ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

نشريه کلمبوس لجر انکوايرر از ستوان ويليام کلی (William Calley) نقل قول کرده است که «روزی نيست که من در آن از آنچه اتفاق افتاد احساس پشيمانی نکنم.»

او اين اظهارات را در جريان يک گردهم آيی کوچک در شهر کلمبوس در ايالت جورجيا عنوان کرده است.کلی که ۶۶ سال سن دارد، در جريان اين کشتار در سال ۱۹۶۸ که در آن ۵۰۰ مرد، زن و کودک در ويتنام به قتل رسيدند، در ۲۲ مورد مجرم شناخته شد.اين فرمانده پيشين آمريکايی گفت: «من به خاطر ويتنامی هايی که کشته شدند، خانواده هايشان، و سربازان آمريکايی که در اين حادثه دست داشتند و خانواده های آن ها پشيمانم. من بسيار متاسفم.» انتشار خبر کشتار «مای لی» نقطه عطفی در روند جنگ ويتنام ايجاد کرد او در سال ۱۹۷۱ به خاطر نقشی که در کشتار ايفاء کرده بود به حبس ابد محکوم شد، اما ريچارد نيکسون که در آن زمان رئيس جمهور آمريکا بود حکم او را به سه سال حبس خانگی کاهش داد.

نشريه کلمبوس لجر انکوايرر با وجود چاپ عذرخواهی او، به نقل از اين نظامی سابق تاکيد کرده که او اقداماتش را تنها در تبعيت از فرامين انجام داده است.

در زمان وقوع اين کشتار، سربازان آمريکايی مشغول انجام يک ماموريت «جستجو و انهدام» با هدف ريشه کنی کمونيست ها در مناطقی بودند که خاستگاه ويت کنگ ها تلقی می شد.

گرچه سربازان آمريکايی نتوانستند در اين ماموريت دشمن خود را بيابند، اما نيروی موسوم به «چارلی کمپانی» که درواقع گردان سوم تجسسی آمريکا در ويتنام را تشکيل می داد، غيرنظاميان غيرمسلح را جمع کردند و به گلوله بستند.

وقتی بيش از يک سال بعد، خبر حادثه مای لی (May Lai) منتشر شد، به وجهه ارتش آمريکا ضربه ای جبران نشدنی وارد کرد و اعتقاد بر آن است که اين حادثه باعث شد نظر افکار عمومی درباره جنگ ويتنام تغيير کند.»

این نمونه ها، شاید برای موسوی ها، گنجی ها و دوستانشان آموزنده باشد. کسانی که از اخلاق و وجدان و انسانیت دم می زنند، برای گنجی ها و موسوی ها و خاتمی ها و دیگر عناصر جناح اصلاح طلب حکومت اسلامی هورا می کشند. آیا بهتر نیست این ها در خلوت خود هم شده، به انبوه جنایاتی بیاندیشند که جناح های مختلف حکومت اسلامی در این سی سال بر علیه مردم ایران در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مرتکب شده اند، ده ها هزار انسان را در زیر شکنجه و تجاوز جنسی به قتل رسانده اند، یا به جوخه های مرگ سپرده اند و اکثریت مردم ایران را به لحاظ اقتصادی و اجتماعی به خاک سیاه نشانده اند و امروز بدون این که از گذشته خود پشیمان باشند و از مردم ایران به طور علنی معذرت خواهی کنند بر عکس با پرده پوشی جنایات حکومت و خودشان، «پز رهبری»، «اپوزیسیون» و «حقوق بشری» به خود می گیرند تا سیاست هایشان را در جهت بقاء حکومت اسلامی کمی تعدیل شده پیش ببرند، شاید این ها در حمایت از موسوی چی ها و همکاری با گنجی ها کمی دچار عذاب وجدان شوند و در سیاست های خود تجدیدنظر نمایند. احتمالا در آن موقع، اگر هم تلاشی برای سرنگونی حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی انجام ندهند لااقل به پیش برد سیاست های جناح های حکومتی و عناصر آن یاری نرسانند؟!

این که گنجی و دیگر همقکران و هم پیمانانش روز روزگاری به دلیل جنایت علیه بشریت مجرم شناخته شوند، کار دادگاه علنی ذیصلاح است، ولی کسانی که با وی همکاری و همفکری می کنند، در حقیقت قبل از دادرسی گنجی ها را تبرئه می کنند و کمکی نیز به حقیقت یابی و جلوگیری از ادامه جنایات در حکومت اسلامی و هم چنین دفاع از حقوق بشر نمی کنند. چنین اعمالی تنها تبرئه عناصری را به دنبال دارد که در ارگان های مخوف سیاسی، نظامی و امنیتی حکومت اسلامی عضویت داشتند و حتی به کسانی که امروز نیز در این ارگان ها عضویت دارند قدرت بیش تری در سرکوب مردم می دهند.

