اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
اشکال نوین جُنبشهای اعتراضی منوچهر صالحی msalehi@t-online پیشگفتار رخدادهائی که پس از برگزاری دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران و انیران رخ دادند، شگفتانگیزند و بررسی جامعهشناختی این رخدادها هنوز آغاز نشده است. با این حال در رابطه با جنبشی که ایرانیان خارج از کشور در پشتیبانی از جنبش داخل کشور در انیران آغاز کردهاند، میتوان به چند نکته اشاره کرد: 1. پیش از آغاز جنبش ایرانیان خارج از کشور در هواداری ازجنبش تودهای داخل کشور، در انیران انواع و اقسام سازمانهای سیاسی وجود داشتند و دارند. در دو سوی این سازمانها سلطنتطلبان افراطی و سازمان مجاهدین خلق قرار دارند که هر دو دارای خمیره و سرشتی استبدادی و ضد دمکراتیکاند. با آن که این دو تشکیلات بهخاطر امکانات مالی خود از دیگر سازمانهای سیاسی مخالف رژیم جمهوری اسلامی نیرومندترند، اما کمترین نقش را در بسیج ایرانیان خارج از کشور بازی کردند. 2. سازمانهای «چپ» که در سالهای گذشته دچار فرسایش و فروپاشی درونی شدهاند و این روند هنوز پایان نیافته است، هر چند خود را «نماینده طبیعی» هر جنبش تودهای و اعتراضی میدانند، اما بهخاطر وضعیت خردهگرایانه partikular خویش نتوانستند در سازماندهی جنبش ایرانیان خارج از کشور نقشی داشته باشند. 3. گذشته از این، در گذشته همه این سازمانها وجود داشتند و برنامهها و خواستهای خود را با امکاناتی که در اختیار داشتند و دارند، در اختیار ایرانیان خارج از کشور قرار داده بودند، اما دیدیم که نه تنها با استقبال تودهها روبهرو نشدند، بلکه آنچه هم که بودند، دچار فرسایش و کاستی شد. این سازمانها در گذشته و در رابطههای گوناگون کوشیدند در خارج از کشور تودهها را بهخیابانها بکشانند، اما کارشان آنچنان با شکست و کسادی توده روبهرو شد که بسیاری از آنان برای حفظ تتمه آبروئی که داشتند، دور یکچنین پروژههائی را خط کشیده بودند. 4. جنبش هواداری از مبارزات مردم ایران که با اعتراض به تقلب در آرای انتخاباتی مردم آغاز شد، در انیران از سوی تودهای از ایرانیان سازماندهی شد که تا کنون در «سیاست» حضور نداشت. دانشجویان ایرانی، یعنی جوانان ایران که بیشترشان در انیران زائیده شدهاند و در نتیجه در کشورهای دمکراتیک اروپا و ایالات متحده آمریکا آموزش و پرورش یافتهاند، مبارزه خود را با ابزاری که «جامعه مدنی» این کشورها در اختیارشان قرار میدهد، آغاز کردند. آنها از یکسو توانستند به مبارزه خود شکلی فراگروهی و فراسازمانی دهند و حتی از کسانی که در تظاهرات شرکت میکردند، خواستند از آوردن پرچمهای حزبی و سازمانی خودداری کنند و از سوی دیگر توانستند افکار عمومی مردم کشورهائی را که در آنها زندگی میکنند، بهسود مبارزه مردم ایران که وحهی کاملأ دمکراتیک داشت و هنوز نیز دارد، بسیج کنند. کاری که این توده سازمان نیافته طی 4 هفته گذشته انجام داد، کاری سترگ بود که از دست هیچ یک از احزاب و تشکیلات سیاسی ایرانی در خارج از کشور برنمیآمد. این جنبش بازتاب دهنده اشکال نوینی از جنبشهای اعتراضی است که در سه چهار دهه گذشته در کشورهای پیشرفته سرمایهداری بهوجود آمدهاند. 5. و از آنجا که برخی که در تاریخ درجا زدهاند، میپندارند اگر بتوان «سازمانی» از «همه» سازمانهای دیگر تشکیل داد، در آن صورت میتوان «رهبری تشکیلاتی» این توده سازمان نیافته در خارج از کشور را از آن خود ساخت، لازم دیدم بخشی از کتاب «دمکراسی و "جامعه مدنی"» خود را که هنوز چاپ نشده است، انتشار دهم، زیرا در این بخش درباره مکانیسمهائی که سبب پیدایش «جنبشهای اعتراضی» میشوند، سخن گفته شده است. همچنین در این بخش روند «جنبشهای اعتراضی خودبهخودی» و تبدیل آن به یک نهاد «مدنی»، یعنی تشکیلاتی سیاسی، فرهنگی و ... مورد بررسی قرار گرفته است. ***** «جامعه مدنی» و اشکال نوین جُنبشهای اجتماعی «برخی بر این باورند که گُفتمان کُنونی از «جامعه مدنی» تا حدّ زیادی آغشته به تجرُبیاتی است که هواداران این مقوله از جُنبشهای اجتماعی کسب کردهاند. در این گُفتمان «جامعه مدنی» به مرکز ثقل پروژهای هنجارین برای دستیابی به دِمُکراسی بیشتر بدل گشته است. در عوض در پروژههائی که «جامعه مدنی» را در مرکز ثقل خود قرار دادهاند، جُنبشهای اجتماعی در بیشتر موارد به نیروی مُحرکه دستیابی به خواستی سیاسی بدل میگردند. در این معنی جُنبشهای اجتماعی نوعی هیبت اجتماعی، یعنی شبکهای را تشکیل میدهند که موجب پیوند افراد، گُروهها و یا سازمانها بههم میگردد که در یک جامعه با هم و در کنار هم زندگی میکُنند و در اشتراک و همکاری با هم با دست زدن به جُنبشهای اعتراضی میکوشند به خواست مُشترکی که میتواند دگرگونی مُناسبات سیاسی، اقتصادی و یا حتی اجتماعی باشد، دست یابند و یا آن که از دگرگونیهائی که جامعه آبستن آن است، جلوگیری کُنند. نخُستین تعریفها از مفهوم و اشکال بُروز «جُنبش اجتماعی» برای نخُستین بار در سده 18 در اُروپا و تحت تأثیر جُنبش روشنگری ارائه شُدند. این مفهوم در رابطهای تنگاتنگ با این اندیشه قرار داشت که انسانها خود تاریخ خویش را بهوجود میآورند و در نتیجه از توانائی ساختن آینده فردی و اجتماعی خویش برخوردارند. بهاین ترتیب پیدایش دِمُکراسی در اُروپا با جُنبش اجتماعی این قاره در ارتباطی ناگُسستنی قرار دارد. اگر جُنبشهای اجتماعی سدههای 18 و 19 را بتوان جُنبشهای بورژوائی نامید، با آغاز سده 20 جُنبش کارگری به نیروی |