ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

تجدد روزمره و آمپول تدین

محمد توکلی طرقی*

1. روایتی دیگر از تجدّد

تجدد ایرانی لایه‌های تاریخی چندگانه داشته و هر لایه جویشی برای پاسخگویی به یکی از دشواره‌های زندگی روزمره بوده است. تنها با کند وکاوی تاریخی در بازشناسی دشواره‌ها و دشواره‌گشایی‌ها می‌توان به شناختی فلسفی از کلیت تجدد ایرانی دست یافت. این گشایش‌ها و دگرگونی‌ها اگرچه شباهت‌هایی با تجدد اروپایی داشته اند با یادگیری فلسفه آن تجدد شناخته نمی‌شوند. آشنایی با چهره‌های عصر روشنگری اروپا اگرچه روش‌هایی را برای شناخت در اختیار می‌گذارد، اما جایگزین شناختی معرفتی از تجدد ایرانی نمی‌تواند باشد. در این مسیر، این نوشتار به شناسایی برخی از دشواره‌های تاریخی و رهیافت‌های معرفتی تجدد ایرانی می‌پردازد.

تجدّد روزمرّه در ایران باكوشش براى پيشگيرى از «عفونت هوا» آغاز شد. در طب پیشا‌پاستوری(pre-pasteurian) عفونت هوا را علت اصلى پيدايش بيمارهاى واگیردار چون حصبه و وبا می‌دانستند که از سال ۱۸۲۱ به بعد سالانه هزاران تن را می‌کشت.(2) اين بيماري‌ها که در اردوگاه‌های نظامی و اماکن پرجمعیت اشاعه می‌یافت،(3) حکومت قاجار را وادار کرد که از حريم«خاصه» و«خواص» فراتر رود و به گسترش و بهسازی عرصۀ عمومى و پيشبرد «منافع عامه» و«حفظ‌الصحۀ عمومى» بپردازد.(4) در واقع، به قصد رفع عفونت هوا بود که شالوده‌هاى نخستين تجدد ایرانی با جمع کردن خاكروبه و سنگفرش كردن و جاروبى معابر، ساختن مستراح‌ها و رختشوی‌خانه‌هاى عمومى، درختكارى در معابر شهری، نظارت بر دباغ‌خانه‌ها و سلاخ‌‌خانه‌ها و مرده‌شوى‌خانه‌ها و قبرستان‌ها ریخته شد.(5) نیز به همين دليل بود که به پرکردن گودها و خندق‌ها، پوشاندن نهرها و جویبارها و فراخ‌تر کردن کوچه‌ها و خیابان‌ها پرداختند. براى پيشگيرى از اشاعۀ بيمارى‌هاى واگیردار، با ایجاد قرنطینه در مرزهاى کشور و صدور «تذكرۀ حفظ‌الصحتى»، که نخستین جلوۀ گذرنامه بود، عبور و مرور را در مرزها تحدید کردند. دخالت حكومت در اين گونه امور از سويى به گسترش و نهادینگی دولت و پيدايش بلديه و فراگیری رفتار و ادب مدنى انجامید و، از سوى ديگر، به پیدایش «دولت فضول» انجامید که براى پيشبرد«منافع عامه» در بسیاری از امور زندگى مردم دخالت می‌كرد.(6) اين دخالت‌هاى نامتعارف كه دولتی خُُرد را به دولت فربه و متمركز تبديل كرد به بحران حاكميت انجاميد. اين بحران كه در آستانۀ انقلاب مشروطيت به اوج رسيده بود، زمينۀ دگرديسى حكمفرمايى را به حكمرانى که بر حاکمیت مردم استوار بود فراهم ساخت.(7)

در همین دوره، تلاش دولت براى پاکیزگی محیط زندگی شهری و تأمين بهداشت عمومى با كوششِ مجتهدان براى پیروی عامه از احكام طهارت و نجاست هماهنگ بود.(8) همانگونه كه دولت به پاکسازی حريم عمومى و ترويج آداب مدنى پرداخت، مجتهدان نيز با آموزش احكام طهارت و نجاست، كه بخش مهم توضيح ‌المسايل و رساله‌هاى عمليه بود، بر ضرورت تطهير پیکر عُبّاد اصرار ورزیدند.

