ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

بنده در پیروی از مكتب " حافظم در مجلسی دردی كشم در محفلی" چه اعجوبه ای بوده ام.

گیرم تحقیق در این مسایل مستلزم صرف وقتی باشد و تلاشی كه به دردسرش نمی ارزد، تحقیق در مقوله وقفیاتی كه تعلق به دعاگویان دارد كه آسان است. آخر تصرف زمین وقفی، عضویت ساواك و سیا و هواداری استكبار جهانی نیست كه رد و اثباتش مستلزم صرف وقتی باشد و تدارك اسنادی. سند موقوفه را كه می شود منتشر كرد، و به تردید همسایگان و اهل محل ما خاتمه داد كه می گویند: نكند بقیه خبر ها هم از همین دست باشد.

بنده شخصا در صحت و دقت نوشته های كیهان، و شرف و تقوای مدیرانش، شكی ندارم؛ كه، این موسسه عظیم جزو غنایم بیت المال است و حجه الاسلام با فضیلت صاحب صلاحیت البته متدینی كه بر مسند ریاستش تكیه زده، منتخب مستقیم مقامات عالیه ای است كه می خواهند اسلام را درسرتاسر جهان گسترش دهند و صحنه عالم را از لوث حقه بازیها و تزویرها و دروغها و مردم فریبیها و ضعیف آزاریها پاك كنند. این روزنامه مقدس معتبر، " فرمان" عباس شاهنده یا " آرام" سرهنگ یمنی یا " شورش" كریمپور شیرازی نیست كه كارش هتاكی باشد و بی اعتنایی به اخلاقیات، نوشته همچو روزنامه ای را نمی توان سرسری گرفت. هر چه منتشر می كند به حكم ایمان و تقوای مدیر مسوولش عین واقعیت است و از آن بالاتر مورد تایید مقامات مقدسه ای كه تردید در عدالتشان مایه ارتداد است.

اگر در ایران امروز گروه بی تقوای مردم فریبی حكومت را قبضه كرده بودند كه برای تحكیم موقعیت خویش و ادامه غارت به سركوب آزادگان می پرداختند، در افشاگریهای كیهان جای تردید و شبهه ای باقی بود. اگر دار و دسته ای دانسته یا نادانسته كسانی را به قصد قربانی در مقدم استالینی دیگر و هیتلری دیگر برگزیده بودند، شاید از جان گذشته ای به خود حق می داد مطالب كیهان و نشریات همزبانش را نوعی ترور شخصیت تلقی كند، كه از مقدمات لازم ترور اشخاص است. تا اگر شخص مورد نظر به تیر غیبی گرفتار آمد، یا در تصادمی شرش كنده شد، یا شكنجه و اعدامش لازم گشت، اذهان عمومی آماده استقبال همچو خبری باشد و از تلف شدن وجود فاسدی فریاد اعتراضی برنخیزد.

اما كشور ما بحمدالله قبه الاسلام است و زمام كلیه امور سیاسی و مذهبی و اقتصادی و غیره اش در قبضه قدرت بی چون و چرای روحانیون عالیقدر و خویشان بزرگوارشان. در همچو بهشت لبریز از دیانت و معنویت و اخلاقی ، محال است عملی بناروا صورت گیرد، و حقی بناحق ضایع شود، و فرزندی به گناه ناكرده پدر معاقب گردد، و امنیت و آرامش افراد خانواده ای سلب شود، و ناله های ستمرسیدگان ناشنیده ماند، و دستگاه عدالت از رسیدگی به شكایت مظلومان طفره رود، و از اینها بالاتر همه امكانات حكومت برای سركوبی رعیت ساده ای بكار گرفته شود. این شیوه ها منحصر حكومت جبارانی است كه می خواهند كشوری را بر باد نیستی دهند، یا غارتگرانی كه می كوشند یك شبه تلافی صد ساله كنند و با ارعاب و اختناق نا واپسین دینار مملكت را به جیب زنند.

وانگهی مگر می توان در نظام عدالت پیشه ای كه دستگاه بیدار قضاییش پاسدار جان و مال و حیثیت افراد رعیت است، در روزنامه ای با صدها هزار تیراژ داغهای ننگینی بدین زشتی و سهمگینی بناروا بر پیشانی بخت كسی نشاند؟.

با توجه بدین مقدمات در صحت و حقانیت نوشته های كیهان برای شخص بنده به عنوان صاحب عله جای تردیدی باقی نمانده است، اما چكنم كه بلای دو شخصیتی و مرض فراموشی به جانم افتاده است و هر چه می كوشم حافظه بی رمقم مدد نمی كند تا به یاد آرم كه در چه سالهایی مرتكب اینهمه جنایت و خیانت شده ام.

بنابراین چاره ای نمانده است جز توسل به آشنایان و هموطنان خوش حافظه؛ بدین امید كه به یاریم آیند و با یادآوری صحنه های سیاه زندگیم، هم بنده را در مداوای این بیماری لعنتی مدد كنند، و هم توشه راه آخرتی برای خودشان تدارك ببینند، كه اثبات و تایید سخن مردان حق كلی اجر اخروی دارد و در زمان، ما مزد دنیوی نیز هم.

