اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
کسانی مثل الهه امانی، نیره توحیدی، هما هودفر و.... خانم مقدم اما معتقد است که این فعالیتها بیشتر صورت منطقهای و جهانی به خود میگیرد و به دلیل نبود ارتباط فیزیکی با داخل، تاثیر زیادی در داخل نخواهد داشت. خدیجه مقدم میگوید: «پیگیری مطالبات زنان ایران از خارج از کشور هم تا حدودی امکان پذیر هست، مثل کاری که در این مدت یک ساله به طور مثال من و برخی از دوستانمان انجام دادهایم . فشار بر دولت ایران از طریق سازمان ملل و نهادهای حقوقبشری، آگاه ساختن دولتها از وضعیت زنان در ایران و متعهد ساختن حکومت ایران ». صدای داخل صدای اصلی است منصوره شجاعی قائل به وجود یک "جغرافیای سیال" برای جنبش زنان است که در آن نه "کجا زیستن" که "چگونه زیستن" مهم است. او میگوید: «آنچه که به طور کلی حیات و یا ممات جنبش زنان را تعیین میکند چگونگی زیستن در جغرافیای سیال جنبش زنان است، تعریف نقش و میزان تعهد ساکنان این جغرافیای سیال با توجه به مشخصههای آن بومی است که در آن به سر میبرند». منصوره شجاعی معتقد است جریان اصلی تولید گفتمان، ابتکار عمل و شیوههای پایداری و چگونگی ادمه مبارزه همچنان از داخل تعیین میشود.شجاعی در توضیح این "چگونگی" به دو حرکتی اشاره میکند که درجنبشهای اجتماعی صورت میگیرد: تولید گفتمان و عمل اجتماعی که هردو در داخل انجام شده است. خانم شجاعی ادامه میدهد: «فضای کاری در خارج از کشور فضای مناسبی برای پیگیری آن دسته از مطالبات جنبش است که با حقوقبشر وکنوانسیون رفع تبعیض ارتباط تنگاتنگ دارند، از خواست آزادی زنان زندانی تا خواست حق پوشش و... حرکت های دیگری که میتواند خواهری جهانی ویا به زبان حرفهای حرکت های شبکهای را ایجاد کند نیز، طبیعتا در خارج از کشور امکان پذیر است . حرکتهای شبکهای، چنانچه منطبق بر مطالبات و نیازهای واحد زنان در کشورهای منطقه عمل کند، درتقویت جنبش موثر خواهد بود. همچنین جلب نگاه جهان به حرکتهای برابری خواهانه درایران به نوعی در پیگیری مطالبات داخل کشور موثراست». منصوره شجاعی اما تاکید میکند که «اتفاق اصلی در داخل کشور جریان دارد. هرچند که جنبش های مطالبهمحور، نیاز به حمایتهای جهانی دارند، اما صدای داخل، صدای اصلی است». پیشبرد حوزه گفتمان آسیه امینی برای جنبش زنان کارکرد عملی و نظری قائل است. او معتقد است کارکرد عملی این جنبش داخل و خارج نمیشناسد. امینی میگوید: «بهطور مثال یکی از مهمترین کارکردهای جنبش زنان در سالهای اخیر، ایجاد گفتمان برابریخواهی جنسیتی در جامعه بوده است. رسانهها در این بین نقش مهمی داشتهاند و ایجاد بحث و دیالوگ چه در سطح نظری و چه در بین کنشگران زن، توانسته مساله "حقوق زنان" را به عنوان یک " مساله اجتماعی جامعه ایران" مطرح کند. از این حیث، به نظر من فرقی نمیکند که مدافعان حقوق برابر جنسیتی در کجای جغرافیای زمین قرار دارند».اما در بحث کنشگری، خانم امینی مسئله جغرافیا را مهم میداند. او میگوید: «از آنجا که در کنشگری چند فاکتور مثل رابطه مستقیم با مردم، کار چهره به چهره و البته درگیر شدن حوزههای فردی و خانوادگی کنشگر با مقاومتهای سیاسی و اجتماعی و به تبع آن پرداخت هزینه انسانی مطرح است، جغرافیا مهم میشود. اعتراف میکنم که این تجربه برای شخص من به دلیل اینکه همیشه حوزههای فعالیتم میدانی بوده، تجربه سختی است. اما پذیرفتن این واقعیت میتواند به ما کمک کند که چگونه میشود جایگاه تازهای برای ادامه کار پیدا کرد». اما این فعال زنان تاکید میکند که همه فعالیت در حوزه حقوق زنان، میدانی نیست. خانم امینی «تلاش برای افزایش آگاهی، کمک به گردش اطلاعات، جلب حمایت جامعه جهانی و تبادل تجربههای زنان داخل ایران و فعالان زن در کشورهای دیگر» را از جمله اقداماتی میداند که زنان مهاجردر تمام طول سی سال گذشته انجام دادهاند. انتقال اطلاعات و تجارب محبوبه عباسقلیزاده میگوید در شرایط سرکوب تنها بخش محافظهکار جنبش زنان که قائل به کار کردن در چارچبو نظام است میتواند ادامه فعالیت بدهد. محبوبه عباسقلیزاده ابتدا به شرایط سرکوب حاکم بر ایران اشاره میکند که به نظر او امکان فعالیت را از کنشگران مدنی گرفته است. او میگوید: «حتی اگر این مهاجرین مهاجرت نمیکردند و در داخل ایران هم بودند، نمیتوانستند کاری کنند، یا در زندان بودند و یا در خارج از زندان که باز هم شرایط برای فعالیت مهیا نبود. این طور نیست که ما فکر کنیم تعداد کم حضور زنان در داخل ایران میتوانست به جنبش زنان و جنبش دموکراسیخواهی کمک کند. آنچه هست شرایط سرکوب خیلی شدیدیست که وجود |