شماره جدید |
اندکی در باب تفاوت های جامعه ترک و جامعه فارس یونس شاملی تفاوت در تاریخ مکتوب نوشته اخیر آقای ناصر کرمی بسیار بهت برانگیز است. وی در نوشته قبلی خود (1) به روشنی عنوان کرده بودند که: "اصلا زبانی بنام ترکی وجود ندارد" و حالا در کامئنت اخیرشان شناگری کرده و حرف خود را تغییر داده و نوشته اند، "زبان نوشتاری و الفبایی بنام تُرکی وجود نداشت". ایشان با بی پروایی می نویسند، "اگر زبان ترکی نوشتاری وجود میداشت در زمان اوج قدرت ترک تباران (عثمانی) زبان درباری آنها فارسی و یا پارسی نبود". با وجود اینکه آقای کرمی بخاطر فرار از رسوایی بیشتر از سخن قبلی خود عقب نشینی کرده است، اما سخن تازه ایشان مبنی بر اینکه، "زبان ترکی زبان نوشتاری ندارد"، رسوایی بیشتر را برای ایشان به ارمغان می آورد. به بیان دیگر این سخن آقای کرمی برای نادانان شادی برتربینی و برای آگاهان خنده تمسخرآمیز را به همراه می آورد. اصل مسئله در اینجاست که هم زبان نوشتاری فارسی و هم زبان نوشتاری ترکی در بعد از پذیرفتن اسلام از سوی این ملل از حروف عربی برای ادبیات کتبی و نوشتاری خود بهره جسته اند. زبان فارسی با افزودن چهار حرف به حروف عربی از آن حروف به عنوان ابزار نوشتاری زبان فارسی بهره جسته است و زبان ترکی نیز تا حدود 90 سال پیش از این الفبا بهره می جسته است. این بهرمندی زبان فارسی از حروف عربی تا کنون نیز ادامه دارد، اما زبان ترکی با رفرم هایی که در آذربایجان و ترکیه ایجاد شده حروف لاتین را جایگزین حروف عربی کرده است. براساس برآوردهای ادیبان هر دو زبان حروف و آواهای عربی نه با زبان فارسی و نه حتی با زبان ترکی سازگار نیستند، بنابراین رفرمهایی در ادبیات نوشتاری در آذربایجان و در ترکیه حروف نوشتاری ترکی را از عربی به لاتین تغییر داده است. بعضی ازروشنفکران جامعه فارس از آغاز انقلاب مشروطیت در خصوص تغییر حروف عربی در زبان فارس به حروف لاتین تلاش کرده اند. اما تلاش آنان تا به امروز بی نتیجه بوده است. برای نمونه زبان فارسی دارای یک آوای "ز" هست. اما زبان عربی دارای چهار آوای نزدیک به هم "ز"، "ذ"، "ظ"، "ض" است. در واقع رفرم نوشتاری در زبان فارسی و تغییر آن به حروف لاتین این شرایط را فراهم می آورد که آوای "ز" در زبان فارسی تنها با یک حرف "z" نشان داده شود. اما لنگر انداختن زبان فارسی در کنار حروف عربی همچنان چهار حرف عربی فوق بصورت بسیار بی رویه ایی در زبان نوشتاری فارسی حفظ شده است. برای نمونه ظلم، زور، ضرر، ذکر در زبان فارسی تنها با آوای "ز" بیان میگردد و شکل نوشتار چهارگانه برای بیان فقط یک آوا دلیل آشکاری بر نیاز ایجاد رفرمهای زبانی در زبان فارسی است. این موارد در زبان فارسی بیشمار است. اما رهبران ادبی به دلایل متفاوتی از ایجاد رفرم در ساختار کتبی زبان تاکنون خودداری کرده اند. دور ماندن از متون ادبی که با حروف عربی نوشته شده و دور شدن از حروف عربی و ناتوانی در خواند قران و متون مذهبی را سبب خواهد شد و مردم را از دین خود جدا خواهد ساخت، عمده ترین دلایل رهبری ادبی و دینی جامعه فارس برای ایجاد رفرم در شکل و شیوه نوشتاری زبان فارسی بوده است. در باره تاریخ رشد