شماره جدید |
پهلوی و توهین به عاشورا اعدام باید گردند. همین می شود که هی کلاه تان را قاضی می کنید، بعد چون کلاه تان پشم ندارد، آخرش می شود قاضی مرتضوی که اگر کلاهش پشم داشت، شاید احتیاج به واجبی هم پیدا می کرد. البته، راستش را بخواهید آدم می ترسد. آن آقای محسنی اژه ای وقتی توی جلسه هیات نظارت مطبوعات بود، گاز می گرفت و این آقای کوچک زاده توی مجلس و در حضور مردم لگد می زد و آن آقای حسینیان که بقول علی مطهری" علاقه خاصی به اعدام دارد".
خوب، آدم می ترسد! یک مشت حجت الاسلام دراکولا و آیت الله فرانکشتین جمع کردید با دندان تیز و هی مردم را تهدید می کنید که اعدام می کنیم، می زنیم، می کشیم، این دفعه همه را بدون مدارا تکه تکه می کنیم. بسیار خوب، قبول! ترسیدیم. ولی شما که این همه تهدید می کنید که الدرم و بلدرم و می کشم می کشم بدون اینکه کسی برادرم را کشته باشد، برای چی خودتان را جر می دهید که ندا را ما نکشتیم، موسوی را هم منافقین کشتند، ترانه موسوی هم وجود ندارد، اصولا کسی در خیابان کشته نشده و در عوض بیست نفر بسیجی هر روز شهید می شوند که هیچ کدام اسم ندارند. شما اگر کلاه تان پشم داشت، یا نه فقط کلاه تان، بلکه هر جایی، حالا نمی دانم امشب چرا این آقا اینقدر گیر داده به کلاه، راست و حسینی، اگر کلاه تان پشم داشت و جرات اعدام کردن داشتید، قشنگ، مثل همه قاتلین بالفطره، می آمدید جلو و می گفتید ندا را ما کشتیم، سهراب را ما کشتیم، موسوی را ما کشتیم، زورمان هم زیاد است، باز هم می کشیم. ببینید، بیخودی راجع به پشم حرف زدم، اصلا ولش کنید، طرف اینقدر کلاهش را باید عقب بگذارد که پشم داشته باشد یا نداشته باشد، کسی متوجه آن نمی شود. اصلا بیخیال پشم، بچسب به کشک. گناه بهائی بودن در حکومت اسلامی! علی کشتگر اتهام خشونت به بهائيان و يا وصل کردن گروه های طرفدار مبارزه مسلحانه به جنبش سبز نه از موضع قدرت که دقيقا از موضع ضعف و درماندگی حکومت خامنه ای در برابر اعتراضات حق طلبانه مردم است. در پاسخ به اين اتهامات می بايست به خود و به جهانيان نشان دهيم که در دفاع از آزادی و حقوق شهروندی هيچ خط و تعلق مذهبی و عقيدتی ما ايرانيان را از هم جدا نمی کند. بهائيان به حکم اعتقادات دينی خود از هرگونه اقدام خشونت آميز منع شده اند. خشونت را با هزار من سريش هم نمی توان به بهائيان چسباند تبعيض بيداد بزرگی است که آدم در غربت بهتر می شناسدش. وقتی آن را در نگاه ديگران حس می کنی نيشتری دردلت فرو می رود. روزی برای دوستی که نويسنده و کارگران توانای کشورمان است دردل می کردم که دراين جا (فرانسه) تبعيض و رفتار های ضد خارجی آزار دهنده است و خاطره تلخی از اين گونه رفتارها را بازگفتم. با چهره گل انداخته و چشمان پراشک نگاهم کرد. من نيز که منقلب شده بودم دستش را فشردم و از گفته عذر خواستم. گفت مرا به ياد درد بی درمان غريبی ام در خانه خودم انداختی که تبعيض در خانه خودت هزار بار تلخ تر از آن در غربت است. می گفت در حکومت اسلامی تبعيض برای بهائيان به نگاه و رفتار مشتی متعصب وجاهل محدود نمی شود، بلکه در همه عرصه های زندگی بهائيان ماديت ويرانگر و تباه کننده پيدا کرده است. اين روزها وقتی به هفت هم ميهن بهائی مان که مدتها است به اتهام واهی جاسوسی در زندان جمهوری اسلامی اسير شده اند و به موج جديد ضدبهائی که کودتاگران برای ايجاد ارعاب به راه انداخته اند می انديشم، او را در نظر می آورم که حالا در گوشه ای نشسته و به اين غربت غريب می انديشد! و شايد در خيال بازی های هنرمندانه اش تسکين و درمان همه اين دردها را در هنر جستجو می کند. فجايعی که اربابان قدرت عليه جمعيت بهائی ايران در اين سی ساله مرتکب شده اند به تنهائی برای اثبات ماهيت ستمگر و قرون وسطايی اين رژيم کفايت می کند. محروميت از بسياری از مشاغل، محروميت از تحصيل در بسياری از رشته ها، محروميت از برگزاری مراسم علنی مذهبی، و بسياری از محروميت های ديگری که عليه شهروندان بهائی ايران اعمال می شود، درشمار زشت ترين تبعيضات مذهبی تاريخ ايران است. اما از اين تبعيض های مرسوم که بگذريم، فضای بی حقی و ناامنی وحشتناکی که رژيم ايران برای بهائيان ايران برقرار کرده، امنيت و زندگی آنان را بطور مستمر در مخاطره قرار می دهد. در مکتب نظريه پردازان کودتا خون بهائيان مباح است. گرگهای درنده رژيم برای هريک از مقاصد شوم خود که صلاح بدانند به خود حق می دهند به جمعيت چند صد هزار نفری بهائيان ايران حمله ور شوند و گروهی را قربانی مقاصد و اغراض شوم خود کنند.
|