اینكه از شما خواننده گرامی این عریضه استدعا دارم نامه ام را بدقت بخوانید و در مورد اتهاماتی كه مذكور افتاد و در صحت و واقعیتشان جای تردیدی نمی تواند باشد، اگر سند و مدركی به دست آوردید لطفا منتشرش كنید؛ و اگر هم برگه و سندی به چنگتان نیفتاد، همان گواهی فرد فرد شما پس از احراز هویت [ معمولا استفاده از امضای جعلی و اسم مستعار اختصاص به دو گرون دارد: یكی مخالفان حكومتی استبدادی كه در فضایی لبریز از اختناق و وحشت قلم می زنند، و دیگری شیادان فرصت طلبی كه با ارعاب و تهدید قصد كلاشی و باجگیری دارند. احتمال دوم در مورد نویسندگان محترم كیهان مطلقا منتفی است، و احتمال نخستین هم مطلقا نامعقول می نماید. شق ثالثی هم به نظر من نمی رسد. ای كاش مدیران كیهان همت كنند و نویسنده همین نامه آخرین را معرفی فرمایند. به هر حال من بر سر تعهد خود باقیم و هر كس با اعلام هویت حاضر به ادای شهادت و تایید اتهامات كیهانیان شد مستحق جوایزی است كه در پایان همین عریضه اعلام كرده ام.] برای من در حكم سند است.

ضمنا برای اطمینان خاطرتان كه در این ره نباشد كار بی اجر، به همین وسیله اعلام می دارم: هر كس از همكاری بنده با سید جعفر پیشه وری یا عضویتم در هر حزب و جمعیت و گروه و دسته ای اطلاعی دارد و اعلام فرماید، علاوه بر اینكه مبلغی از روبلهای مرحمتی" كا گه ب" یا دلارهایی كه به مرور ایام از " سیای خودمان" گرفته ام به حضورش تقدیم می كنم، در مظان استجابت دعا از حضرت احدیت می خواهم كه عشق به مقام و منصب چنان كر و كورش نكند كه ناله مظلومان را ناشنیده گیرد و جور ظالمان را نادیده.

هر كس عضویت و خدماتم را در دستگاه ساواك به یادم آرد، همه وجوهاتی را كه در طول دوران معلمی و استادی و مولفی لغتنامه و خدمت بنیاد فرهنگ به جیب زده ام طی چك تضمین شده بانكی تقدیمش می كنم، با این دعای خیر كه اگر به مقام و منصبی رسید مگس پرانان شاهین ساز ملك جم چنان هاله تقدسی پیرامونش ایجاد كنند كه زیر سوال بردن اعمالش جرمی در حد ارتداد باشد.

هر كس در بیش از ده هزار صفحه تالیفات و نوشته های من یك جمله در تخفیف و توهین اسلام بجوید و بیابد، بنده دوره شش جلدی تفسیرقرآن كریم را ، كه محصول هیجده سال تلاشم برای تصحیح وچاپش بوده، به نام او می كنم و دعایی در حقش كه گرفتار شریعتمدارانی نشود كه انگشت در جهان كرده و ملحد می جویند و برای ارعاب منتقدان چماق تكفیر می گردانند.

هر كس دست كم یكی از مقالات تملق آمیزی را كه در تحكیم رژیم پهلوی نوشته ام منتشر كند یا نشانیش را بدهد، همه عطایای ملوكانه و انعامهایی كه از دربار سلطنت گرفته ام ناز شست او خواهد بود، باضافه قصیده غرایی كه در مدحش صادر خواهم نمود.

هر كس در طول سی سال گذشته در بایگانیهای وزارتخانه ها از من تقاضانامه ای برای استفاده از امكانات دولتی، از قبیل گرفتن زمین، خریدن خانه، استخدام خویشان، پاداش و اضافه حقوق، ترفیع مقام، سفر خارج، یا هر مطلبی در این مقوله بیابد و منتشر كند، بنده همه امتیازاتی را كه در طول سی سال خدمتم به دست آورده ام یكجا تقدیم حضورش می كنم، به همراه دعایی كه هرگز دست و پا بسته گرفتار شهسواران عرصه نجابت و جوانمردی نشود.

هر كس از دعوای من و مدیر نشر نو، كه به روایت نویسندگان كیهان: این روزها نقل همه محافل فرهنگی و مطبوعاتی است، خبری داشته باشد و اعلام كند، بنده هم میلیاردها تومانی را كه از تفاوت قیمت كاغذ نصیبم شده تقدیمش می كنم و هم دعای خیری در حقش كه: الهی به سرنوشت عبدالرحیم جعفری موسس امیركبیر مبتلا نشود كه بجای دایر كردن كاباره و دانسینگ، عمرش را وقف نشر كتاب كرد و عواقبش را دید.

هر كس بنده شرمنده ای را كه با شعار" از مال وقف نیابی به نام من درمی"، در موارد ضرورت طرفدار اخف الشرین بوده ام كه " می

 

قبلی

برگشت

بعدی