اطلاعیه و پیامها | لینک ها | بایگانی |
شماره جدید |
این افراد در میان ایرانیان و سایر مللی که امثال شان وجود دارند بسیار مورد احترام و حتی سرمشق بوده، جزء بزرگان علم و ادب و اخلاق بشمار میآیند. همین اهل طریقت در خصوص ظاهر از جمله لباس و شکل آرایش به صور مختلف فکر میکنند ولیکن اکثراً نسبت بدان و تجملات بی اعتنا هستند و چنان افرادی را به هیچ نمیگیرند. اما در برابر اینها باید پذیرفت که جهان نیز با گوشه گیری مردمان نمیتوانست پیشرفت بکند و در نتیجه دسته ای دیگر از مردمان ( حتی در میان اهل طریقت) آن دسته اهل تصوف افراط گرا را مورد عتاب قرار میدهند.
در حاشیه باید اشاره شود که بعضی معتقدند، دلیل عقب ماندن جوامع شرقی همین فرهنگِ تسخر زدن بر دنیا و صوفیگری و درویش مسلکی است؛ امری که در اروپا چندان خریداری ندارد. همین امر یک فاصله عظیم فرهنگی میان این دو جامعه ایجاد میکند که باید در امور سیاسی یا قوانین روابط اجتماعی در نظر گرفته شود. بعضی کشورها و جوامع درمقابل مواد مخدر ویا وجود فاحشه خانه و مواردی این چنینی سخت گیر نیستند و وجودشان را آزادی مینامند و بعضی دیگر بسیار سخت گیرند مثلاً در اروپا موضع سوئد در این مسائل کاملاً با کشورهای همسایه مانند آلمان و دانمارک در تقابل قرار دارد. در سوئد نه تنها فاحشه جریمه میشود بلکه جریمه مرد بیشتر از فاحشه است با این استدلال که اگر مشتری نباشد فاحشگی پیش نمیآید. عقاید مردم عادی نیز در خصوص این مسئله کاملاً متفاوت است. در این مثال با دو نوع برخورد با بعضی اعمال یا کارها بعنوان آزای شغل یا حرفه روبرو میشویم زیرا دیده میشود بنابر سیاست بعضی کشورها بعضی کارها بعنوان شغلی عادی تلقی شده و آزاد است والبته برایش مالیات هم میپردازند؛ ولی همانها در بعضی دیگر کشورها نه تنها شغل شناخته نمیشود بلکه جزء کارهای خلاف و ممنوعه میباشند. عده ای آزادی را داشتن روزنامه های سکسی، برنامه های تلویزیونی درخصوص سکس و زیباترین دختر و ازاین دست مسائل دانسته و نبودن آنها را عدم آزادی میدانند در مقابل گروهی دیگر ( حتی درکشورهائی که این گونه کارها صورت میگیرد) آنها را نقد و محکوم میکنند. با نگاه بعضی جریانات سیاسی اینها آزادیهای بورژوازی و برای فریب و گمراه کردن مردم است و از دید مذهبیون اموری ضد اخلاقیات و برای نابودی دین است. بسیاری سئوالات دیگر نیز پیش میآیند مانند: آیا آزادی یعنی داشتن روابط جنسی پیش از ازدواج؟ آیا آزادی یعنی داشتن رابطه جنسی با دیگری حتی با داشتن همسر و بعد از ازواج؟ رابطه آزادی جنسی با ازدواج چگونه است؟ چرا در کشورهای غربی داشتن رابطه جنسی از سنین نوجوانی آزاد است ولی ازدواج در همان سنین آزاد نمیباشد ( ممنوع است و ثبت نمیشود) ولی جالب استکه اگر بدون ازدواج در همین سنینی که ازدواج ممنوع است صاحب فرزند بشوند ایرادی ندارد؟ چرا در کشورهای غربی که ادعای آزادی میکنند برای داشتن رابطه جنسی میان افراد مسئله سن را مطرح میکنند در حالیکه همان افراد با همان سنین برای بعضی کارهای دیگر که قاعدتا در آن باید کم سن بحساب بیایند آزاد هستند؟ چرا انسانها در هر رابطه ای که بایکدیگر ایجاد میکنند مجبورند خود را محدودتر کنند و در نتیجه مقداری از آزادیهای خود را از دست بدهند. در نتیجه وقتی انسانها در یک جامعه گسترده قرار میگیرند هرچه این گستردگی بیشتر باشد آزادیهای بیشتری را از دست میدهند و محدودیتهای بیشتری را باید بناچار بپذیرند؟ چرا بعضی کشورها با اعتقادات مذهبی بعضی رفتار و کردار وحتی لباس پوشیدن را آزاد نمیگذارند؟ اصولاً نقش تمامی مذاهب (بلااستثنا) در تمام دنیا در محدود کردن آزادیها تا چه حد است؟ نقش سایر اعتقادات مثلاً کمونیسم که سالها در قدرت حکومتی بود در محدود کردن آزادیها چقدر است؟ تقابل سنت ها با آزادیها چگونه است؟ آزادی های مطبوعاتی و داشتن رادیو و تلویزیون خصوصی و امثالهم چگونه است؟ آزادی عقاید و دین چگونه است؟ آزادی کار و حرفه چگونه است؟ نقش هرکدام از ما مردم بعنوان یک شهروند عادی در محدود کردن آزادیهای اجتماعی و آزادیهای فردی دیگر مردمان تا چه حد است و خود ما یکدیگر را تا چه حد محدود میکنیم؟ آزادی داشتن تعداد همسر چه ازجانب مرد و چه از جانب زن چگونه است؟ چه کسی و بر چه مبنا و ملاکی تعداد زوج یا زوجه را تعیین میکند؟ چرا در بعضی کشورها مردم آزاد نیستند بهر تعدادی که بخواهند همسر بگیرند ولی آزادند بهر میزان که بخواهند معشوق یا معشوقه بگیرند؟ آزادی در داشتن تعداد اولاد چگونه است؟ چرا در کشوری (چین) تعداد را محدود میکنند و در کشوری مانند سوئد علیرغم امتیازاتی هم که میدهند منحنی زاد ولد نسبت به مرگ منفی است؟ آیا مردم آزادند هرگونه که میخواهند در هرجا رفتار کنند؟ مثلاً در خصوص همان طرز لباس پوشیدن؛ دیده میشود که در آن کشورهائی هم که ادعای برترین آزادیها را دارند مردم آزاد نیستند تا هر لباسی را در هرمکانی بپوشند و بهمین دلیل از ورود افراد حتی با لباس های معمولی در بعضی مکانها جلوگیری میشود. توجه به همین موضوع از زاویه ای دیگر نیز بسیار جالب و مهم است؛ لباس در اساس برای حفظ انسان از گزندهای مختلف مثلاً سرما بوده است. مردمان نقاط مختلف جهان برمبنای شرایط محیط طبیعی و آب و هوائی و با امکانات موجود خود نوعی از لباس مناسب را به تجربه قرون ایجاد کردند. اما اکنون مردم تحت تاثیر مد لباس میپوشند. هرچند تنوع خوب است و از جهتی دیگر امکانات تهیه و دوخت لباس از مواد مختلف گسترده شده است که در مقایسه با سالیان پیش بسیار متفاوت است و این موضوعات تاثیر زیادی در شکل لباس و ظاهر انسانها ایجاد کرده است ولیکن بعنوان نمونه در دورانهائی دیده شده که مد دامن کوتاه ( مینی ژوپ)، زنان و مخصوصاً دختران جوان را وادار میکند که در سرمای زمستان از آن نوع لباس که ابداً مناسب فصل نیست استفاده کنند. باید دقت کرد و دید این چگونه فشاری استکه از سرمای زمستان هم بیشتر است و آن را هم آزادی نام می نهند. متقابلاً در جوامعی دیگر بر مبنای تفکرات دینی مردم را اجبار به پوشیدن لباسهائی خاص میکنند که در مواردی در گرمای شدید مردم مجبور به پوشیدن لباسهای نامناسب میشوند. واقیت در تمام دنیا چنین است که؛ مردم آزاد نیستند تا هر چه میخواهند در هرجائی بگویند. مردم آزاد نیستند تا هر چیزی را بنویسند و یا هر موضوع یا عکسی را منتشر کنند. مردم آزاد نیستند تا برای هر موضوع فکری که بخواهند تبلیغ کنند یا یکی را محکوم کنند. مردم آزاد نیستند بهر کجا خواستند بروند و هرکاری خواستند بکنند. مردم آزاد نیستند هر حرفه ای را خواستند انتخاب یا ایجاد کنند. مردم حتی آزاد نیستند از هر خیابان یا کوچه ای گذر کنند. و بسیاری محدودیت های دیگر که لیست بسیار درازی میشود. |