ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

ملا حسنی

مسئله ملی  و فدرالیسم

شماره جدید   

دانشجو

حقوق بشر

 

بحثی در،

استقلال، آزادی، دمکراسی، برابری

و مستعمرات سوپر نوین

حسن بایگان hassan@baygan.net

پیش گفتار

سال پیش در نوشتاری راجع به تصوف و عرفان ( بدلایلی هنوز انتشار کاملِ  بیرونی  نیافته) اشاره به نکته ای داشتم که بواسطه عام بودن و نیزارتباطش با این مطلب استثناً دوباره آورده میشود. البته  تنها مضمون کلی آن میآید تا بتوان نکته ای در ارتباط با این نوشتار بدان اضافه کرد؛ آن نکته چنین است:

برای هر چیزی باید تعریف دقیقی وجود داشته باشد. اگر تعریف درست و دقیقی از مسائل یا ترم ها نباشد آنگاه هر جریان یا  شخصی میتواند هرتفسیر و تعبیری که بخواهد ارائه بدهد. مثلاً چنانچه از پزشکی  تعریف درستی نباشد آنگاه هر عطار و یا حجامت کننده و یا... میتواند خود را پزشک بنامد.

مورد دیگری که به آن نوشتار مربوط میشد شعر بود. اینکه برای شعر تعریف وجود دارد وگرنه هرکسی چند کلمه ای نوشت میتواند ادعا کند شاعر است. از طرفی چون  سبک های مختلف شعری هم وجود دارند نه تنها اشعار در این دسته بندی ها قرار میگیرند بلکه شعرا  نیز  وابسته به نوعی  سبک شعری  میشوند و میگویند فلان شاعر به فلان سبک شعر میگوید.این سخن عام است و بسیاری موارد دیگر را هم در بر میگیرد که فعلاً  ضرورت نام بردن از آنها نیست ولی در بسیاری مطالب دیگر در آینده از این سخن استفاده خواهد شد زیرا بسیاری ترم های تعریف نشده وجود دارند که موردسوء استفاده قرارمیگیرند.

در خصوص موضوعات سیاسی مورد بحث این نوشتار نیز بهمین ترتیب است.

چنانچه برای ترم های سیاسی و از جمله استقلال، آزادی، دمکراسی و برابری  تعریفی نداشته باشیم هر کسی میتواند هرآنچه را میخواهد بگوید؛ و کسی  نمیتواند و حق هم ندارد بر دیگری خرده بگیرد.

مثلاً در حالیکه تعریفی دقیق و مورد قبول همگان برای دموکراسی وجود ندارد چگونه و بر چه اساسی کشوری میتواند کشور دیگری را متهم به نداشتن دمکراسی کرده و برایش خط و نشان هم بکشد.

برای مردم نیز بهمین ترتیب است، زمانیکه آنها تعریفی از دمکراسی ندارند چگونه میخواهند بگویند خواستار دمکراسی هستند و یا اینکه در کشورشان دمکراسی هست یا نیست.

در چنین حالتی بیان این جملات یا تنها تکراری طوطی وار میباشد، یا تحت تاثیر نفوذ قدرتمندان است و یا حرفیست بی پشتوانه برای  نشان دادن  اینکه اهل علم و دانش سیاسی بوده  و مترقی هستند.

در خصوص آزادی، برابری، حقوق بشر  و استقلال نیز همین روال صادق است. زماینکه دولتی تعریفی دقیق از این ترم ها ندارد چگونه میتواند سایرین را به نداشتن آنها محکوم کند در حالیکه آن دیگری نیز میتواند همین ادعا را درباره این یکی و سایرین بکند.

مردمی هم  که میخواهند از این ترم ها صحبت کرده آنها را قبول یا رد کنند، میبایست حداقل یکبار هم که شده به اینها بطور جدی فکر کرده و سعی کنند حداقل یک صفحه راجع به آنها بنویسند تا مطمئن بشوند برای اعتقادشان میتوانند حداقلی از استدلالی را داشته باشند.

اما ظاهراً آنچه که در جهان عمل میکند همان قانون جنگل است.

زیرا هر کشوری که ثروت و قدرت دارد حرفش را به کرسی مینشاند؛ و متاسفانه مردم عادی نیز که دستشان به جائی نمیرسد و از طرفی وظیفه  یا کار اصلی اشان هم یافتن پاسخی برای این ترم ها  ( و در کل بررسی مسائل سیاسی، اجتماعی و...) نیست  تنها به وسایل ارتباط جمعی کشورها توجه کرده و آنها را ملاک و معیار قرار میدهند. نکته تاسف انگیز دیگراینکه همیشه اعمال و زندگی ثروتمندان درنظر فقرا و عامه مردم درست میآید. متاسفانه در جهان کنونی، عقل و انسانیت نیست که عمل میکند بلکه پول و قدرت است که تعیین کننده میباشد و بهمین دلیل برای منافع ثروتمندان، سیاه را سپید و سپید را سیاه  نشان میدهند و مردم نیز باور میکنند؛  برای این گمراه کردن هم از افراد تحصیلکرده با مدارک بالا استفاده میشود.

