اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره چدید |
در سیر امور دخالت میكند. چنین شخصی فایده ای در دین ترس نمی یابد و هکذا دین اخلاقی یا اجتماعی را هم عبث می یابد؛ او خدایی را كه پاداش یا كیفر میدهد نمیپذیرد چرا که اعمال بشر را معلول علتهای ضروری درونی و بیرونی می داند، پس از دید یک ناظر الاهی، آدمی را نمی توان مسئول کنش هایش دانست، درست همان طور که اشیای بیجان را نمی توان مسئول حرکات و سکنات شان دانست. به این ترتیب، برخی علم را متهم می کنند که زیرآب اخلاقیات را می زند. اما این اتهام سزاوار علم نیست. رفتار اخلاقی آدمی باید برپایه ی همدلی، آموزش، پیوندها و نیازهای اجتماعی باشد؛ این اخلاق انسانی هیچ نیازی به مبنای دینی ندارد. نهایت فرومایگی است اگر رفتار آدمی را منحصر به ترس از تنبیه یا امید به پاداش باشد. پس به راحتی میتوان فهمید كه چرا مراجع دینی همواره با علم سر ستیز داشته اند و عالمان را آزرده اند. به نظر من دین كیهانی قویترین و اصیلترین انگیزه برای پژوهش علمی است. تنها كسانی كه زحمت فراوان و فداکاری پیشاهنگان علوم نظری را درک كرده باشند میتوانند نگرش این پیشگامان را دریابند. نگرشی که موجب شده این بزرگان علم، فارغ از دغدغه ی نیازهای روزمره، زندگی خود را وقف پیشبرد علم کنند. وه که اینان چه اعتقاد راسخی به عقلانیت جهان و چه شوق وافری به آشکار کردن ذهن نهفته در جهان داشته اند. بدون این اعتقاد و شوق، كپلر و نیوتون نمی توانستند سالها در گوشه ی عزلت برای كشف اصول مكانیك كیهان بکوشند و خطایای مکانیک سماوی را بزدایند. کسانی که آشنایی شان با پژوهش علمی عمدتاً ناشی از فواید عملی باشد به سادگی در مورد ذهنیت مردمانی که در طی قرون و اعصار زندگی شان را وقف فهم شکاکانه ی رازهای جهان کرده اند ره به خطا می برند. تنها کسانی که حیات خود را وقف اهدافی مشابه کرده باشند می توانند به درستی دریابند که چه نگرشی انگیزه و پیشران این دانشمندان بزرگ بوده و به آنها نیرو و توانی داده تا به رغم شکست های بیشمار از پی جویی حقیقت باز نمانند. این دین كیهانی است كه انسان را چنین توانمند میسازد. یک متفکر معاصر گزاف نگفته که در عصر ماتریالیستی ما، تنها دینداران واقعی کسانی هستند که به جهد و تلاش علمی می پردازند. چند گزین گویه از آلبرت انشتین - من نمیتوانم خدایی را تصور کنم که مخلوقات خود را پاداش یا کیفر میدهد و اهدافش طبق مقاصد ما انسانها شکل گرفته است. چنین خدایی، بطور خلاصه انعکاسی از ضعف و ناتوانی ما انسانهاست. من همچنین نمیتوانم باور کنم که انسان میتواند پس از مرگ، ورای جسم مادیاش زنده بماند، هر چند که افراد ناتوان بدلیل ترس و جهل چنین افکاری را با خود حمل کنند. - البته آنچه درباره ی اعتقادات دینی من گفته اند دروغ است. دروغی که به طور سیستماتیک تکرار شده است. من به خدایی شخصانه اعتقاد ندارم و هرگز منکر این بی اعتقادی ام نمی شوم بلکه آن را آشکارا بیان می کنم. - نامه روز دهم ژوئن تو را دریافت کردم . من در طول حیاتم با هیچ کشیش یسوعی صحبت نکرده ام، من از این گستاخی متحیرم که اینچنین در باره ی من دروغ می گویند. از نظر کشیش یسوعی من بیخدا هستم، البته، که هستم و همیشه بوده ام. [در جواب یک شایعه که یک کشیش یسوعی سبب برگشتن انشتین از بیخدایی شده