اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
جریمه یا محرومیت اجتماعی نیز می شوند. دربسیاری از هنجارهای نانوشته تا زمانیکه آن هنجار مورد نقض قرار نمی گیرد، به چشم نمی خورد و کسی بدانها نمی اندیشد. ازاینرو توجه و پرداختن به هنجارهایی که بنظر نانوشته هستند ولی روابط ما را تنظیم می کنند دارای اهمیت است. قلیان کشیدن دختران در مکان های عمومی یا کافه و رستوران ها امروزه پس از مشاهده آن بنوعی در نزد بسیاری از مردم و نهادهای قدرت دینی امری مذموم و هنجارشکنانه محسوب می شود، پدیده ای که سالیانی است در بسیاری از روستاهای کشور بنوحی رایج و متداول بوده است.با این وصف تاریخ تحولات اجتماعی مشحون از نقد و چالشگری های نسل ها علیه هنجارهای بازمانده از گذشته و موجود است. شکستن هنجارها نوعی نقد هنجارها نیز محسوب می شود. در این رویکرد، هدف تعمق، بحث کردن و نقد هنجارها و ساختارهایی است که بنوعی دارای رابطه منطقی و کارکردی هستند(Bryt, 2011). نسبت و نفرت در هنجارها: هنجارها برحسب ارزشهای هر جامعه و قشر اجتماعی متفاوت هستند. ارزشهای جامعه نیز در گذر زمان دستخوش تغییر می گردند. ازاینرو هنجار ها و ارزشها متغیر وابسته ای هستند که برحسب زمان و مکان می توانند تغییر کنند. پوشاندن موی سر زنان در جامعه مذهبی ایران یک هنجار ولی همین امر در بخش بزرگی از مردم جامعه ای مثل سوئد امری ناهنجار تلقی می شود. ازاین منظر بنظر ضروری است که نسبت به شناخت هنجارها و اهمیت چالشگری برخی از هنجارهای ناسودمند در جامعه برحسب نگرش و منافع اقشار مختلف جامعه و همچنین سودعمومی مردم از منظر بین نسلی اهتمام ورزیده شود. دراین قسمت به برخی تناسبها و مناسبت های هنجارها با سایر آموزه ها و نهادهای اجتماعی توجه می کنیم. رابطه هنجارها با دین. بسیاری از هنجارها خاستگاه دینی داشته و بنوعی برای مومنان به آن دین در برابر افراد غیر مومن بدان، مزایایی را بدنبال دارد. در موارد بسیاری حتی هنجارهای دینی بدلیل تقدس و خاستگاه سنتی آن و تعلق به گذشته، با هنجارهای نوین جامعه در تضاد بوده و حتی باورمندان آن دین را نیز بنوعی تحت فشار و سرکوب قرار می دهد. رویکرد مربوط به روزه داری، نماز اجباری در ادارات، ارزشگذاری بر نگهداشتن ریش، پوشیدن چادر و پوشاندن سرو تن زنان، و دهها مثال مشابه از زمره هنجارهای دینی است که ناظر بر ارزشهای دینی بوده و درپی حفظ و بازتولید ساختار قدرت دینداران است. هرگونه نقد هنجاری دراین حوزه منسوب به مجازات سخت ارزشی و دینی گردیده و تا مرز مرگ خاطی این هنجارها پیش می رود. بطور مثال تکرار سه بار روزه خواری در انظار عموم در ماه رمضان در جامعه ایران بطور بالقوه می تواند سبب صدور حکم اعدام فرد گردد.هنجارهای جنسیتی. بسیاری از هنجارها بازمانده از گذشته و محصول نظام مبتنی برمردسالاری، پدرسالاری، چنان هنجارهایی را به دنبال آورده و مشروعیت می بخشد که در رهگذر آن وضع موجود مبتنی بر ساختار قدرت پدر/مردسالارانه حفظ شود. تقسیم کار سنتی جنسیتی نظیرخانه داری، اشتغال مرد در بیرون از خانه، اولویت تحصیل مرد نسبت به زن، مراسم خواستگاری از سوی مرد بعنوان کنشگر در فرایند ازدواج، تنظیم مهریه برای نمایش قدرت مرد و احاله نقش کالایی به زن و در عین حال ایفای نقش حمایتی مرد از زن حتی پس از طلاق،چندزنی بعنوان هنجاری پذیرفته شده