حال این مسئله که چنین افرادی که نوشته هایشان بصورت میلیونی در تمام دنیا ترجمه، چاپ و منتشر شده و بعنوان افکار برتر جهان  در دانشگاهها نیز تدریس میشوند از عناصر وابسته به نیروهای پشت پرده قدرت میباشند، امری استکه از دید مردم مخفی میماند. این مخفی کاری هم درمحدوده همین ترم ها (آزادی، برابری، استقلال و دمکراسی) و دانشِ تفسیرشان قرار میگیرد.

متاسفانه این گمراه شدن تنها مردم عادی را شامل نمیشود بلکه بسیاری یا در واقع اکثریت نیروهای فعال سیاسی و حتی کادرهای علمی دانشگاه ها را هم شامل میگردد که خود نشانگر قدرت شستشو دهندگی مغزها توسط  نیروهای اصلی صاحب قدرت در پشت پرده است.

ورود به مطلب

این نوشتار به دسته ای از اساسی ترین موارد سیاسی پرداخته، سعی دارد آنها را تا حد ممکن روشن کند. مواردی که بدون توجه بآنها تمامی جنگ ها، انقلابات، شورش ها، تظاهراتها و کلیه حرکات و  حتی نظرات و تئوری های سیاسی بیشتر به بازی گرفتن خود و دیگران شباهت دارد و در مواردی تنها حرکاتی کور میباشند.

مقولات استقلال، آزادی ، دمکراسی و برابری  و مقایسه میان آنها و در ارجحیت قرار داشتن یکی بر دیگری از مسائل مهمی است که سیاسیون در برنامه کاری خود میبایست بدان توجه کافی و دقیق داشته و آنرا در سرلوحه برنامه های خود قرار بدهند.

 دانستن این مقولات وارجحیت دادن یکی بردیگری برای مردمان عادی جامعه از آن جهت اهمیت دارد که هدف اصلی قدرتمداران در ارائه دادن تعاریف گمراه کننده از این ترم ها هستند؛  تا با بدست آوردن حمایت آنها و در اختیار گرفتن نیرویشان  در حرکات سیاسی از آنها سوء استفاده بکنند.

هرچند همگان  کم و بیش با این ترم ها آشنا هستند زیرا هرشخصی در زندگی عادی و روزانه اش با  این موضوعات  از زوایای گوناگون روبرو میباشد؛  ولی داشتن تعریف و دانش درست  و قابل توجیه و دفاع، وهمچنین درارتباط  سیستماتیک قرار دادن این مقولات و تشخیص اولویت یکی بر سایرین از مواردی استکه معمولاً فراموش میشود.در اینجا به بحث مفصلِ فلسفی در خصوص این ترم ها یعنی در تمام روابط زندگی پرداخته نمیشود بلکه تنها از منظر سیاسی ( اخیراً به " فلسفه سیاسی" معروف شده) و نقش اشان در امور کشور به آنها نگریسته میشود. زیرا چنانچه قرار باشد از منظر فلسفی تمام و کمال، بدین ترم ها نگریست آنگاه باید به تمام زوایای آنها در تمامی موارد زندگی نظر و دقت کرد؛ و این امری استکه از موضوع  بررسی ما فراتر میرود پس شاید در جای دیگری بدان پرداخته شود.

برای روشن شدن مسئله و از جمله نشان دادن گستردگی فلسفی این موضوعات چند مثال آورده میشود.

آزادی

بعضی انسانها  آزادی را در شکل لباس پوشیدن یا آرایش مو میدانند و دیگرانی این عقیده را به تمسخر گرفته و فریب و تحمیق و یا ساده گرفتن مسائل میدانند.

در میان اهل تصوف، دسته ای گوشه نشینی و تسخر زدن به دنیا را اوج برتری و آزادی و رهائی از همه چیزمیدانند. آنها مخصوصاً کسانی را که بدنبال مال وثروت میروند انسانهائی حقیر و پست و اسیر مال دنیا میدانند که برای اندکی پول و مال دنیا زندگی و آزادی خود را به اسارت فروخته اند. این دسته مردم و درویش مسلکان به دنیا پرستانِ  پول دوست با دیده بسیار تحقیر آمیز نگریسته،  چنین نظراتی را در نوشتارهای خود برای مردمان به میراث گذاشته اند. از قضاء

قبلی

برگشت

بعدی