است] - تحقیقات علمی بر این پایه استوار است که همه اتفاقاتی که می افتند توسط قوانین طبیعت تعیین شده اند و این در مورد کنش های مردم نیز صادق است. به همین دلیل یک محقق علمی به سختی میتواند بپذیرد که رخدادها را میتوان با دعا خواندن تحت تاثیر قرار داد، و مثلا با آرزو کردن و تمنا از یک موجود ماورای طبیعت بتوان به تغییری دست یافت. - دو چیز بی نهایت است. کهکشان ها و حماقت بشر، که در اوّلی شک دارم. تعارض های تكامل و دین فرخ بیخدا
طرفداران خلقت به گونه ای صحبت میکنند که گویا تئوری چیزی است که شما پس از اینکه تمام شب را باده گساری کرده اید، در خواب میبینید. ایزاک آسیموف هر قدر میوه های دانش بیشتر در دسترس انسان قرار گیرد، همان قدر باورهای مذهبی از بین خواهد رفت. زیگموند فروید ------------------------------------------------------- تعارض های نظریه ی تكامل با دین موضع های مختلف دیندارن در مقابل نظریه تكامل آیا این موضع گیری ها منصفانه است؟ -مقدمه بسیاری از كشفیات علمی در تعارض آشكار با باورهای دینی هستند، اما بیشتر این تعارض ها از دید دینداران دور میماند زیرا كمتر دینداری از نتایج این كشفیات علمی آگاه است. برای نمونه میتوان به نظریه ی نسبیت انشتین اشاره كرد. برخی دینداران به فرضیه های پیدایش جهان اعتراض دارند در حالی كه نمیدانند این فرضیه ها نتیجه ی مستقیم نظریه ی نسبیت هستند. در این میان نظریه ی تكامل داروین بیش از همه مورد بدفهمی، انتقاد و حمله دیندارن بوده است زیرا تعارض این نظریه با مدعیات دینی آنچنان آشكار است كه از دید كسی دور نمی ماند.این مقاله سعی در توضیح تفصیلی نظریه ی تكامل (ن.ک. تکامل چیست؟) و اثبات آن، یا رد انتقادهای وارد شده به این نظریه (ن.ک. هفت انتقاد بي اساس به نظريه تكامل) را ندارد. این نوشتار تلاشی است تا برخی از تناقض های نظریه ی تكامل را با دین، خصوصاً با ادیان ابراهیمی، ذكر كند. تكامل (evolution) یک نظریه ی علمی در مورد منشاء گونه ها و تحولات عالم جانداران است. چارلز داروین (1809-1882) زیست شناس بریتانیایی، پس از سی سال مطالعه و بررسی شواهد سفر تحقیقاتی پنج ساله اش به دور دنیا، در سال 1859 نظریه ی تكامل را در كتاب منشاء انواع بوسیله به انتخاب طبیعی[1] به جهان علم عرضه كرد. حمله ی دیندارن به این نظریه از فردای روز انتشار كتاب آغاز شد، با این وجود این نظریه به سرعت مورد پذیرش عمومی مجامع علمی قرار گرفت. با پیشرفت فزاینده ی علوم مختلف، نظریه ی تكامل نیز منسجم تر شد و حیطه های جدیدی مانند علم ژنتیك و زیست شناسی مولكولی را در بر گرفت. تكامل یك نظریه علمی است. نظریه های علمی دارای سه خصوصیت منطقی بودن، توانایی پیشبینی و ابطال پذیری هستند. با هر كشف، مشاهده و آزمایش جدید، نظریه ها در معرض بررسی مجدد قرار میگرند و در صورت عدم سازگاری با شواهد، باطل میشوند. با هر اكتشاف تازه در زیست شناسی، شیمی و فیزیك، نظریه ی تكامل در معرض سنجش دوباره قرار گرفت و همواره با این كشفیات سازگار بود و صحت آن بیش از پیش تایید شد. اما كار به همین جا ختم نمیشود. نظریه ی تكامل و تمام نظریه ها تا ابد در معرض سنجش علمی خواهند بود. شاید ریشه ی برخی از كج فهمی های فارسی زبان ها از این نظریه، ترجمه ی غلط انداز واژه evolution است. این لغت به |