اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
کردند» و « پژوهشگاه زبان و ادبيات رودکی را که دفترهای لغتنامه دهخدا را خريداری کرده بود توبيخ کردند که چرا کتاب ايرانی خريده است....» بهرغم برخی دستآوردهای مثبت در دهه شصت و هفتاد ميلادی در حوزهی پالايش زبان فارسی، روند دور شدن زبان از اصالت آن کماکان ادامه داشت. اوليای امور تاجيکستان، زبان کلاسيک را زبان مرده ناميدند و دوری از آنرا توصيه میکردند. اما نويسندگان و شاعران زيادی در همان برهه بودند که در پاسداری زبان فارسی از گزند روزگار میکوشيدند. با اين وجود روند حاکم عاميانهنويسی، روند هجوم واژههای روسی و ترجمهزدگی آنچنان قوی و برخوردار از پشتوانهی سياسی و دولتی بود، که کاربرد چند واژهی اصيل زبان فارسی، و يا تعدادی مقاله و چند کتاب محدود، نمیتوانست وضع را اصلاح کند.
تداوم روسیسازی زبان فارسی در تاجيکستان: در دههی شصت سياست روسیسازی مسکو در همه عرصهها از جمله در حوزهی زبان به نحو حسابشدهی به پيش میرفت. نيکتا خروشچف، رهبر آنوقت اتحاد شوروی تأکيد میکرد: «ما هر اندازه زودتر زبان روسی را بياموزيم، کمونيسم به همان اندازه زود بنياد میگردد». روسها گروهگروه در تاجيکستان و به ويژه در شهرهای آن اسکان میيافتند، و از اين طريق ترکيب ملی جمعيت به سود روسها در حال تغيير بود. آموزش در بيشترين مکتبهای (مدارس) تاجيکستان به ويژه در شهرها و از جمله در شهرهای دوشنبه و خجند به زبان روسی بود. به غير از دانشکده ادبيات و تاريخ در همهی دانشکدهها و مکتبهای عالی، آموزش به زبان روسی صورت میگرفت. زبان علمی زبان روسی بود. کتاب، روزنامه و مجله عمدتا به زبان روسی منتشر میشد. راديو و تلويزيون برنامههای خود را بيشتر به زبان روسی پخش میکردند. زبان اداری زبان روسی بود. نفوذ زبان روسی در تاجیکستان فوقالعاده بالا بود. مردم نيز کوشش میکردند که فرزندشان در دبستان و دبيرستان، روسی آموزش ببينند. در واقع بدون دانستن زبان روسی، پيشرفت ممکن نبود. زبان روسی در همهجا حکمفرمایی میکرد. زبان روسی میدان عمل را برای زبان فارسی چنان تنگ ساخته بود که اين زبان بيشتر به درون چهار دیواری خانهها رانده شد و مردم در خانه، آنهم بيشتر در روستاها بود که به زبان فارسی سخن میگفتند. در مطبوعات، در ادبیات، در شعر همه جا نقش آسیب دیدگی زبان فارسی آشکار بود. بدينسان زبان فارسی در برابر زبان روسی که غنای علمی بيشتری داشت و از حمايت دولت و سياست برخوردار بود، آهستهآهسته عقبنشينی کرد. نوشتههای روزنامهها و سخنرانیهای دولتمردان، بيشتر در قالبهای روسی عرضه میشد. نکتهی جالب اينکه در ابـتـدای سالهای هشتاد سدهی پـيشين اکثر افرادی که در رهبری تاجـيکستان بودند، زبان مادری خود را بدرستی نمیدانستـند و روشن است که در چنين اوضاعی ترجمهزدگی گسترش بيشتری بيابد. همه کتابهای دبستان، دبيرستان و دانشگاهها (به جز کتاب زبان و ادبيات تاجيک) اسـاساً به زبان روسی تاليف میشدند و کتابهای درسی تاجيکستان ترجمهی کتابهای روسی بودند.جوانان تاجيک نسبت به وضع بالا معترض بودند. در آوريل ١٩٦٩ گروهی از جوانان معترض تاجيک با رهبری تاجيکستان ديدار کردند. گفتگوی آنها تند بود و چهار ساعت طول کشيد. جوانان بر موضع دفاع از تاريخ و افتخارات گذشته تـاجيـکان پافشاری میکردند و با گلايه از تنگ شدن دايره استفاده از زبان فارسی در ادارههای دولتی نازکترين مسـائـلی را که تا آنروز طرح آن جزء خطوط قرمز به حساب میآمد، مطرح کردند.
