اطلاعیه و پیامها | لینک ها | بایگانی |
شماره جدید |
مروت کبریت احمر گردید؛ تملق و ریا ارزان شد؛ بازار شید و زرق رونق گرفت و دکان تزویر وریا پر مشتری شد؛ زهد ریایی جای تقوی را تنگ کرد و جوفروشی و گندمنمایی سکهی رایج زمان شد. تاریخ سه دهه جمهوری اسلامی به جای آنکه تاریخ بسط اصول انقلاب باشد، تاریخ کشف تکنیکهای کنترول و ابزارهای سلطه و حذف هر گونه مخالف احتمالی است. جمهوری اسلامی در آغاز با مجاهدین خلق در افتاد، اندکی بعد بساط آبت الله شریعتمداری را برچید؛ سپس به جدال لیبرالها رفت: نخست وزیر را به گوشه راند و رئیس جمهور را فراری داد؛ در دههی شصت جناح چپ اسلامی را حذف کرد؛ در دهه هشتاد جنبش اصلاحات را با اردنگی از صحنه بیرون کرد و اینک از بطن اصول گرایان نیز جریان انحرافی ظهور کرده است. حذف و اضافه روحانیت نیز از ابتکارات جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی بود که مصباح و جنتی را بر کشید و شریعتمداری و منتظری را فروکوفت. اصلا این جمهوری اسلامی بود که دین را به یگانه عامل ترقی اجتماعی بدل کرد و بنا بر این کامیاب ترین دولت تاریخ برای دنیویکردن دین است. و این همه نه حاصل بسط شعارها و اصول انقلاب که حاصل کشف ابزارهای کنترل کننده و لازمهی حفظ قدرت بود. و این بد ترین علامت افول و پیری است. 3- تبدیل شدن فرهنگ به نوحه. یکی از استادان دانشگاه در ایران به نام دکتر نصر الله حکمت، در دروان دولت محمود احمدی نژاد، کتابی نوشته است بنام «زندگی و اندیشه حکیم ابو نصر فارابی». از جمله در آن گفته است که وقتی که فارابی بغداد را به قصد حلب در شام یا مصر ترک کرد، شبی مخفیانه بر سر مزار امام حسین در کربلا رفته، روضه خواند آن هم روضهی جان سوز وداع را و آن گاه شهر را ترک کرد. در مورد فارابی افسانههای بسیار ساخته شده است از جمله اینکه او هفتاد زبان میدانسته است و در موسیقی چنان مهارت داشته است که در آنی آدمی را هم میگریانده و هم میخندانده است و آنگاه با آهنگی همگان را به آغوش خواب میسپرده و خود میرفته و هیچ کس نمیدانسته است که به کجا؟ اما تا زمانیکه فرهنگ به روضهخوانی تقلیل نیافته بود، چنین دروغ مبتذل و ابلهانه در ذهن هیچ ابلهی هم نگذشته بود. فارابی یونانی مآبترین فیلسوف دینای اسلام است و از منظر متفکرا ن بعدی اسلامی اگر نه به چشم بیدینی همواره به چشم بددینی دیده شده است و از جمله امام محمد غزالی او را تکفیر کرد ه است. او در مورد بقای روح آدمی نظری دارد که با مبنای اهل شریعت ساز و گار نیست. اگر در جمهوری اسلامی نوحه به عنوان شاخص اصلی فرهنگ تبدیل نشده بود، آیا امکان داشت که یک استاد دانشگاه که لقب «دکتر» را نیز در کنار نام خود بخیه میزند، از مردی به قوارهی فارابی یک روضه وداع خوان بسازد؟ یکی از اتفاقاتی که در جمهوری اسلامی افتاده است، تبدیلشدن فرهنگ به نوحه است که نه تنها علامت پیری و ناتوانی که بدترین نشانه بیماری نیز است. امروز سرنوشت کهنسال ترین فرهنگ آسیایی به دست مشتی نوحهخوان و معرکهگیر افتاده است. به کارگزاران فرهنگی ایران در پیش و پس از انقلاب نظری بیاندازید: حسین خدیوجم که کیمیای سعادت امام غزالی راهنگام مأموریت خود به عنوان رایزن فرهنگی ایران در کابل تصحیح کرد. بدیع الزمان فروزانفر، سید حسین نصر، مهدی محقق، کامگار پارسی، محمود شهابی، فاضل تونی، سید کاظم عصار و محمد علی فروغی که هرکدام یلی است در حوزههای کاری خویش و خدمات ماندگاری به فرهنگ وزبان پارسی کرده اند. اما هرچه که از زمان انقلاب به دوران کنونی نزدیک و نزدیکتر می شویم لمپنیزم فرهنگی جای کوششهای واقعی فرهنگی را می گیرد. تا جای که شیخ عباسعلی زنجانی رئیس دانشگاه تهران شد و مافنگترین طلبههایی که حوصله درس و طاقت خواندن را ندارند و بالاترین هنر شان نوحهخوانی و روضه خوانی است، از طریق بند و بستهای مافیایی و استخباراتی رایزن و کارگزار فرهنگی جمهوری اسلامی در خارج از کشور میشوند. خلاصه حیف شد. یکی از پر شورترین خیزشهای مردمی در خاورمیانه آهسته آهسته میرود که فرجام مأیوس کننده به خود بگیرد. اکنون دیگر هیچ کس به جمهوری اسلامی به چشم غبطه و حسرت نگاه نمیکند، بلکه نگاهی هم اگر هست نگاه ترحم و عبرت است. انقلاب اسلامی بی پشتوانه وبیتاریخ شده است. با غیریت سازیهای شدید عقبهی فکری و تجربی خود را از دست داده است؛ ابزارهای کنترول و تداوم سلطه را جاگزین اصول انقلاب کرده است وبا تقلیل دادن فرهنگ به روضهخوانی و فالگیری، جامعه را به هبوط معنوی و اخلاقی مبتلا کرده است. اینها همه علامت زوال و انحطاط زودرس و پیری و فرسودگی است. راستی که این انقلاب چه زود پیر شد. تحلیل اجتماعی ازدواج و طلاق کودکان در ایران علی طایفیجامعه شناسی ازدواج اجباری و زودهنگام کودکان یکی ازخاستگاههای مهم بروز مسائل اجتماعی مختلفی که امروزه گریبان مردان و بخصوص زنان امروز ایران را گرفته است، ریشه در دوران کودکی دارد. کودکی به عنوان پدیده اجتماعی چنان در اندیشه و فرهنگ دینی و سنتی ایرانیان در حاشیه توجهها و برنامهریزیها قرار دارد که ناخواسته تمامی مسائل اجتماعی را به صورت بین نسلی و حلقه به حلقه به آینده منتقل میسازد. چندی پیش در رسانهها منتشر شد: «در سال ۸۹ تعداد ازدواجهای کودکان زیر ۱۰ سال ۷۱۶ مورد بوده که نسبت به سه سال قبل آن حدود دو برابر، آمار این ازدواجها در کشور افزایش یافته است.» آخرین سرشماری صورت گرفته در سال ۸۹ نشان میدهد که "۳۴۲ هزار کودک زیر ۱۸ سال" در ایران ازدواج کردهاند که در این میان "۴۲ هزار" کودک در زمان ازدواج "۱۰ تا ۱۴ سال" داشتند. در همین زمینه ثبت احوال استان تهران گزارش کرد که در سال ۹۰ شمسی در استان تهران "۷۵ دختر یا پسر کمتر از ۱۰ سال"، "سه هزار و ۹۲۹ دختر و پسر ۱۰ تا ۱۴ سال" و "یک هزار و ۹۲۷ دختر و پسر ۱۵ تا ۱۹ سال" ازدواج |