و شکوفایی زبان فارس سامانیان را دوره آغازین توسعه و پیشرف زبان فارسی میدانند. تاریخی که حدودا به هزار سال قبل بازمیگردد. در ویکی پدیا درخصوص تاریخ ادبیات فارسی میخوانیم؛ در دوره سامانیان، زبان فارسی از پیشرفت و شکوفایی زیادی برخوردار شد. با آن که سامانیان در کارهای اداری زبان عربی را به کار میبردند و آن را شعار وحدت خلافت میشمردند، امکان آن را فراهم آوردند تا شاعران فارسی دری همچون رودکی «وفات در ۳۲۹ ق / ۹۴۰ - ۱ م» و دقیقی «حدود ۳۲۵ - ۷۰ ق / ۹۳۵ - ۸۰ م» از نخستین کسانی باشند که با گونهای از زبان ملی خود که از تکمیل و آمیختن لهجه های محلی گوناگون فراهم آمده بود مطلب بنویسند. این زبان در دربار سامانیان پذیرفته شد و سرانجام به عنوان زبان فارسی نوین گسترش پیدا کرد که با اندکی تغییرات آوایی تا زمان حاضر بر جای ماندهاست. فارسی نوین به خط عربی نوشته شد و رفته رفته هر چه بیشتر واژههای عربی به آن راه یافت که این امر تا اندازه ای نتیجه پیشرفت جهانی تمدن اسلام بودهاست." با اشاره خیلی کوتاه به حروف زبان فارسی که همچنان از زبان عربی گرفته شده است و حروف زبان ترکی که با رفرم ادبی به حروف لاتین تبدیل شده اند، آقای کرمی می نویسد که زبان ترکی زبان نوشتاری نبوده است. پرسش اول از آقای کرمی اینست که شما که چنین با غب غب از زبان نوشتاری فارسی سخن میگویید، زبان فارسی غیر از حروف عربی با چه حروف دیگری نوشته شده است؟ و اگر خیالات و نقل قولهای غیرعلمی را کنار بگذارید، آیا اثری از آن نوشته ها واقعا وجود دارد؟ روشن استکه زبان نوشتاری فارسی از حروف عربی بهره گرفته است، تاریخ زبان نوشتاری فارسی نمیتواند بیش از 700 تا 800 سال بوده باشد. این تاریخ نیز حدود یکصد تا دویست سال بعد از آمدن عربها به ایران است. متخصص تاریخ ادبیات فارسی دکتر همایون کاتوزیان شکوفایی زبان فارسی را به بعد صد و حتی دویست سال بعد از آمدن عربها به ایران میداند. این سخن نیز بسیار دقیق است. چون تمامی نویسندگان و شعرای فارسی نویس بی هیچ استثنایی مسلمان بوده اند. پرسش اینست که آقای کرمی یک اثر ادبی را میشناسد که قبل از آمدن مسلمانان به ایران نوشته شده باشد؟ این در حالیست که متخصصین تاریخ ادبیات فارسی چنین اثری را نمیشناسند. برای نوشتجات رسوای آقای ناصر کرمی من شما را به شنیدن گفتگوهای رادیوی بین المللی فرانسه با دکتر همایون کاتوزیان استاد دانشگاه تاریخ و ادبیات ایران در دانشگاه آکسفورد را در دو بخش تحت عنوان "از ایران باستان چه آثار علمی مکتوبی بجای مانده؟"جلب میکنم: http://www.youtube.com/watch?v=uUjmgNvsSsQ&feature=results_video&playnext=1&list=PL88FD817CF74FB961 http://www.youtube.com/watch?v=BkyjIk9Q4WU زبان ترکی نیز در بعد از اسلام از حروف عربی بهره جسته و زمینه های شکوفایی این زبان را فراهم ساخته است. اولین فرهنگ لغت در توضیح واژگان ترکی توسط محمود کاشغری و در سال 1008 میلادی (یعنی بیش از هزار سال پیش) به رشته تحریر درآمده است. محمود کاشغری در اولایل قرن 11 یعنی هزار سال پیش به جمع آوری واژگان ترکی میپردازد و ادبیات کتبی و شفاهی موجود در زبان ترکی را به صورت فرهنگ |