اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
بطوریکه حتی اگر پدرمادر صلاحیت تربیت کودک خود را نداشته باشند ازآنان ستانده و به خانواده دیگر می سپارند. درایران دولت نه تنها پاسخگوی مردم نیست، بلکه ظاهرا ملت پاسخگوی اوست!؟ چنانکه بسیاری از قواعد دیگر این مرزوبوم با اصول جهانی و انسان پسند سازگار نیست، دولت نیز تاوان ناتوانی خودرا از ملت می ستاند و کودکان و جوانان قربانی شده، در نتیجه عملکرد غلط اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی دولت، ناشکفته جان می دهند. چرخه عمرانسان بعنوان اشرف مخلوقات در یک جامعه اسلامی به چنان ذلالتی می رسد که اکسر مخلوقات شده و حذفش مقدم بر خلقش می شود!؟ کودکانی که نه بدنیا آمدشنان انتخابی است، نه زندگی شان در فقر و محرومیت، نه مورد تجاوز و غفلت قرارگرفتن آنان و نه جان باختن و مرگ زودرسشان!؟ بنظر می رسد قطار مرگ و اعدام همچنان سوت کشان در راه است و صدای کودکان را کسی نمی شنود و مدعی العموم بجای غرامت از بزرگسالان، کودکان را به مسلخ می فرستد.قوانین همه برگرفته از واقعیت های اجتماعی هستند حتی اگر مصبوغ به ماخذ الهی باشند. ازاینرو به استناد نظریات بسیاری در حوزه مبانی جامعه شناختی، زمانی که ارزش ها وهنجارها با ساخت و سازه های اجتماعی همسازی نشان نمی دهد نمی توان واقعیت را قربانی ارزشها و هنجارها ساخت. تقدس انسان بعنوان یک موجود اجتماعی مقدم بر تقدس ارزش ها و هنجارهای انسان ساخت است. هنجارها باید درخدمت واقعیت و تحول ان بسوی بقای پویا باشد. بااین مقدمه می توان چنین نتیجه گرفت: الف. اعدام هر مجرمی، اعدام جرم نیست. لذا برای کاهش جرم اعدام کارساز نیست. ب. اعدام یک مجرم یعنی منفردسازی یک پدیده بنام جرم. به تعبیر فوکو این منفردسازی فقط ناشی از قدرت نیروی مسلطی است که در تشت ادراکی اش جرم را تقض فاعده بازی مورد علاقه او می داند. پ. اعدام بازتولید خشونت است. فلسفه وجودی اعدام از ازمنه دور، بشکل نانوشته ای این بوده که خشونت را نفی سازد هرچند بصورت بدوی آن. اینک درجامعه امروز با توسعه اندیشه اجتماعی و همچنین ناکارکردی این روش، اعدام ناقض امر خشونت زدایی است. ت. یک مجرم محصول فرایندهای اجتماعی است و جرم یک برساخته اجتماعی محسوب می شود. دراین خصوص باید به بازخوانی انتقادی ساختارها و قوانین و بستر اجتماعی پرداخت که میزان جرایم و مجرمان آن برخلاف اعدام ها روزافزون است. ث. در اکثر کشورهای بویژه اسکاندیناوی که نرخ اعدام صفر می باشد، میزان جرایم در کمترین حد خود قرار دارد و تعداد زندانی دراین ممالک در حداقل میزان خود . اگرچه جرم های مدرن در دنیای امروز متفاوت از جرایمی است که مثلا در ایران بوقوع می پیوندد. در ایران زنی که متقاضی حق برابر با مرد است مثلا در طلاق یا سرپرستی کودک، درصورت اصرار براین حق مستوجب زندان و مرتکب جرم شناخته می شود ولی در سوئد مردی که حق برابر زن خود بعنوان همسر را ندهد مجرم شناخته می شود! ج. اعدام یعنی سلب ناخواسته حق زندگی یک شخص. این عمل خواه توسط مجرم مرتکب به قتل صورت گیرد خواه از سوی نهاد قضایی و حقوقی و نظام مجازات اسلامی یا هر عنوان دیگری، مترادف با همان سلب ناخواسته حق زندگی است. به تعبیر دیگر اعدام خود یک جرم است و شخص یا نهاد صادر کننده حکم اعدام خود مجرم شناخته می شود. چ. قاتل و مقتول هردو قربانی شرایط نامتناسب با سجایای انسانی هستند . برای ایجاد سجایای انسانی باید