توجه ويروس شناختى به آبِ آلوده نیز بازنگری فرهنگ شست و شو و دگرگونى حريم خصوصی و خانوادگى را همراه آورد. با غيربهداشتى شناختن معيارهاى كمّى آب كُر و جارى، به تدريج نهادهايى براى تصفيه و پالايش آب از ميكروب‌هاى بيمارى‌زا و كشنده به وجود آمد. در جریان این روند بهداشتمندی زندگى روزمره، لوله و شير آب جايگزين چاه و انبار و چرخ و دلو و بشكه و مشك و كوزه و سطل و طشت آب شد.(9) حمام هاى عمومى به تدريج متروك و دوش گرفتن در خانه متداول شد. مستراح جای توالت را گرفت و از بيخ حياط به درون خانه و آپارتمان‌هاى چند طبقه راه یافت. حوض آب كه محل شست و شو بود به تدريج متروك شد و جایش را به دست‌شويى داخل آشپزخانه و «توالت» سپرد. از جلوه‌های دیگر این تجدد خانگی حضور روز افزون سماور در خانه‌های ایرانی از اواخر قرن نوزدهم بود که با جوشاندن آب آن را بهداشتی می‌کرد.(10) همانگونه كه كوشش براى «رفع عفونت هوا» به پيرايش و نوسازی عرصۀ عمومى انجاميد، با پيدايش آب تصفيه شده و گسترش آب لوله‌كشى بافت زندگى خصوصی نیز دگرگون و تجدد خانگی شد.

2. انقلاب پاستوری و بحران معرفتی در احکام

كوشش براى رفع عفونت هوا كه اشاعه دهندۀ بيمارى‌هايى همچون حصبه و وبا و مالاريا پنداشته می‌شد،(11) توجه دانشمندان اروپائی در قرن نوزدهم را به ارتباط نزديك عفونت و كثافت جلب كرد. پژوهش در چگونگى اين ارتباط كه با نام پاستور (Louis Pasteur)، رابرت کوخ (Robert Koch)، و جان اسنو (John Snow) پيوند يافته است به «انقلاب معرفتى» در علوم بهداشتى انجاميد. اين انقلاب معرفتى، که به نام‌های «انقلاب پاستوری» و «انقلاب میکروبی» نیز معروف است، به جاى عفونت هوا، آلودگى آب را علت اصلى اشاعۀ بيماری‌هاى واگیردار شناخت. درپى پذيرش این هنجار(paradigm) ويروس شناختی در ايران كه با مقبوليت اش در اروپا كمابيش همزمان بود،(12) روزنامهٔ تربيت در ۱۳۱۵/۱۸۹۸ گزارش داد که:

در ايران غالب امراضى را كه عفونتى مي‌دانند و گمان مى‌كنند به واسطۀ هواى تنفسى سرايت مى‌كند سرايت آن به واسطه آب و غذايى است كه مى‌خوريم و به تصريح بايد بگوييم كه از اين قبيل است تيفوييد و وبا و اسهال و ذوسنطاريا و نوبه و تب زرد و ديفترى و گلو درد و امراضى كه از حيوانات و كر‌م‌هاى امعاء حاصل می‌شوند و بروز می‌كنند. (13)

با بررسى ويروس شناختى آب، نهرها و جويبارها، حوضخانه ها و وضوخانه ها، مرده شوى خانه ها و سقاخانه ها، آب انبارها و خزانه هاى حمام به تدریج پایگاه اشاعۀ بيماری‌هاى واگیردار شناخته شدند. این شناخت که توجه را به کیفیت و باطن آب جلب می‌کرد، دیری نپائید که با معیارهای کمّی و ظاهری آب کُر و آب جاری در رسایل عملیه در تعارض افتاد. در آداب طهارت مقدار آبى كه با حداقل سه وجب و نيم مكعب حجم رنگ و بو نگرفته باشد آب كُر و پاك شناخته می‌شد.(14) بر همين انگاره، آب جارى نیز كه به مراتب بيشتر از مقدار آب كُر است پاك بود. به عنوان مثال، ميرزا محمد حسن شيرازى (۱۲۳۰-۱۳۱۲ هـ ق) در مجمع المسايل، همچون بسيارى از مجتهدان هم عصر خويش، توضیح داد كه آب جارى«عبارت است از آبى كه از زمين بجوشد و جارى شود بر زمين . . . و آن نجس نمی‌شود به ملاقات نجاست مگر آنكه رنگ يا طعم يا بوى آن به نجاست متغيّر شود.» در اين تعبير حکم آب باران نيز «حكم آب جارى است در نجس نشدن به مجرد رسيدن نجاست به آن.»(15) در اين شناختِ «پيشاپاستورى» «آب ايستاده» نيز اگر «به قدر كُر باشد نجس نمی‌شود مگر به تغيير نمودن رنگ يا طعم يا بوى آن به نجاست، چه تمام آن متغير شود يا قدرى از آن. و مراد از تغيير كه گفتيم تغيير حسى است يعنى متغيير شود به نحوی كه رنگ آن به چشم و طعم آن به دهان و بوى آن به دماغ ادراك شود و اعتبار نيست به غير از صفت رنگ و طعم و بو.»(16)

قبلی

برگشت

بعدی