ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

متاسفانه به خاطر مشکلات مالی و فنی، سال های سال بايد منتظر کامل شدنِ آن ها ماند. معلومات ما سال هاست که در حروف الف تا دال درجا می زند و از همين رو بود که متوليان دانشنامه جهان اسلام برای بيشتر کردن معلومات مراجعان خود، تدوين و انتشار آن را از حرف "ب" آغاز کردند، که پديده ای نادر در امر دائرةالمعارف نويسی ست! انتشار همين دانشنامه جهان اسلام طبق برنامه ريزی مسئولان آن قرار است تا سال ۱۴۰۰ هجری شمسی در چهل جلد به پايان برسد، که با آهنگ انتشار فعلی اش غير ممکن است کار در اين تاريخ تمام شود و اگر تا سال ۱۴۲۰ هم اين پروژه پايان يابد بايد خوشحال بود! به هر حال عمر ما به ديدن حرفِ "ی" اين دانشنامه قد نخواهد داد، از همين روست که شنيدن خبر انتشار بيست جلد دائرةالمعارف دانش گستر در يک نوبت برای ما خوشحال کننده است.

به گفته ی آقای فانی دائرةالمعارف دانش گستر برخلاف دائرةالمعارف های پيشين به شخصيت های زنده و در قيد حيات نيز خواهد پرداخت که اين هم اتفاق مبارکی ست که ما را از جهان مردگان به جهان زندگان متصل می کند. توصيه می کنم اگر شماره ی ۲ مجله ی مهرنامه را در اختيار داريد اين گفت و گو را حتما بخوانيد.

گرگری که انگشت قطع نمی کند

"يک نيکوکار برای جلوگيری از قطع انگشتان دست روستاييان "گاودانه عليرضا" تا زمان بهره برداری از پل، يک تله کابين دستی (گرگر يا جره) ايمن تر ساخته تا ديگر انگشت روستاييان به دليل استفاده از گرگر قطع نشود." «ارم نيوز»

    

وسطِ اين همه خبر وحشتناک و ناراحت کننده اين هم يک خبر خوب و خوشحال کننده. من که جدّاً خوشحال شدم. بعد از نوشتن مطلبی در اين زمينه در "گويای من" طبيعتاً انتظار داشتم موضوعْ مثل ساير موضوعات به فراموشی سپرده شود و ماهی يک انگشت قطع شده به انگشت های قطع شده ی پيشين اضافه شود، ولی خبر آمد که يک فرد نيکوکار وسيله ای ساخته که لااقل انگشت قطع نمی کند.

دست اش درد نکند. آن مسئولان بی همت و بی غيرت را بگو که ميليارد ميليارد به شکم حزب الله لبنان می ريزند و طرح های موشکی و اتمی و ژنتيک اجرا می کنند اما نمی توانند با صرف هزينه ی چند ده هزار تومانی جلوی قطع شدن انگشت بچه های ما را بگيرند.

همين قدر که گزارش درج شده در خبرگزاری مهر اين اثر را داشته که يک فرد انسان‌دوست دست به اين اقدام بزند باز جای شکر دارد. از همه مهم تر و واجب تر تشکر از خبرنگاری ست که گزارش قطع انگشت بچه ها را تهيه کرد.

زنده باد خودش و قلم و دوربين اش. او می تواند افتخار کند که با گزارشی که نوشته جلوی قطع ده ها انگشت را گرفته است. دست ايشان هم درد نکند.

اميرحسين آريان پور و حماقت اش

"از ياد نبريم که تحت فشار جنبش چپ، کتاب احمقانه ای مثل "زمينه جامعه شناسی" آگ برن و نيم کف به ترجمه آريانپور گل سرسبد کتابهای درسی دانشگاهها بود، کتابی که حداقل سی سال از عمرش می گذشت و با اين وجود تدريس می شد..." «يکی از نويسندگان و تئوريسين های جنبش سبز»

ببينيد شما اسم اين را چه می گذاريد: يک نفر می آيد کتاب احمقانه ای ترجمه می کند از دو نويسنده ی احمق که به طرز احمقانه ای سی سال بعد از نوشته شدن اش در دانشگاه تدريس می شود. آيا جز حماقت می توان نام ديگری بر اين کار نهاد؟ حالا چرا ما بعد از چهل و پنج سال متوجه اين حماقت شده ايم لابد به خاطر اين بوده است که چشم ما تازه بعد از چهل و پنج سال باز شده و آن موقع که اين کتاب برای اولين بار منتشر شد، ما سن مان چيزی حدود هفت سال بوده و تازه به کلاس اول دبستان رفته بوده ايم.

البته خيلی پشيمانيم که آن زمان يعنی سال ۱۳۴۴ فقط الف ب می خوانديم و بلد نبوديم که کتاب جامعه شناسی بخوانيم والا همان موقع يک نامه برای آقای آريان پور می نوشتيم که آقاجان

قبلی

برگشت

بعدی