و با این دیدگاه ،این پژوهش با هدف واکاوی مطالعات انجام شده وبا وام گرفتن از برخی اطلاعات آن ها وسپس انجام پژوهشی کیفی ، برای بررسی عمیق تر این مسئله به تلاشی دوباره دست می یازد . روش شناسی این بررسی در دو بخش انجام می شود که در بخش اول با دیدی انتقادی و باز اندیشانه به تحلیل ثانوی پژوهش های فوق پرداخته می شود.ودر بخش دوم با توجه به ماهیت خاص تحقیق وشرائط ویژه ی آن از روش کیفی مصاحبه نیمه ساخت یافته – استفاده می شود. جامعه آماری شامل دخترانی می شود که از خانه فرار کرده اند و نمونه آماری تعدادی از این دختران است که انتخاب آن ها به دلیل مشکلات متعدد دسترسی بآنها و عدم اعتماد آنها به دیگران بویژه پژوهشگرانی که می خواهند آن ها را مورد سوال و جواب قرار دهند از طریق روش گلوله برفی صورت گرفته است.برای تعیین حجم نمونه از ابتدا دو شرط امکان دسترسی واشباع مطالب کسب شده از این دختران تعیین گردید که خوشبختانه با امکان مصاحبه با 25 نفر از آن ها هر دو شرط به حد کفایت تامین گردید. بخش اول : بررسی و ارزیابی تحقیقات انجام شده قبلی همان طور که عنوان گردیدپژوهش های متعددی در این زمینه انجام گردیده که در این بخش باانتخاب وبررسی 20مورداز این تحقیقات ، ضمن مرورو دسته بندی آن ها از حیث نوع تحلیل و نگاه به مسئله ، به واکاوی پدیده فرار دختران از خانه پرداخته می شود . پژوهش های فوق بر اساس دیدگاه به دو دسته تقسیم می شوند : الف : پژوهش های معطوف به فرد دراین دسته پژوهش،عوامل فردی به عنوان عوامل زمینه سازفرار مورد بررسی قرارمی گیرند. به طور مثال تحقیقات: شاره، اصغرنژاد، یکه یزدان پرست،طباطبایی (1385)،حیدری(1383)،حمیدی(1382)، کاوه(1381) ، ابراهیمی ساعی(1379)، استادی(1375) و... عوامل فردی موثر در فرار در این دسته از پژوهش ها اعتماد بنفس پایین، بیرونی بودن منبع کنترل، هوش هیجانی پایین (شامل احترام به خود، واقعیت سنجی، انعطاف پذیری، تحمل استرس، مهارتکانه، شادکامی، خودآگاهی هیجانی، مسئولیت پذیری اجتماعی و توانایی حل مساله پایین تر)و...در این دختران می باشد که ریسک فرار از منزل را افزایش می دهد. استادی (1375)در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان بررسی رابطه باورهای غیر منطقی و عزت نفس آورده است که دختران فراری به دلیل نا بردباری به جای رویکرد شناختی موثر در مواجهه با رویدادهای تنیدگی زا از راهبردهای هیجانی ناکارآمد استفاده می کنند و از هیجان خواهی بالایی برخوردارند.آنها با تفکرات غیر منطقی خود، شرایط نامساعد را تغییر ناپذیر تصور کرده به همین دلیل در برابر ناکامی ها و سختی ها خیلی زود تحمل خود را از دست می دهند. حیدری (1383)نیز با همین تفکر به نقل از (Farington ,1982)در مورد دختران فراری اظهار نظر می کند که احساس مسئولیت ، احتیاط و ملاحظه کاری در آنها کمتر دیده می شود و بیشتر رفتارهای آنی و تکانشی از خود بروز می دهند . حمیدی(1382)نیز آنهارا افرادی حساس ،زودرنج،تلقین پذیر،دارای اراده ضعیف و فاقد انضباظ اجتماعی معرفی می کندکه اغلب برای امور غیردرسی ارزش بیشتری قائلند. اشاره (ودیگران)(1385)نیز به نقل از لیندسی، کورتز، جارویس، ویلیامز و ناکرو ذکر می کنند که باز شناسی توانایی های درونی خود، عشق ورزیدن واحترام گذاشتن به ماهیت وجودی خود،هدفمندی،عدم |