دولتمردان تاجيکستان از اين اعتراضها شگفتزده شده بودند. برای آنها درک دلايل چنـين اعتراضها دشوار بود. رهبری به آنها وعده رسيدگی داد که به مسـائـل مطروحه را داد. بعدا آنها که بيست وشش نفر بودند، توسط سازمان امنيت شوروی شناسائی شده و از ترقی آنها جلوگيری به عمل آمد.در سال ١٩٧٢ کتاب «تـاجيـکان» تأليف بـابـا جان غفوروف (۱۹۰۹-۱۹۷۷)، رئيس انستيتو خاورشناسی آكادمی علوم اتحاد شوروی، در مسکو به زبان روسی و در سال ١٩۸۳ به زبان فارسی تاجيکی به حروف سيريليک در دو جلد در شهر دوشنبه انتشار يافت. اين کتاب توسط دکتر جلالالددين صديقی، استاد دانشگاه کابل به زبان فارسی برگردان شد و در ١٩۸۴ در کابل و در سال ۱۹۹۷ تزجمه محمد نيازوف و خال محمدوف با حروف فارسی در شهر دوشنبه منتشر شد.کتاب «تـاجيـکان»، در خودشناسی ملت تاجيک سهم مهمی داشته است. خواننده در آن از تاريخ گذشته، دستآوردهای علمی، ادبی و هنری تـاجيـکان معلومات کافی پيدا میکند. نفس نامگذاری کتاب به نام «تـاجيـکان»، آهنگ، معنا و مفهومی ويژه داشت، و توجه مردم دنيا را به مردم تاجيک همچـون يک ملت جلب کرد.لشگرکشی و حضور نيروهـای نظامی اتحاد شوروی پيـشـين در دههی هشتاد قرن بيست در افغانستان، فرصتی را برای تـاجيـکان فرارود و به ويژه تاجيکستان فراهم کرد تا به عنوان مترجم، مشاور و استاد دانشگاه راهی افغانستان شوند. اکثر آنها دارای سن ميانگين کمتر از سی سال و تحصيلات عالی به ويژه در حوزهی علوم انسانی بودند و بـيشتر با اهل قلم و فرهنگ، نظر و سياست در تماس بودند. بسياری از آنها به کارهـای سودمند پژوهشی و نوشتن پاياننامههـای علمی به ويژه در حوزه شعر و ادبيات، تاريخ و فولکلور پرداختند؛ و خوشبختانه بخشی از اين آثار اقبال چاپ و انـتشار يافتند.آنها در بـرگشت از افغانستان با خود کتابهـای شعر، داستان، تاريخ و فرهنگهـای زبان فارسی را به اتحاد شوروی پيـشـين میآوردند. کار و زندگی در افغانستان در زبان و انديشه، آگاهی ملی و سياسی آنها تحـولات چشمگير بوجود آورد. مترجمان بازگشته از افغانستان، فعالانه در زنده کردن توجه به زبان فارسی، و پالايش آن و آزاد کردن آن از زير فشار زبان و خط روسی سهم داشتند، که نقش آنها در روند به رسميت شناختن زبان فارسی به عنوان زبان دولتی تاجـيکسـتان در اوخر دههی هشتاد سدهی پيشين و تحولات بعدی را بايد چشمگير تلقی کرد. [ادامه دارد...] |