ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

 حقوق بشر

دانشجو

 

گسترش و تعميق آگاهي ها و نيل به تفاهم و اتفاق‌نظر و رويكرد نسبت به مسائل مشترك است. اما اين ميزان آگاهي و ذهنيت مشترك (توافق هاي بين الاذهاني) كافي براي ايجاد انگيزة اقدام جمعي و ايستادگي در برابر مشكلات در طولاني مدت نيست. به صرف جمع شدن اين شرايط (عيني و ذهني) يك جنبش رهايي بخش ملي پديد نمي آيد. براي تحقق آن به عامل كليدي سومي نياز است كه ريشه در هستي اجتماعي ملت دارد و آن شعور يا روح ملي است كه با بيدار و فعال شدن آن، همة مؤلفه هاي مزبور در خودآگاهي جمعي افراد و اقشار ملت به هم مي پيوندند و احساس و آگاهي مشتركي كه ريشه در خودآگاهي تاريخي و هستي شناختي آنان دارد، از افراد و گروه ها و اقشار و اقوامِ جدا و منفرد، يك موجود واحد به نام «ملت» مي سازد. در گرانيگاه شعور خودآگاه ملتي كه سرنوشت واحدي داشته اند و همه قرباني مظالم و خشونت هاي مشابهي بوده اند، احساس آگاهي از تعلق داشتن به يك پيكره واحد و همدلي و هم‌دردي و انگيزة رهايي از آن رنج‌ها و قيود در تك تك افراد توليد مي شود. به موازات آن، محتواي خودآگاهي تاريخي و جهان بيني و ارزش هاي فرهنگي و معنوي مشترك و سرمشق عقلاني كنش هاي جمعي پشتوانة اقدام مشترك آنها در پي گيري خواسته ها قرار مي گيرد.

 7- سرانجام بايد از يك «فرصت» مثل انتخابات سخن گفت كه با پديدآمدن آن موانع تجمع و حضور آزاد و فارغ از ترس از بين مي رود و به نيروهاي ميليوني اين امكان را مي دهد تا «باهم بودن»  و «هم صدا» و «هم نوا» شدن را تجربه كنند. حضور و قدرت فيزيكي جمعي خود را ببينند. در اين موقعيت هاست كه افراد از زندان تنهايي خارج مي شوند و اگر خودآگاه باشند، بي‌آن‌كه هويت فردي و استقلال وجدان را از دست بدهند، خود را عضوي از پيكرة واحد و عظيم «ملت» مي‌يابند. در اين موقعيت هاست كه روح ملي فعال مي شود، به طوري كه هر فرد نيرو و روح تمامي ملت را در خود احساس مي نمايد. از آن پس تا وقتي اين شعور، حضور فعال دارد، هر فرد به تنهايي نماينده و مظهر روح و شعور ملت خود مي شود؛ يعني همان نيروها، ارزش‌ها، سرمشق ها، عصاره ها و تجربيات تاريخي ملت را در خود زنده و حاضر مي بيند.

8- با اين توضيحات، جنبش سبز را مي توان تعيّن و تجلي روح ملي يا شعور خودآگاه مردم ايران در يكي ديگر از مقاطع حساس تاريخ كشور تعريف كرد. شعوري كه حاصل هزاران سال تلاش و مبارزه سخت براي بقاء و حفظ آزادي و استقلال ملي و توسعه فرهنگي و تمدني و برقراري صلح و امنيت و عدالت است. كانوني كه خاطره هاي تلخ و شيرين شكست ها و پيروزي ها و افت و خيزهاي هزاران ساله در آن ذخيره و انباشت شده است.

. "از قدیم می‌گفتند و امروز هم می‌گویند که هر هدفی مسیری خاص دارد. به عبارتی اگر هدف تقویت جامعه مدنی باشد‌، راهبرد‌، راهکار‌،شعار، عمل‌ و سازمان مناسب آن را باید تدارک دید. اگر هدف دولت‌محور، یعنی فقط تسخیر دولت و تغییر آن است، باید به دنبال راهبرد‌، راهکار‌، شعار و عمل و سازمان مناسب آن بود. جنبش سبز مردم ایران که رنگ سبز آن در فرهنگ ایرانی ریشه دارد به دنبال چیست؟ آیا این جنبش جامعه‌مدنی محور است یا دولت محور؟"

به نظر می رسد که با اندکی تسامح می توان گفت که جامعه مدنی محور است .چرا که سخن از اجزای فصل سوم قانون اساسی ،قانون مداری ،مطالبات مشخص و حتی بالا بردن سطح درک و توان ابراز قدرت تفسیر روشن اندیشانه از قانون اساسی است.سخن از آزادی بیان و عقیده ،تجمع مسالمت آمیز و رسانه خصوصی است.توجه دادن به حقوق ملت ،انتخابات آزاد و قانون مند است...

