اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
"اصل هویت ، اصل ضدیت و اصل عمومیت ". با دو اصل آخر کاری نداریم بلکه بحث بر اصل هویت است. هویت جنبش دانشجویی میتواند در همین پویایی و بیقیدي باشد که سخنگوي جاوید هیچ فردي و مدافع ثابت هیچ جریانی نمیشود. بايستي ميان دو مقوله« مرحله شناسي جنبش دانشجويي »و «گونه شناسي جنبش دانشجويي» تمايزي قائل بشويم. گونه شناسي جنبش دانشجويي ناظر به مقولاتي مانند بار ايدئولوژيك و فكري تشكلها و جريانات دانشجويي است. مثلاًفرض كنيد بخش مذهبي جنبش دانشجويي كه پرسش شما را شامل مي گردد و همين باعث تفاوتش ميشود. اصل هر جنبشی باید مشخص نماید که سخنگوی چه افراد و چه گروههایی از مردم و مدافع و محافظ چه منابعی است و با این نگاه باید گفت جنبش دانشجویی هنوز تکلیف خود را با مبانی فکری و عقیدتی که مشروعیت این جنبش را تامین می کند معلوم نکرده . روزگاری اسلام ناب محمدی سوسیالیستی منبع فکری خود قرار می دهد و مرحوم بازرگان به دلیل عقاید لیبرالیستی را مورد طرد قرار می دهد و در عصر دهه 70 مدافع لیبرالیسم و اشخاصی همچون عبدالکریم سروش و سید محمد خاتمی می شوند و در حال حاضر ادعا می کنند که به سوی گرایشهای لائیسیته روی آوردند ولی جالب است با انجمن اسلامی فعالیت می کنند این جنبش دچار اسکیزوفرنی حاد شده و خود نمی دارند که چکار دارد می کنند این نشان دهندگی عدم هویت و عدم باز تولید فکری این جنبش است. عدهی ديگری اوج كاركرد جنبش دانشجويی را به دوران انسداد سياسی نسبت ميدهند و معتقدند در زمانی كه رابطهی جامعهی مدنی و ساخت قدرت قطع ميشود و راههای پارلمانتاريستي پايان ميپذيرد، جنبش دانشجويی در شكستن انسداد حاكم و جو منجمد سياسی نقش اصلی را بر عهده دارد. از اين نظر ، جنبش دانشجويی فاقد تداوم تاريخی است. نگاه سومی هم هست كه معتقد است جنبش دانشجويی در دورهی بحرانهاي سياسي، اجتماعی و اقتصادی و در هر شرايط سياسي ـ چه فضای باز و چه فضای بسته ـ كارآيي ويژهی خود را دارد.. ماهيت دموكراتيك جنبش دانشجويي در مقطع كنونی بايد به صراحت خشونت را نفی كند و از چارچوبهای سنتی و جزمي در تبيين مسائل دوری جويد؛ جنبش دانشجويی بايد خواهان دوری از خشونت و تحريك باشد؛ گرچه در حوزهی عمل، همواره مخالفان جنبش دانشجويی عليه آن دست به خشونت زدهاند و جنبش دانشجويی هيچگاه آغازگر خشونت نبوده و در نهايت به دفاع از خود دست زده است. جنبش دانشجويی بايد به عنوان يك جنبش منتقد وضع موجود، با نقد دايمی قدرت و گرفتار نشدن در رقابتها سياسی و تبديل نشدن به يك طرف نيروهاي مناظرهگر در عرصهی سياسي، به وجدان بيدار جامعه و كانون انتقاد و روشنفكري و نورافكنی به ظلم و ستم تبديل شود. جنبش دانشجويی در مقطع كنونی نه ميتواند خواهان قدرت باشد؛ چون خود منتقد قدرت است و نه خواهان تاثير بر سياست مانند گروههای ذينفوذ برای رسيدن به منافع گروهي؛ زيرا خود در آن منفعتي ندارد. بنابراين جنبش دانشجويی بايد قدرت سازماندهي بالايی داشته باشد تا بتواند براي اصلاح مناسبات حاكم بر قدرت