اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
در نتیجه رویارویی دو جبهه مردمی و حاکمیت ضد بشر و جنایتکار و ددمنش جمهوری اسلامی ؛ پروژه اصلاحات نظام دود شد و بهوا رفت و نتیجتا رهبران آن منفعل و بی برنامه مجبور به صدور عریضه هایی شدند که یکی به رژیم تمکین می کرد و دومی با انتقاداتی به آن همراه بود اما هیچکدام در مسیر مبارزات مردمی که این مراحل را پشت سر گذاشته بودند تأثیری نداشت و حاکمیت نیز در راستای تداوم سرکوب خود ؛ به تمکین آنان و اعلام حفظ نظام و قانون اساسی از طرف آنان وقعی نمی گذارد . راه تداوم حضور اصلاح طلبان حکومتی در عرصه اجتماعی و مبارزاتی چرخش گسترده و پیوستن آنان در جبهه مردمی بود اما آنان پس از قیام عاشورای 88 بر حفظ حاکمیت و بنیان ها و ارکان سیاسی نظام ولایت فقیه که خود در پا بر جا کردن آن سهم عمده ای داشتند همچنان تأکید کردند یعنی جایگاهی که نه در میان مردم تأثیر گذارند و نه حاکمیت نیازی و حتی اعتمادی به آنان دارد . تظاهرات روز قدس که به پیشنهاد آقای ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی و اعلام خمینی از اولین سال های برپایی نظام ولایت فقیه شکل گرفت همواره در بهره گیری متقلبانه و فریبکارانه که در ذات نظام آخوندی ولایت فقیه است رژیم بعنوان سند ضدیت با ظلم و اشغال بهره می گرفت که با تظاهرات عظیم مردمی در خیابان های مرکزی شهر همراه می شد ؛ تظاهرات این روز خود بعنوان ابزاری در سرکوب و تحمیل خفقان و سلب آزادی های دمکراتیک و مطالبات مردمی مورد استفاده حاکمیت قرار می گرفت یعنی در سال های قبل ؛ پس از هر تظاهرات در روز قدس ؛ رژیم شمشیر های خود را صیقل زده و یورش جدیدتری به آزادی ها و سطح مطالبات مردمی و نیروهای مبارز و آزادیخواه می نمود اما در تظاهرات سال 88 با حضور قهرمانانه مخالفین و معترضین و رساندن فریاد اعتراضی خود توانستند در عرصه داخلی و بین المللی نقاب تزویر ؛ فریب و ریا را از جهره رژیم برکنده و وی را رسوا نمایند و لذا این روز دیگر ؛ نه سکوی پرش رژیم برای سرکوب آزدایهای دموکراتیک و مطالبات اقتصادی مردم بلکه به روز رسوایی آن تبدیل گردید ؛ یعنی دیگر این روز به برگ سوخته ای در دست رژیم تبدیل شد ؛ این روز دیگر نه برای مظلوم نمایی و حمایت رژیم از مردم تحت ستم فلسطین بلکه مظهر ستم و سرکوب مردم به دست همین رژیم و فریب و دغل و عمق ریا کاری نظام ولایت فقیه عریان گشت و در سراشیبی عمر این حکومت همانند سرنوشت تمامی رژیم های رو به سقوط؛ هر اتفاق ؛ حادثه و وقایعی تنها کاتالیزوری برای افزایش سرعت سرنگونی است و فرایندها شتاب می یابند یعنی نمایش روز قدس سال 89 تداوم شتاب فرایند بی آبرویی ؛ ناکامی ها و شکست های رژیم نسبت به سال 88 است بطوریکه می توان گفت که در امسال روند شکست و ناکامی رژیم در برپایی نمایش بمراتب خفت بار تر از سال قبل بود در امسال تعداد شرکت کننده گان در نمایش امسال را در ارزیابی بسیار خوشبینانه تا یکصد هزار بیشتر نمی توان ارزیابی نمود(رژیم دست به بسیج از شهرهای اطراف و یاحضور اجباری از پادگان ها ؛ مدارس و ادارات نزده بود) خیابان آزادی تا حد 16 آذر در قسمت پیاده روی شمالی و سراسر باندهای خیابان خالی و بدون جمعیت بود و تنها در پیاده روی جنوبی عده ای در حال رفت و آمد در مسیر دانشگاه بودند چند