جامعه را انسانی کرد. چ. برای حرکت بسوی لغو اعدام خواه برای کودکان یا بزرگسالان، مبارزه با اندیشه اعدام مهمتر ازخود اعدام است. کمپین های حقوق بشری اگر بتوانند در کارنامه فعالیت خود یک اثر بجای بگذارند همانا که بتوانند با بسیج تمامی نیروهای فعال و همسو در عرصه ملی و بین مللی به فراخوان عمومی برای ایجاد فشار بر دولت جمهوری اسلامی جهت لغو اعدام از قوانین مدنی و کیفری در کشور بپردازند. نگـاهی بـر سرگذشت زبـان فارسی در تاجيکستان تداوم روسیسازی زبان فارسی در تاجيکستان نجم کاويانی گذار به خط لاتين، بعد از لاتين خط سيريليک: در هنگامی که روشنفکران تاجيک از زبان فارسی دفاع و پاسداری کرده و برای اصلاح و پاکيـزگی آن مبارزه پيش میبردند، در مسکو طرح برنامهی جديدی که هدف آن در گام نخست گسست از سنتهای باستانی وفرهنگ کهن و بعداً زدودن آنها بود، آماده میگرديد. انديشهی تـأسيس يک دولت بزرگ و عمومی براساس «خلق شوروی» و محوريت زبان روسی به مشغلهی فکری بلشويکها تبديل شده بود. به نظر آنها تفاوتهای فرهنگی، زبانی و دينی مانعی بودند در برابر تـأسيس جمهوریهای همسان و گسترش شيوهی يک نواخت ساختار دولتی. بنابرين میبايد تمام مردم شوروی رسمالخط واحدی داشته باشند و گويا اين امر به نزديکی جمهوریها با يکديگر و سوادآموزی مردم کمک میکند. مسکو در پی پياده کردن دکترين يک رسمالخط برای همه زبانها و جذب زبانهای غير روسی در چهارچوپ زبان و فرهنک روسی بود. بدين ترتيب مسـئلـهی تبديل خط به يک موضوع مهم و داغ روز تبديل شده بود. شماری از اليت تاجيک تأکيد میکردند زبان فارسی و ادبيات آن بيش از هزار سال عمر دارند و برگردانيدن همهی آنها به خط لاتين ممکن نيست. ازبکستان خيلی زود خط لاتين را پذيرفت، اما تاجيکستان هرچند در محدودهی جغرافيایی ازبکستان بود، تصميمگيـری در اين زمينه را به تـأخيـر میانداخت. روشنفکران تاجيک که تازه امکان يافته بودند به زبان ملی خويش مطبوعات و مکتب به راه اندازند، عواقب تبديل خط را مثبت نمیشمردند. همزمان با اين امر مبارزه برای بنيادگذاری جمهوری مستقل تاجيکستان، يعنی خارج شدن از چهارچوب و نظارت ازبکستان نيز ادامه داشت.در ۴ سپتامبر۱۹۲۹ استان خجند جزو محدودهی جغرافيایی تاجيکستان شد، و در۱۶اکتـبر۱۹۲۹مسکو تـأسيس جمهوری شوروی سوسياليستی تاجيکستان را در چهارچوب اتحاد جماهير شوروی اعلام داشت. اعلام تـأسيس جمهوری تاجيکستان با استقبال پرشور و گرم مردم مواجه شد.در عين زمان مسکو روند تبديل خط در جمهوریهای آسيایميانه را پيگيری میکرد. تبديل خط در آن برهه انقلاب ناميده میشد و به معياری برای آزمايش صداقت اين و ياآن ملت به ايدهآلهای سوسياليسم تبديل شده بود. مسکو برای تغيير خط در همه جمهوریهای غير روسی «کميتهی الفبا» را تشکيل داده بود. در آخـريـن نشست «کميتهی الفبا» در تاجيکستان چنين واقعهی اتفاق افتاد. لاهوتی با مشورت قبلی با «موسپيدان» در جلسه سخنرانی میکند، و میگويد که ترکها در سال ۱۹۲۲ کنگره ملل ترکزبان را برگزار کردند و در همانجا بعد از بررسی مسـئلـه تصميم گرفتند که خط لاتين را انتخاب کنند. ما هم در يک کنگرهي فارسیزبانان را دعوت کنيم، اگر قرار گذار به الفبای جديد شود، همگی بگذاريم و اگر نه، هيچ کدام.
چندی بعد در نشستی «کميتهی الفبا» که زير فشار مسکو و در فضای ارعاب و ترس تشکيل گرديده بود، خط لاتين در سال ۱۹۲۹ بر جمهوری تاجيکستان تحميل شد. برغم پذيرفتن خط لاتين مخالفان آن تا |