کودکان معتاد، قربانی تباهی در قدرت
پیش سخن
امروزه می توان
مشاهده کرد که بحران مواد مخدر ازجمله بحران های عمده جهانی است که بدنبال خود
مهمترین مسئله اجتماعی بنیان کن معاصر یعنی اعتیاد را بشدت روبه گسترش می نهد.
اعتیاد از یکسو سبب ازهم پاشیدگی شخصت فردی، نهاد خانواده و از سوی دیگر عامل
موثر برتباهی حیات اجتماعی و نابودی جامعه است. این پدیده توانایی سازماندهی و
ساماندهی یک جامعه سالم را از بین برده، عملکرد بهنجار اجتماعی را مختل ساخته و
نوعی بحران اجتماعی تحمیل جامعه انسانی می کند. می توان به جرات گفت اسیب
پذیرترین قشر اجتماعی در وقوع مسئله اعتیاد، کودکانی هستند که خواه به اعتیاد
درافتاده باشند یا در خانواده ای زندگی می کنند که یکی از اعضای بزرگسال آن
معتاد است. ایران
طبق گزارش سازمان ملل، یکی از کشورهای مهمی است که در آن هروئین با قریب 27 تن
معادل 33 درصد هروئین جهان در آن مبادله و مصرف می شود (Word
drog report, 2012, p 29 ).
دراین مقاله به بررسی
چندین گزاره چالشی خواهیم پرداخت، چالشهایی نظیر اینکه مقوله اعتیاد کودکان به
چه معناست؟ آیا آمار دقیقی از اعتیاد کودکان وجود دارد؟ آیا کودک معتاد را
باید مبتنی بر تحیلل های روانشناختی مطالعه کرد یا عوامل دیگر کلان اجتماعی در
بروز پدیده اعتیاد کودکان نقش عمده دارند؟ دلایل بروز پدیده کودک معتاد چیست؟
آیا پیامدهای اعتیاد کودکان با اعتیاد بزرگسالان تفاوت ساختاری دارد؟ آیا
اعتیاد کودکان قابل پیشگیری و چاره جویی است؟ سوالاتی از این دست، مهمترین محور
مقاله حاضر می باشد.
کودکان معتاد: آنچه که این مقاله بدان متمرکز است، تاکید بر کودک بعنوان افراد
واقع در سن زیر 18 سالگی است. مبتنی براین تعریف می توان مقوله کودک و آمار
مربوط به اعتیاد دربین آنان را مقوله ای شناور در زمان مفروض کرد. بدین معنا که
هرسال آماری، گویای بخشی از کودکان دیروز، امروز و فرداست بطوریکه به جرات می
توان گفت حتی افراد بزرگسال معتاد در بالای سن 18 سالگی، درسالهای اخیر در زمره
کودکان معتاد بشمار می رفتند کسانی که با گذر زمان در مقوله کودکی به گروه سنی
نوجوان یا جوان ملحق و منسوب گردیده اند. وزارت بهداشت و درمان کشورتعداد
معتادان قطعی کشور را 2 تا 2/2 میلیون نفر اعلام کرده است (دومیلیون و دویست
هزارمعتاد، 1391). نظام آمارگیری و ثبت میزان کودکان معتاد یا در معرض اعتیاد
در کشور مشخص نیست. یکی از مهمترین دلایل این امر نامشخص بودن مفهومی معتاد و
سطح شمول سنی معتادان در بخش انحرافات اجتماعی در کشور است. سازمان های آمار،
برنامه ریزی، مددکاری و حمایت اجتماعی، زندانها و نیروی انتظامی و برخی سازمان
های درگیر در مقوله اعتیاد در کشور نسبت به اعتیاد کودکان کمترین حساسیت را
نشان داده و اصولا دراین حوزه به ثبت و احصا نمی پردازند. بااین وصف برخی شواهد
حاکی است بیش از 12 هزار كودك كار خیابانی در تهران وجود دارد که براساس یک
تحقیق، نزدیك به پنج درصد این كودكان خیابانی به موادمخدر اعتیاد دارند و حدود
40 درصد آنها در خانوادههایی زندگی میكرده یا میكنند كه یكی از اعضای آن
معتاد هستند (تهران میزبان 12 هزارکودک خیابانی، ایران).