نگاه جامعه محور و اهداف آن

جنبش سبز در مجموع الزامات مدنی را دنبال می کند. اینکه به جامعه محوری باور تئوریک دارد جای بحث دارد. اما در نهایت اهداف جنبش به تقویت جامعه محوری می انجامد. اهدافی مانند‌:

1- پذیرش تکثر و تنوع در جامعه 2- پذیرش فصل سوم قانون اساسی به عنوان محور 3- تفسیر روشن اندیشانه از قانون اساسی 4- توصیه به نفی شعار مرگ 5- دعوت به رفتار مدنی و مسالمت‌آمیز 6- عدم نفی تمام سرمایه ها و قوانین سی سال گذشته و توجیه رفتار تدریجی7- رهبری کردن بدون هژمونی طلبی تمام عیار 8- توصیه به رفتار برد- برد به حاکمان و قدرتمندان به جای رفتار برد-باخت

این ویژگیها از تمایل راهبردی جامعه محوری جنبش سبز ،رهبران و فعالان دست اندرکار دارد. اما جامعه محو‌ر بودن به چه معنی است:

1- هژمونی طلبی یا رهبری جبهه ای و حزبی ملاک جنبش جامعه محور نیست بلکه ملاک قبول رهبری بر سر اهداف معین و شفاف و اعلام شده ای است که علت حمایت از رهبران را به وجود می آورد. این حمایت تا زمانی ادامه می یابد که اهداف معین دنبال شود. نوع رهبری توافقی-اخلاقی به معنی پایبندی به برنامه های اعلام شده است. به عنوان نمونه جنبش سبز دارای خواسته های مشخص و اصالت دادن به مردم است.این مبنای توافق جامعه محوران با رهبرن و فعالان جنبش سبز است.

2- نگاه مرحله ای یا تاکتیکی به رهبری جنبش وجود ندارد. خواسته های بنیادین مطرح شده مانند حق تجمع مسالمت آمیز ،رسانه خصوصی‌، آزادی بیان و عقیده، انتخابات آزاد به مثابه بنیانهای تحقق جامعه مطلوب است که بعد از تقویت این بنیانها مرحله جدیدی از دموکراسی خواهی ایجاد می شود.

3- نگاه جامعه محور ایدئولوژیک نیست.به قلمرو ایدئولوژیها در جامعه مدنی باور دارد. اما اتحاد عمل بر سر برنامه ها و اهداف را ممکن می داند و به تنوع ایدئولوژیها و عقاید در جامعه مدنی و دولت قانونمند در عرصه حاکمیت باور دارد.

4- نگاه جامعه محور در سپهر خود دموکراسی ملی را باور دارد و نقش دولت و حاکمیت را مهم ارزیابی می کند اما برای کنترل ،دخالت ،نظارت و هدایت حاکمیت مبنای اصلی را تقویت جامعه مدنی و نهادهای آن می داند.

5- نگاه جامعه محور کلان ساز نیست به عبارتی ابتدا از هویت ،عقیده و باورها نمی پرسد بلکه در چارچوب دولت-ملت مدرن و باور به حقوق شهروندی به هویت ها احترام می گذارد.هویتی که درون جامعه مدنی و نهادهای آن بروز و ظهور دارد و رفتار قانونمند دارد. هویت هر شهروند حق ویژه حقوقی و قانونی برای وی ایجاد نمی کند .در نتیجه در نگاه جامعه محور به ایده های کلان مانند جمهوری ناب ،جمهوری اسلامی ،جمهوری دموکراتیک ،جمهوری سکولار توجه اصلی نمی شود بلکه به برنامه این ایده توجه می شود.

نگاه جامعه محور به بنیان نهادن بنیادهای حقوق بشر و دموکراسی که همان نهادینه کردن نهادها برای اجرای قوانین از سوی حاکمان است اهمیت می دهد.در نتیجه به نوع حکومت کردن اهمیت می دهد تا به هویت حاکمان و به جای شخص حاکمان به ویژگیها ی حاکمان توجه دارد.

مروری بر برخی ویژگی های جنبش سبز * :  

1-     جنبش سبز ایران تلاشی است در امتداد انقلاب مشروطه ، نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب بهمن 1357 خورشیدی برای دمکراتیزاسیون جامعه ایران که به گفته مراد فرهادپور  تجربه کل تاریخ معاصر ایران را در یک فاصله زمانی کوتاه گرد آورده و فشرده ساخته است . جنبشی با احیاء توان بالقوه رویداد بهمن 1357و تلاش برای تداوم و تحقق پتانسیل حقیقتا سیاسی این رویداد تاریخی .

2-     این تلاش با طرد و تغییر مناسبات کلاسیک در اتخاذ استراتژی و روش ها از احزاب و افراد و تشکل های کلاسیک به دلیل عدم توان ورود آنها به عرصه مناسبات مدرن عبور کرده است . این عبور به مفهوم عدم نیاز به آنها نیست بلکه به مفهوم آن است که این افراد و جریانها تنها در صورت پوست اندازی نوین و واقعی قادر به همسویی و همراهی با این جنبش خواهند بود .

3-     جنبش سبز جنبشی فرامذهبی ، فرا ایدئولوژیک ، فراقشری و فرارهبری است  و تلاش می کند با نفی دوگانه های موجود از تمامی ذخایر و سرمایه های خود بیشترین بهره را برگیرد .

 

قبلی

برگشت

بعدی