اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
دیگر. براساس همین رویکرد، با جدایی طلبان برخورد خواهند کرد. به گمان اینها، همان گونه که لغو تابعیت یک اقلیت و اخراج همه ی آنها از کشور عملی ناموجه و نقض حقوق بشر است، تجزیه ی یک سویه ی کشور هم ناموجه است." البته این استدلال همه پان ايرانيستهایي هست که ميخواهند با ترفندهای مختلفی سعی کنند تا تشکیل دولت و استقلال ائتنیک هاي غير فارس را غیرممکن جلوه دهند. نگاهي به آنچه که در سطح جهاني ميگذارد به صورت روشن نشان ميدهد، که ملاک رای مردم ساکن آن منطقه است نه نظر مناطقي که به دليل روابط سلطه گرانه ی خود طبيعتا خود مانع تحقق مسير جدائي ميشوند. بطور مشخص، استقلال سودان جنوبی با رای مردم آن بخش در سال گذشته عملی شد. در موقع رفراندوم کبک در کانادا نيز تنها اهالی کبک بودند که در رفراندوم شرکت کردند و باز این مردم ایرلند شمالی خواهند بود که قرار است در سال ۲۰۱۴ در خصوص موضوع استقلال و یا ماندن در ترکيب کشور انگلستان ابراز نظر کنند. روشنفکران و فعالان مدنی ایرانی همواره می پرسند چرا حرکت های ملی راه حلی به جز استقلال در پیش نمی گیرد؟ به نظر نگارنده این پرسشی درست و راهبردی نیست چرا که سوال اساسی باید این گونه باشد: "چرا ایران و جامعه روشنفکری آن سیستمی دموکراتیک ارائه و ایجاد نمی کنند؟" روشنفکران ایرانی به جای اینکه در مبارزات ضد استعماری و ضد نژاد پرستانه ائنیک های غیرفارس با آنها هم گام باشند، از نتایج به بار آمده در نتیجه ی این استعمار و تبعیض ها برای ادامه حیات ایدئولوژی های تمامیت خواهانه خود سود می جویند. آنها، نه تنها از دولتی که به جوامع غیرفارس ظلم می کند، از سیاست های تبعیض آمیز و ایدئولوژی رسمی آن کوچکترین انتقادی نمی کنند بلکه پا را فراتر نهاده و مطالبات بحق و حقوق مسلم جوامع ترک، کرد، بلوچ، عرب، ترکمن را مورد انتقاد قرارداده و گاها انکار میکنند! این روشنفکران به نمایندگی از دولت، جوامع غیرفارس را ترسانده و در مورد هرگونه خواست حقوقی فراتر از حقوق فردی هشدار می دهند! مشکل هم دقیقاً در ایتجا گره می خورد که در مقابل خواست های طبیعی، بحق، حقوقی، عدالت طلبانه و آزادیحواهانه گفته می شود "کشور را به دریاچه خون تبدیل می کند" ! آیا اکنون زمان نقد آن ایدئولوژی رسمی و غیر دموکرات نرسیده است؟ چگونه است که با مطالبه ی حقوق طبعیی، دریا چه های خون بوجود می آید؟ اینها سوالاتی هستند که امثال آقای اکبر گنجی باید از خود بپرسند. عدم به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت برای جوامع غیرفارس، و گفتن اینکه "من لزوما" این ائتنیک ها را اداره خواهم کرد" ذهنیتی است که بر اساس آن ترک، کرد، بلوچ، عرب، ترکمن، لر، بدهکار به جامعه فارس شمارده می شوند". آنچه که در ایران امروز مهم و ضروری است، آماده سازی فکری محیط اجتماعی و سیاسی آزاد برای این جوامع جهت تعیین فردای آزاد خود است. این حق جوامع غیر فارس است که انتخاب کنند در ترکیب کدام کشور بمانند و یا چه نوع نظام سیاسی را تاسیس کنند. و دخالت در این امر و تلاش برای ایفای نقش برادر بزرگ تر تلاشی بیهوده و دخالتی نادرست است. شهر من آرش صفائی من در شهری زندگی می کنم که یکی از معروف ترین سمفونی های موزارت را روی دنده عقب وانت می گذارند! شهری که روانشناس هایش همه از همسرانشان طلاق گرفته اند! شهری که هنوز پیکان 56 را ترجیح می دهند . شهری که در جدول های روزنامه ها و مجله ها سوال این است : بی دینی 7حرفی( و جواب می شنود : سکولاری! ( شهری که می گویند مسلمان ساز و مسلمان دار است اما با هر نفس تهمت میزنند و غیبت می کنند و به قولی گوشت برادرمرده خود را با ولع می خورند . شهری که نظامی اش شهردار می شود !مهندس برقش تاکسی دارد !وزیر امور خارجه اش انگلیسی را با لهجه لری حرف می زند !آدمها از دیدن پلیس می ترسند ! شهری که دل به دست آوردن سخت است و دل شکستن هنر می باشد ! شهری که در دانشگاهش فقط این را یادت می دهند که چگونه با حراست نرم صحبت کنی تا خوشش بیاید! شهری که ملت رسانه ای دارد اما رسانه ملی ندارد شهری که زبانش "پارسی" است اما می گویند "فارسی" چون زبان عربها "پ" ندارد ! شهری که من دوست دارم هوای تو را داشته باشم ، و تو هوای من را ، اما نه به معنی حمایت! به این معنی که هیچ کدام نمی خواهیم در هوای خودمان نفس بکشیم . شهری که عبدالمالک ریگی را از هوا پایین می کشند اما دزدان چند مجسمه را نمی توانند پیدا کنند ! شهری که مرگ حق است و حق گرفتنی! شهری که برنده یعنی کسی که کمتر از بقیه می بازد ! شهری که کف اتوبانش دست انداز دارد ! شهری که همه فکر می کنند فقط خودشان می فهمند ! شهری که مرگ بر آمریکا می گویند ولی آرزویشان این است که آمریکا را حداقل یکبار ببینند ! شهری که همه مشکل را در کس دیگر می جویند ! شهری که هنوز نفهمیدم من در آن به دنیا آمدم یا در آن مُردم نسل ما ما، نسل بوسه های خیابانی هستیم ، نسل خوابیدن با اس ام اس ، نسل درد و دل با غریبه های مجازی ، نسل غیرت روی خواهر ، روشنفکری روی دختر همسایه ، نسل لایک و پوک از روی قرض ، نسل کادو های یواشکی ، نسل خونه خالی و دعوت شام ، نسل پول ماهانه ی وی پی ان ، نسل صف و دعوا ، نسل تف ، وسط پیاده رو ، نسل هل ، توی مترو ، نسل مانتو های تنگ ، نسل " شینیون " زیر روسری ، نسل کارگران پیر مو رنگ کرده برای جوانی و پیشنهاد کار ، نسل شارژهای اینترنی ، نسل " copy , paste " ، نسل جمله های کوروش و دکتر ، نسل فتوشاپ ، نسل دفاع از فاحشه ها ، نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس ، نسل سوخته ، نسل من ، نسل تو ! یادمان باشد ، هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم ، بین عذاب هایمان ، مدام بگوییم ، یادش بخیر ، دنیای ما هم همین طوری بود !
|