اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
شما برو به جای ترجمه چنين کتاب های احمقانه ای به وزنه برداری ات برس. او هم حتما نامه ی ما را در کتابچه ی پيوست زمينه ی جامعه شناسی با کمال تشکر منتشر می کرد و چون آدم خوبی بود می رفت پی کارش. بعد حتما حتما نوانديشان دينی که در آن زمان تعدادشان فت و فراوان بود اقدام می کردند به نوشتن کتاب سبز جامعه شناسی که ما بعد از چهل و پنج سال وقتی آن را به دست می گرفتيم و می خوانديم حتما کيف می کرديم و به نويسنده اش درودهای بسيار می فرستاديم. افسوس که سبزها آن وقت ها هنوز قدرت نداشتند و تازه تازه داشتند دبستان می رفتند و الفبا ياد می گرفتند. به هر حال ماهی را هر وقت از آب بگيری، تی بعد از چهل و پنج سال، تازه است و ما با قاطعيت می گوييم کتاب زمينه ی جامعه شناسی کتاب احمقانهایست. کسی حرفی غير از اين دارد بيايد جلو تا جواب اش را بدهيم... ریشه شناسی "جهنم" گردآورنده، الهام قهرمانپور "جهنم" شکل عربی شده ی واژه ی "گِهینُّم" [Gehinnom] در زبان عبری است، زبان کهن تر و از همان شاخه ی زبان های سامی در منطقه ی بین النهرین، و به معنی: "دره ی پسر هینّوم" [“Valley of the Son of Hinnom”]
این دره در شهر اورشلیم، و در جنوب کوه صهیون واقع است، که در زمان های قدیم محل سوزاندن زباله های شهر بوده. بعد ها، افراد آن منطقه، بر اساس اعتقاد خود، جنازه ی کسانی را که از رستگاری نومید شده بودند، مثل آدمهایی را که دست به خودکشی می زدند، در این مکان می سوزاندند. اما اتفاق های دیگری هم در این منطقه رخ می داد. محل عبادت آن دسته از قوم بنی اسرائیل هایی بود که به دین های کنعانی و فنیقی ایمان داشتند و پیکره هایی از خداهای آنها را — مانند، "مُلِک" [Molech] و "باآل" [Ba’al] — در این دره ساخته بوده و عبادت می کردند. ولی اندک اندک، نادانی قوت گرفت و منجر به پی آمدهای دهشناکی شد، و آنها در آن مکان، قربانی کردن را شروع کردند، و روزی، شخصی به نام هینّوم [Hinnom] ، فرزند خود را در آنجا قربانی کرد، و از آن پس، آن نقطه را "دره ی پسر هینّوم" نامیدند. Gey Ben-Hinnom /ĝ-ben-hinnōm/ "valley of the son of Hinnom" بعدها، واژه ی "پسر" [ben] نیز از آن کم شد، و به "گِهینُّم" ]"دره ی هینّوم" [Gehinnom] کوتاه شد. اینکه در ابتدا، آن دره، برای مردم، محلی برای از بین بردن زباله های خود بوده، و بعد، از روی خرافات و نادانی، آن را به عبادت گاه و قربان گاه تبدیل کرده اند؛ یا اینکه، بر عکس، از عبادتگاهی به زباله دانی پیشرفت کرده، خیلی آشکار نیست، و بسته به گمان و بینش ما دارد.
اما، شاید نکته مهم این باشد که کل این ماجرا ها، بعد از سلیمان و داودِ قصه های سامی ها شروع می شود که مربوط به سه هزار سال پیش اند، و می توان منشا "گِهینُّم" را در زبان پارسی کهن یافت. چرا که بسیاری از واژگان و آئین های زبان و فرهنگ آریایی، در دوران های بعدی، به زبان و فرهنگ ِ مردم منطقه های دیگر از جمله یونانی و عبری راه پیدا کرد. واژه ی اوستایی گَئِثانَنی [gaeθānani] که در زبان ِ کهن ِ سانسکریت هم با کمی دگرگونی ِ آوایی وجود دارد، در بر گیرنده ریشه واژگانی مانند "گیتی"، "کیهان" و "جهان"، و به معنای "جهان های زیرین" است که به باور آریایی ها به هفت طبقه بودن دنیای مردگان اشاره دارد که مکانی است سرد، که خود انعکاس دهنده ی ذهنیت ایرانی ها ی باستان است که با توجه به موقعیت جغرافیایی زندگی خود، زمستان و سرما را سخت و عذاب آور می دانستند، بر خلاف قوم های سامی و اسرائیلی که از گرمای سوزان رنج می بردند. بهرحال، "جهنم"، که گهگاه بصورت "جهنم دره" در زبان فارسی متداول است، دره ای در اورشلیم است که در حال حاضر یکی از مراکز گردش گری آن شهر محسوب می شود. حتی افرادی در آن قربان گاه روزگاران قدیم، دراز می کشند تا تصویری از نادانی ِ جنایتکارانه ی پیشینیان را بازسازی کنند. http://en.wikipedia.org/wiki/Gehenna
|