در جهت رسيدن به منافع جريان دانشجويی كه آزادي، عدالت، برابري و منافع ملي، تمام تلاش خود را به كار گيرد . سياستزدگي باعث ميشود حركتهاي دانشجويي ويژگي هاي يك حركت سياسي -كه بارزترين آنها فصلي بودن و موجی عمل كردن است- را به خود بگيرند. نقص دیگر حركتهاي دانشجويي مقطعی بودن آنهاست. درست است كه دانشجويان به علت ويژگيهاي خاص خود، پيشتازترين قشر در حركتهاي اصلاحي محسوب ميشوند اما اين حركتها نميتوانند برای استمرار خود حساب خاصي بر روي دانشجويان باز كنند.. جنبش دانشجويي ميتواند در حد يك جرقة قوي و حركتزا عمل كند، جرقهاي كه نهضت اجتماعي را روشن كرده و مطالبات عمومي را شكل ميدهد. اين مهم ميتواند از دو طريق مستقيم و غير مستقيم صورت پذيرد : 1. طرح آرمان عدالت در بين دانشجويان در سطح وسيع و سعي در انتقال آن به نسلهاي آيندة دانشجو. 2. انتقال از جنبش دانشجويي به نهضت اجتماعي با كشاندن اين آرمان به سطح جامعه و ارائه راهكارهاي عملي براي تبديل جنبش عدالتخواهي به نهضت اجتماعي علاوه بر ماندگار كردن اين حركت، به جديتر شدن بحث عدالتخواهي و ثمر بخشتر شدن فعاليتها خواهد انجاميد. اگر مراحل فوق به خوبي صورت پذيرد مهمترين مقدمه براي اجراي عدالت و عمل به دين در جامعه شكل خواهد گرفت كه همان ايجاد مطالبه عمومي است. اگر جنبش دانشجويي بخواهد به مفهوم واقعي به رسالت تاريخي خويش عمل نموده و يا اگر يك تشكل دانشجويي قصد داشته باشد جنبش دانشجويي را نمايندگي كند، حداقل بايد سه كاركرد داشته باشد:: 1-كاركرد درون صنفي: يك تشكل سياسي دانشجويي لازم است در مقياس دانشگاهها و ميان ساير تشكلها و دانشجويان به تحرك اجتماعي و فهم و قدرت تحليل سياسي مخاطبين خويش كمك نمايد. 2- كاركرد ملي: تشكلهاي دانشجويي در شرايطي ميتوانند از عنوان جنبش دانشجويي بهره گيرند كه در قالب جنبش نرمافزاري به پيشرفت علمي و فرهنگي كشور كمك نموده و در اين صورت جنبش دانشجويي ميتواند ضمن ساماندهي مطالب مردم و تشخيص مصالح ملي نيازهاي علمي دولت را جهت پاسخگويي به نيازهاي مردم ياري رساند. 3- كاركرد فراملي: در اين حالت جنبش دانشجويي بايد با توجه به شرايط فعلي به پيشبرد اهداف و ايجاد وحدت جامع كوشيده و با ارتقاي موقعيت علمي، فرهنگي، سياسي كشور به ارائه يك الگوي جهاني، منطقهاي كمك نمايد. اسملسر به عنوان يکي از نظريه پردازان جنبش اجتماعي شروطي را در مورد منشا عمل جمعي به طور عام و جنبش اجتماعي به شکل خاص مطرح ميکند.اين نظريه به شکل نسبي قابليت تبيين حرکت دانشجويان در شانزدهم آذر را در قالبي جامعه شناختي دارد که اجمالا به شروط اساسي اين نظريه اشاره اي داريم: ـ زمينه هاي ساختاري (شکل گيري کودتا و آشکار شدن نفوذ ايالات متحده به عنوان نمادي از امپرياليسم براي نفوذ درشالوده ساختار سياسي ايران) ـ فشارهاي ساختاري (تغيير سياستهاي داخلي شاه و فشار بر نيروها و گروههاي سياسي جهت محدود سازي فعاليتها) ـ گسترش باورهاي تعميم يافته (اثبات خيانت شاه و بي کفايتي سياسي وي به مردم و شکاف بيش از اندازه حاکميت با مردم) |