دسته از بیست تا دویست نفره با یک وانت نیسان در جلو مجزا و با فاصله با بلند گو به شعارهای حکومتی و مستجهن آن از جمله "حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی" می پرداختند و جمعیت پشت سر آن به تکرار بی رمق آن پاسخ می داد و گاهی شعارهای الله اکبر بلندگو که برای تهییج اعلام می شد با پاسخ محکمی همراه بود هدایت کننده گان جمعیت در نیسان از عقب مانده ترین و اوباشان حکومتی بودند مزدورانی که جز تفاله های اجتماع نیستند که توسط رژیم بکار گرفته شده اند تا با کاربرد قدرت جنون آمیز؛ زندگی خفت بار خود را بپوشانند و گاه از قماش همین مزدوران بیسم بدست در خیابان های خلوت بالا و پایین رفته تا خودی نشان دهند و از کمبود جمعیت خود غرق در حیرت بودند . خیابان شمالی و جنوبی کارگر کلا" خالی بود مقابل دانشگاه را در خیابان و پیاده رو شمالی بسته و خالی از جمعیت بودند تظاهرات قدس 89 نشان داد که رژیم در داخل کشور به انزوای کامل رسیده و نه تنها هیچ برنامه و نمایشی برای جذب ندارد بلکه مردم توهم و اعتمادی به گفته و عملکردش نداشته و فریادهای حمایت از مردم فلسطین دیگر توسط کسی به پشیزی گرفته نمی شود زیرا پرده دری مبارزین در سال 88 بر بستر عملکرد سی ساله حاکمیت ؛ نقاب از چهره رژیم ولایت فقیه بر انداخته است . در تظاهرات سال 88 صدای فریادی دیگر به غیر از صدای رژیم در داخل و خارج از کشور به گوش مردم و جهانیان رسید ؛ اما تظاهرات سال 89 افلاس و درماندگی کامل رژیم بود که به تمام جهان و بیشتر از همه بر خود رژیم نمایان کرد که خریداری برای ادعاها و فریب کاریهایش وجود ندارد . و سقوط آنرا برای تمامی حامیان رژیم نیز به نمایش گذارد . این قطعا باعث ریزش بیشتر نیروها درونی و تتمه نیروهای آن خواهد بود . رژیم با بحران های عمیق اقتصادی – اجتماعی با بدهی 1400 میلیارد دلاری به بانک ها و مؤسسات داخلی خصوصی با انزوای بین المللی ؛ با آزاد سازی قیمت ها و چند برابر شدن رزق و روزی عادی مردم با قهر نهادینه شده در دل مردم ؛ خلق ها و ملیت های و طبقات تحت ستم و مبارزه زنان و جوانان چه چشم اندازی برای تداوم دارد ؟ رژیم که در تمامی دوران حکومت خود بادهای سهمگین کاشته اینک طوفان های سهمگین تری درو خواهد کرد و تمامی دودمانش بر باد خواهد رفت . حاکمیت ولایت فقیه اینک اسیر همان روش ها و شیوه هایی است که مردم را به اسارت گرفته بود و آزادی و دمکراسی و حقوق انسانی و مطالبات برابری خواهانه و عدالت اجتماعی را نابود و مردم را چشم و دست بسته به قربانگاه می کشاند اینک خود بدون راه گریز با چشمانی بسته با اندامی زبون و مریض به مسلخ و مسیر محتوم خود نزدیک می شود و هیچ راه گریزی از آن نیست . تاریخ ایران در مقطعی است که تمامی نیروهای مبارز و آزدایخواه و خواهان دموکراسی و عدالت اجتماعی و مردم تحت ستم طبقاتی ؛ ملی و جنسیتی ؛ ضروری است که از ویژه گی " درخود " بودن آزاد شده یعنی رسالت تاریخی خود را ایفا کرده و با مشارکت اجتماعی و با طرح و برنامه مشخص و واقعی در راه زدودن تمامی تبعیض ها ؛ ستم های طبقاتی ؛ ملی و قومی و جنسیتی و طرح نظام اقتصادی – اجتماعی پس از محو این جرثومه کثیف ولایت فقیه و نظام ها و نهادی های اقتصادی و اجتماعی آن بتوانند نظام انسانی ؛ آزادانه و با حقوق انسانی و کارمحور را تحقق بخشند . |