شماره جدید |
های سیاسی ـ به وسیله حذف آنها از حضور در ساختارهای سیاسی و قانونی ـ است که نهایتاَ منجر به تصویب قوانین تبعیض آمیز علیه آنان در جوامع مردسالار اسلامی می شود. عدم تأیید صلاحیت نمایندگان زن در مجلس ایران حتا از جناح اصول گرا و محافظه کار، و همینطور مقاومت احزاب اسلامی مصر و تونس در مشارکت ندادن زنان در پارلمان این کشورها شباهت تلاش ها و اهداف زنان در این کشورها را مشخص کرده و حاکی است که زنان در کشورهای عربی، بعد از پیدایش بهار عربی، باید بر خواست های خود مبنی بر تشکیل ائتلاف ها و احزاب مشخص و مشارکت فعال در گفتمان های سیاسی در بافت مردسالار و سنتی این کشورها اهتمام ورزند، چرا که حضور زنان در این بافتار بغرنج، ارتباط مستقیمی با به دست آوردن حقوق برابر آنها دارد. کاری که در ایران به دلیل حاکمیت دولت جدید و محدود کردن بخش وسیعی از فعالان زنان با محدودیت های گسترده روبه رو شده است. پایان سخن: با مروری بر اخبار و رویدادهای یک سال اخیر ایران و کشورهای منطقه می توان دریافت که یکی از اصلی ترین و جدی ترین چالش های زنان در این کشورها ایستادگی در برابر وضع قوانین نابرابر و مقاومت در به حاشیه رانده شدن از گفتمان های سیاسی و اجتماعی غالب است. زمانی که فعالان زن با مشکلا ت جدی از سوی حکومت به منظور مبارزه برای کسب حقوق خود مواجه اند و از سوی دیگر قدرت لازم در ساختارهای قانونی و سیاسی را از دست می دهند طبیعی است که وضع قوانین نابرابر و تلاش برای بازگرداندن زنان به نقش های سنتی، با شدت بیشتری نسبت به گذشته دنبال می شود. مشاهده ی وضعیت زنان در ایران در طول یک سال گذشته (از 8 مارس 1389 تا 8 مارس 1390) نشان می دهد که فعالیت اکثر کنشگران زن نسبت به گذشته علاوه بر چالش های پیشین اکنون نیز تحت تأثیر مشکلات کهنه و ساختاری اقتصاد کشور و نیز به زیر سایه ی تحریم های خردکننده ی بین المللی قرار گرفته است. در جامعه ای که بافت مذهبی و سیستم سنتی، چالش ها و محدودیت های سیاسی اعمال شده از سوی حکومت را بر فعالیت های مدنی زنان مشروع جلوه می دهد و از سوی دیگر تلاش حکومت برای حذف زنان از ساختارهای اجتماعی و سیاسی (با وضع قوانین پوششی و دیگر قوانین تبیعض آمیز) صدچندان شده است طبعاَ فعالیت مسالمت آمیز کنشگران حقوق زنان بیشتر از گذشته محدود و با دشواری روبرو گشته است. با مشاهده ی اتفاقات حاصل شده در کشورهای خاورمیانه که بافت به نسبت مشابهی با ایران دارند می توان نتیجه گرفت که اصلی ترین چالش برای پیشرفت زنان، حضور پُرقدرت بنیادگرایان اسلامی است که در نتیجه، مدام زنان را از متن مبارزات سیاسی و ساختارهای اجتماعی پس می زند. حتا در کشورهایی که تلاش جانانه ی میلیونها شهروند برای پیش برد روند دموکراسی نیز آغاز گشته باز هم نمی توان به پیشرفت در احقاق حقوق زنان خیلی امیدوار بود تا زمانی که قدرت نیروهای بنیادگرای اسلامی بر دیگر نیروها و احزاب جامعه پیشی گرفته باشد، چرا حقوق زنان در ایران و سایر کشورها به منزله ی تهدیدی برای بنیادگرایان به حساب می آید.
روز جهانی زن؛ پیوندهای جنبش زنان ایران در داخل و خارج میترا شجاعی تحریریه: جواد طالعی با گذشت بیش از دو سال از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ موج مهاجرتهای اجباری از ایران همچنان ادامه دارد. به مناسبت روز جهانی زن نگاهی کردهایم به تاثیرات این مهاجرت بر جنبش زنان ایران. «شدیدترین موج مهاجرت بعد از دهه ۱۳۶۰»؛ خروج دستهجمعی فعالان مدنی و سیاسی از ایران بعد از انتخابات پر مسئله ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ این گونه تعریف شده است. روزنامهنگاران، دانشجویان، کنشگران حقوق بشر، اقلیتهای دینی و مذهبی ونژادی، فعالان حقوق زنان و... به اجبار و اکثرا از راههای غیرقانونی، بدون پاسپورت خود را به "منطقه امن" رساندند. هرچند "زندگی در امنیت" اولین دلیل آنها برای این خروج اجباری بود، اما اکثریت آنها با رسیدن به این "امنیت" دوباره فعالیتهایشان را از سر گرفتند. نگاهی به کنفرانسها، سمینارها، میزگردها و برنامههای تلویزیونی و رادیویی برگزارشده در این مدت توسط این مهاجران جدید، گواهی بر این مدعاست. نهادهای تازه متولدشده، رسانههای نوپا و گروههای سیاسی و مدنی جدید نیز از دیگر فعالیتهای این نومهاجران بوده است. بسیار کماند کسانی در این میان که بعد از رسیدن به امنیت سر در لاک خود فرو برده باشند و فعالیت مدنی و سیاسی را ترک کرده باشند. اما در تمام طول این دو سال و اندی پرسش اصلی این بوده که این فعالیتها چه تاثیری بر جنبشاصلی داخل ایران میگذارند؟ یا اصولا ادامه کنشگری در محیطی غیر از متن جامعهی مبدا فایدهای دارد؟ و آیا
این خروج دستهجمعی ضربهای به جنبش داخل نزده است؟ در آستانه هشتم مارس روز جهانی زن این پرسشها را با برخی از کنشگران حقوق زنان که در دوسال اخیر از ایران خارج شدهاند در میان گذاشتیم. خدیجه مقدم میگوید اعمال فشار بر دولت ایران از طریق نهادهای بینالمللی یکی از کارهایی است که زنان در خارج از کشور میتوانند انجام دهند. خدیجه مقدم معتقد است می توان در خارج از کشور بود و فعالیت های برابری خواهی هم کرد. او کسانی را مثل میزند که سالها پیش از این در موج اول مهاجرت فعالان سیاسی پس از انقلاب از ایران خارج شدند.
|