در ذهن و در حیات اجتماعی بخشی از مردان، هنجار حق حضانت برای مرد، و حق سرپرستی خانوار توسط مردان و دهها موارد دیگر از زمره هنجارهای جنسیتی هستند که برپایه یک برساخته نابرابر ایجاد و بازتولید شده اند. این هنجارها امروزه بشدت مورد چالشگری است. هنجارهای جنسی. منع دوست یابی پی از ادواج برای دختران، منع رابطه آزاد جنسی برای دختران پیش از ازدواج و ارزشگذاری به مقوله بکارت، هنجار رابطه جنسی/زناشویی بدون آموزشهای برابرخواهانه جنسی و تامین یکسویه نیازهای جنسی مردان، هنجارهای مربوط به استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری یا سلامت تعامل جنسی، هژمونی/سلطه ناهمجنسگرایی بعنوان الگوی مسلط جامعه هنجارمند و نادیده گرفتن و حاشیه نشین کردن دگرباشان جنسی از زمره فهرست بلند و بالای هنجارهای جنسی است که بسیاری از آنها امروزه بشدت از سوی گروههای مختلف اجتماعی و جنسی مورد نقد و بی اعتنایی هستند. آنکس که هنجارها را تبعیت می کند بنوعی طبیعی، خوب، و روشن و محرز تلقی می گردد. مثلا اینکه ناهمجنسگرایان هرگز به تظاهرات خیابانی برای نمایش اینکه آنان ناهمجنسگرا هستند بیرون نمی آیند، امری طبیعی و نرمال محسوب می شود (ص9Bryt, 2011). هنجارهای قومیتی. درین قومیت ها نیز نوعی هنجارهای مسلط حاکم است. بویژه این هنجارها توسط قومیت مرکزی فارسی زبان نسبت به سایر اقوام اعمال می گردد. رویکرد مدرن، توسعه یافته و باهوش، زیرک و زرنگ بودن در مناسبات اجتماعی از زمره هنجارهایی است که با محوریت قراردادن فرهنگ تهرانی، الگوی ارزیابی سایر قومیتها شده است. همچنین هنجار ایرانی گرایی دربرابر مهاجران افغان و عرب و به حاشیه راندن آنان نیز از دیگر مورادی است که می توان بعنوان هنجارهای قدرت از آن نام برد. مثلا اتنوسنتریزم/قومیت مرکزی گرایشی است برای قضاوت سایر فرهنگها برپایه هنجارهای وارزشهای فرهنگ خود آن فرد یا قوم. ازدواج زودهنگام و اجباری دختران در نزد قومیتی هنجارمند ولی در بین قومیتی دیگر ناهنجاری است. هنجارهای زبانی. بهره گیری از عبارت ها و زبان خیابانی، گرایش به فارسی گرایی نزد برخی، تبخترها و تملق های مرسوم در زبان اداری، محوریت زبان رسمی، زبان مسلط جنسیتی و جنسی در جامعه، زبان فحش، استهزا، شوخی و نزاکت و نظایر اینها در زمره هنجارهای زبانی است که برحسب قومیت، قشر اجتماعی، محل سکونت (شهر یا روستا)، موقعیت شغلی، وابستگی به قدرت مرکزی و سیاسی و ... می تواند متفاوت باشد. عدم رعایت یکی سبب رانده شدن و عدم مقبولیت از سوی دیگری است و این تضاد همچنان وجود دارد. هنجارهای پوشش. در فضای فرهنگ عمومی و بویژه پس از انقلاب اسلامی و سیطره فرهنگ دینی بر فرهنگ عمومی نظام پوشش نیز قالب ها و هنجارهای سخت و انعطاف ناپذیری ساخته و پرداخته است که عبور از آن ها نیز موجب عواقبی است. تفکیک لباس مردانه/پسرانه از زنانه/دخترانه، تفکیک انسان به عناوین زن و مرد، تحمیل پوشش هایی نظیر مانتو وچادر یا حجاب اجباری برای زنان و کت و شلوار برای مردان، لباس عروس و داماد، لباس مهمانی و پارتی های دوستانه جوانان و نظایر این از زمره مواردی است که رعایت آن سبب می شود افراد متعهد نرمال و غیرآن، افراد غیرنرمال و مشکل دار تعبیر و ارزیابی شوند.هنجارهای مناسکی. دراین حوزه فرهنگی که دامنه گسترده ای را در بر می گیرد بخش بزرگی از جامعه
|