اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
وجود گروه های سبز در "جمعیت" و تظاهرات آن، همکاری با آن ها و تشویق شان به استفاده از رنگ سبز در تظاهراتمان پافشاری کرده ام. همان گونه که دیگر گروه ها را هم تشویق کرده ایم با رنگ های خود در تظاهرات ما حضور یابند و گاه از شخصیت هایی که نگاه بسیار رادیکال تری به حوادث ایران دارند نیز سخنران و یا پیام داشته ایم (نظیر پیام آقای زرافشان در کنار پیام شیرین عبادی در تظاهرات ٨ هزار نفری ۲۵ ژولای). اما شخصا با ایدئولوژی ساختن از رنگ سبز و یا محدود ساختن جنبش سبز به گرایش اصلاح طلبان دینی مخالفم و بر محتوای رنگین کمان و چند صدایی (پلورالیسم) جنبش در عمل پافشاری میکنم. بگذارید صریحتر بگویم: من حتی با نمادینه کردن رنگ سبز به عنوان رنگ این جنبش هیچ مخالفتی ندارم. به لحاظ جامعه شناختی نیز وجود رنگ واحد نوعی مخالفت خوانی بدون کلام را آشکار می سازد و بسیار اثر بخش است. علاوه بر آن با توجه به آن که من خود سالهاست وقوع یک "انقلاب مخملین" و یا چیزی شبیه آن را در ایران (که البته صادراتی نیست و ربطی هم به کشورهای خارجی ندارد) پیشبینی کرده ام، مضحک است با داشتن رنگ نمادین سبز و یا هر رنگ نمادین دیگر مشکلی داشته باشم. اما تحت هیچ شرایطی نمی پذیرم که خصلت چند صدایی این جنبش و به ویژه خصلت رنگین کمان کارزار پشتیبانی از مبارزات مردم ایران محو شود. پرسش این جا است چگونه می توان وحدت نمادین و کثرت واقعی را بازتاب داد؟ با تاکید بر فعالیت های فراگروهی و حقوق بشری نظیر آن چه تا کنون این "جمعیت" به آن همت ورزیده است؟ یا با ایجاد تشکل سبز؟ و یا ایجاد ائتلاف سیاسی بین گروه های خارج از کشور با جنبش داخل کشور؟ بی تردید هر سه این پروژه ها لازم اند. تشکل های سبز در حال شکل گیری اند. گروه های سیاسی نیز خوب است برای دنباله روی نکردن از حوادث برای هماهنگی خود راه چاره ای بیاندیشند. اما من در لحظه کنونی امر سازماندهی و بسیج عمومی از طریق نخست را دستکم در سطح محلی و سازماندهی تظاهرات موثرتر و فراگیرتر میدانم. با این همه این راه نیز با برخی ابهامات و تناقضات خاص خود روبرو است که در فرصتی دیگر به آن خواهم پرداخت. برای نمونه چگونه میتوان بر خصلت حقوق بشری این حرکت ها و جمعیت ها پافشاری کرد اما از پذیرش نیروهای افراطی چپ و راست درآن سرباز زد؟ از سوی دیگر برای من مثل روز روشن است حضور نیروهای افراطی چپ و راست در درون این تشکل ها اعتبار اجتماعی آن را خدشه دار می سازد و می تواند به حرکت ها خصلت پوپولیستی بخشد که من شخصا همواره در طول زندگی سیاسی ام از آن گریزان بوده ام. کسانی که سیاست را با ضد رژیمی گری یکسان میگیرند از چنین پروژه های پوپولیستی استقبال میکنند. اما من از فعالیت حقوق بشری که جای خود دارد، از سیاست نیز درکی فراتر از ضد رژیمی گری دارم. تمرکز بر خواست های اثباتی به جای وحدت بر سر نفی، نه تنها در حوزه های حقوق بشر ی بلکه در فعالیت سیاسی دمکراتیک نیز، کلیدی است. ۶ فعالیت های "جمعیت" و بسیاری از نهادهای مشابه خصلت کاملا اکسیونیستی به خود گرفته اند. اما باید بر برگزاری سمینارهای فرهنگی ، نظری و کنسرت های هنری نیز تاکید کنیم و برای تبدیل مسئله ایران به دغدغه افکار عمومی جهان تلاش کنیم. ۷ تبدیل "جمعیت" و دیگر جمع های مشابه از نهادی یکسره جنبشی به فعالیتی مستمر نیازمند باز سازی آن بر مبنای ساختاری روشن و تعریف شده است. برای آن باید چاره ای جدی اندیشید. ٨ برای گسترش همکاری با جامعه ای که در آن بسر میبریم و جلب پشتیبانی مجامع بین المللی حقوق بشری باید برنامه تعرضی تری تدارک دید. ۹ مسئله پرچم و پلاکاردهای گروهی و آزاد بودن آن در تظاهرات از مزایا، دشواری ها و تناقضات بسیاری برخوردار است. پیش از این ما با وجود هر نوع پرچمی گروهی در تظاهراتمان مخالفت می کردیم. اما برای احترام به کسانی که به گونه ای دیگر می اندیشند و برای حفظ همبستگی حول خواست های مردم ایران و کاهش تشنج، برای نخستین