این مساله نه انتقام گیری است و نه جلوگیری از حق دمکراتیک و آزادی بیان امثال گنجی ها، بلکه با محاکمه علنی همه کسانی که مرتکب جنایت شده اند درس عبرتی به گروه هایی و کسانی می شود که در آینده جرات ساختن زندان های سیاسی و زندانی سیاسی در زیر شکنجه و طرح آگاهانه از پیش تعیین شده برای کشتن انسان ها توسط دولت، یعنی اعدام را نداشته باشند.

از سویی امثال گنجی ها، این موقعیت را پیدا نکنند تا با تحریف واقعیت ها و پرده پوشی آن ها، یک جناح حکومت اسلامی را آن هم پس از سی سال حاکمیت جنایت کارانه همه جناح های این حکومت، این بار تحت عنوان «موج سبز» به جامعه غالب کنند. دفاع از موج سبز اسلامی، مترادف با دفاع از جنبش آزادی خواهانه مردم نیست. باید توجه داشت که مردم در خیابان های تهران و شهرهای دیگر کشور، در صفوف میلیونی خود حکم رفتن حکومت اسلامی را صادر کرده اند. بنابراین، هر جریانی و فردی در مقابل این جنبش خروشان مردم ایران بایستد و یا قصد سوء استفاده سیاسی از آن را در سر بپروراند و بدیل ملی - مذهبی دیگری بتراشد هم چون حکومت اسلامی به سخره ها کوبیده خواهد شد.

عموما هر انسان آزادی خواهی خوشحال است که اکنون شکاف بزرگی در بین سران و جناح های حکومت اسلامی افتاده است. زیرا هر چه قدر این شکاف در حاکمیت عمیق تر شود به نفع مبارزه بر حق و عادلانه مردم است. چون که حکومت تضغیف می شود. از این رو، الان که موسوی ها، کروبی ها و غیره و یا گنجی ها به هر دلیلی در مقابل جناح حاکم دست به افشاگری محدودی می زنند، جای خوشحالی است. اما این خوشحالی نباید به بی تفاوتی و یا خوش باوری تبدیل شود که همین عناصر و جناح های حکومت اسلامی با دیگر بتوانند محصول مبارزه و جانفشانی مردم را بچینند و بقاء حکومت اسلامی «کمی تعدیل شده ای» را برای دوره ای دیگر تضمین کنند. بنابراین، این چرخش برخی از جناح ها و سران حکومت اسلامی، نباید موجب گردد تا جنایات و اعمال غیرانسانی این جناح ها و عناصر اصلی به فراموشی سپرده شود. باید در این مورد روشنگری شود و به ویژه نیروی جوان باید به وافعیات تاریخ گذشته جامعه خود آگاه باشد. سرانجام بدون حسابرسی علنی و عمومی و عادلانه کسانی که در راس حکومت و ارگان های سرکوب سیاسی، نظامی و امنیتی کشور بودند سخن از برقراری یک جامعه عادلانه و دمکراتیک و انسانی موضوعیت خوش خیالی بیش نیست. بی شک روزی فراخواهد رسید که امثال گنجی ها و موسوی ها باید در مقابل مردم و رادیو و تلویزیون ها اعتراف کنند که با چه ابزارها و مکانیسم هایی این همه جنایت کردند، فاجعه پشت فاجعه آفریدند تا با شناخت آن ها، راه های چنین وحشی گری هایی در جامعه بسته شود. مبارزه برای آزادی و دمکراسی و احترام به حقوق انسان، از چنین مسیری می گذرد و نه با سرپوش گذاشتن بر جنایت و تبرئه پیشاپیش جنایت کاران! از این رو، هر چند که امروز نوک تیز مبارزه و افشاگری اپوزیسیون چپ و آزادی خواه سرنگونی طلب علیه جناح حاکم باید متمرکز گردد اما در مورد سوابق سیاسی، نظامی و امنیتی جناح اصلاح طلبان حکومتی و عناصر اصلی آن که در گذشته متحد با جناح حاکم فعلی جنایات بی شماری علیه بشریت مرتکب شده اند نیز باید روشنگری صورت گیرد.

شکی نیست که تاریخ در مورد عملکردهای هر جریان و فردی که به فعالیت های علنی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دست می زند قضاوت خواهد کرد. شاید برخی از گروه های سیاسی و افرادی هم چون گنجی و همفکرانش بتوانند موج سواری کنند و از مبارزات مردمی که از جان و زندگی خود مایه گذاشته اند و بر علیه زور و ستم و سرکوب حکومت اسلامی به خیابان آمده اند تا بلکه از شر و نکبت این حکومت رهایی پیدا کنند، به نفع سیاست های جناحی خود بهره برداری کنند، جنایت دیگری مرتکب می شوند. سرانجام پیروزی قطعی از سلطه، چپاول، جهل و جنایت کلیت حکومت اسلامی، از آن مردم حق طلب و آزادی خواه و محرومان جامعه است!

سوم شهریور 2008 - بیست و پنجم آگوست 2009

 

قبلی

برگشت

بعدی