بار مانعی ایجاد نکردیم تا هم تنش زدایی شود و هم رنگین کمان این جنبش دستکم در درون تظاهرات بازتاب یابد و افراد هم حس نکنند بدون حفظ هویت گروهی خود گرد آمده اند. با این همه نگاه دوباره ای به این سیاست میتواند ما را در اتخاذ روش در خوری که مانع بهره برداری گروهی از آن شود یاری رساند. با این همه به نظر من ممنوع کردن افراد به آوردن پلاکاردهای خود و یا شعارهای خود بر روی باندرول از منظر دمکراتیک چندان اقدام سنجیده ای نیست، گیرم که به لحاظ پراگماتیستی برای مقابله با بهره برداری گروهی قابل توجیه باشد. البته برگزارکنندگان هر تظاهرات خود تعیین میکنند که چه شعارهایی، باندرول هایی، پرچم هایی خواست رسمی تظاهرات است، چه کسانی سخنران هستند و چه گونه می خواهند سن را تزئین دهند و شرکت کنندگان در تظاهرات می بایست به خواست برگزارکنندگان احترام بگذارند. اگر هم با آن مخالفند میتوانند تظاهرات دیگری را خود فراخوان دهند و اجازه ندارند با تحمیل خواست خود به تظاهرات قانونی دیگران، آزادی بیان ان ها راسلب کنند. ۱۰ با این همه روشن است که در تظاهراتی که در دفاع از مردم ایران در خارج از کشور برگزار می شود چه بخواهیم و چه نخواهیم گروه های گوناگونی شرکت می کنند که گاه به قصد احترام به حضور آنان باید انعطاف نشان داد. برای مثال "جمعیت" تاکنون از توسل به پلیس برای حفظ نظم خوداری کرده است و با مداراجویی و گاه انعطاف بسیار توانسته است خوشبختانه تظاهرات را حتی با چشم پوشیدن بر رفتارهای نادرست گروه هایی که وقعی به نظم و مقررات نمیگذارند پیش برد. اما میزان انعطاف، استفاده و یا عدم استفاده از پلیس در برابر کسانی که نظم تظاهرات را بر هم می زنند و یا با آوردن بلندگو مایلند شعار های خود را بر دیگران تحمیل کنند و یا پرچم مورد علاقه خود را بر سر مردم و یاحتی بالای سر سن برگزاری برنامه می چرخانند، مسائلی است که عدم پاسخ مناسب به آن اتوریته تظاهرات و برگزارکنندگان را خدشه دار میکند و به سلب اعتماد مردم میانجامد. علاوه بر این بسیاری این گونه رفتار را بی اعتناعی به حق دمکراتیک و قانونی دیگران در برخورداری از آزادی بیان میدانند ورفتار این گروه ها را به گروه های فشاری تشبیه میکنند که اگر مراسم و یا سخنرانی را باب میل خود نیابند، آن را بر هم میزنند و یا به خود اجازه میدهند شعار خود را بر جمعیت تحمیل کنند و عملا آزادی دیگران را در ابراز آزادانه نظرات خود سلب میکنند. چنین رفتارهایی موجب گسترش تنش ها، ترس و دلسردی مردم شده و بسیاری اعتماد خود را از دست داده و گریزان می شوند. باید ضمن توضیح این مسائل و عواقب منفی آن که با خانه نشین ساختن مردم مبارزه علیه استبداد حاکم بر ایران را تضعیف میکند به صراحت روشن ساخت مسئولیت برگزاری تظاهرات، شعارهای آن، تزئین سن، بلندگو و دعوت از سخنران یکسر ه بر عهده برگزارکننده است و برگزارکنندگان محقند برای برقراری نظم، آرامش و حفظ امنیت آن جدی تر از گذشته بر مبنای قانون عمل کنند. ۱۱ گسترش تنش ها در محیط سیاسی پیرامون و بویژه در میان گروه های سیاسی، فضای سیاسی را سنگین تر می کند. این فضا سازی تنها به برخی از گروه های تندرو چپ و یا سلطنت طلب محدود نیست. گاه گروه های معینی که پیشتر پرو سوویت بوده اند و امروز برغم حفظ همان تفکر خود را اصلاح طلب نیز می نامند ویا پشت "جنبش سبز" سنگر گرفته اند متاسفانه در جهت سنگین کردن فضای سیاسی گام برمیدارند و یا درجهت بهبود آن تلاشی نمیکنند. این گروه ها گاه همکاری با کسانی را که مخالف کل حاکمیت دینی هستند زیر سئوال می برند. در استکهلم برخی از آنان فراخوان "جمعیت" و راهپمایی هزاران نفر ایرانی به سمت سفارت روسیه را محکوم ساختند و یا برخی آنرا حرکتی در جهت منافع امریکا خواندند. آنان با محلل خواندن "جمعیت" و یا سخنگویان آن که از رنگین کمان بودن حرکت خود دفاع می کنند، و یا متهم کردن آن ها به همکاری با گروه های تندروی چپ و راست سعی می کنند چهره اعتدالی "جمعیت" را خدشه دار سازند. این در |