براساس برآورد صورت گرفته، تعداد کودکان معتاد در ایران حدود 3 میلیون نفر
ارزیابی می شود. طبق این برآورد برای بدست آوردن آمار واقعی باید آمار رسمی
معتادان را دو برابر کرد. با توجه به آمار دو میلیون معتاد در کشور، باید
برآورد شود که درکشور 4 میلیون معتاد وجود دارد. اگر استاندارد یک خانواده را
چهار نفر که شامل زن و شوهر و دو بچه است در نظر بگیریم یعنی 16 میلیون نفر
بطورمستقیم با اعتیاد درگیر هستند. با این روش 8 میلیون از این آمار کودکان
(و نوجوانان) هستند. از سوی دیگر با توجه به اینکه سن بزهکاری و جرم در ایران
زیر 18 سال است بنابراین کودکان در این آمار دومیلیون معتاد، مجرم و بزهکار
شناخته نمیشوند و خارج از چرخه آمار و ارقام پلیس هستند (اعتیاد کودکان در مرز
هشدار، سعدی).
تحقیق دیگری در جنوب تهران نشان می دهد از 87 کودک خیابانی مورد مطالعه که
میانگین سنی شان 11 سال بوده است 1/16 درصد کودکان مورد مطالعه سیگار و 1/9
درصد مواد مخدر مصرف داشته اند (نگاهی بپدیده ایدز و اعتیاد نزدکودکان، بهنام
اخوت). تحقیقی دیگری نشان می دهد که اعتیاد به عنوان یکی ازآسیبهای اجتماعی در
زمینه تکدیگری،حدود ۲۰ درصد از کودکان خیابانی را درگیر کرده است. بر اساس
این تحقیق ۴۰ درصد از کودکان کار آنان در خانوادههایی زندگی میکنند که حداقل
یکی از اعضای خانواده آنها معتاد است (کاهش سن اعتیاد، زمانه).
دلایل عمده اعتیاد کودکان
در تشریح علل
این پدیده بسیاری از صاحبنظران از روانشناسی تا جامعه شناسی نظرات مختلفی ارئه
داده اند که می توان انها را در سه سطح کلی دسته بندی کرد:
سطح
خرد. شايد
يكي از علل گرايش افراد به مواد مخدر را بتوان، خصوصيات شخصيتي و روانيِ آنها دانست.
مطالعاتي كه با استفاده از تستهای روانشناسي و
بوسيله روانشناسان
در 103 ،107 و 60 مورد نمونه، به طور جداگانه در مورد اعتياد انجام گرفته است،
نشاندهنده این
است كه معتادان نسبت بیشتری ازمواردی نظیر اضطراب، احساس تنهايي، گرايش به
افسردگي، فقر در روابط عاطفي و احساس بيكفايتي، را
تجربه کرده اند (ميري
آشتياني،1384: 35).سطح
میانه. در
این سطح مهمترین علت اعتياد را میتوان نهاد خانواده در نظر گرفت. در حقیقت،
روابط خانوادگي و الگوهاي رفتاری خانواده، نقش مهمي در سوق دادنِ افراد به
استفاده از مواد مخدر ایفا میکند. تحقيقات گسترده در بسیاری از كشورها نشان
میدهد كه معتادان بيش از دیگر افراد، به خانوادههاي از هم پاشيده
و بيثبات تعلق
دارند. آشفتگی خانوادگی از توانايي نوجوانان و جوانان براي سازش با انواع
فشارهاي رواني مي کاهد و همین مسئله نوجوان را برای استعمال مواد مخدر مستعد می
سازد. یکی از مهمترین عوامل مطرح شده در این سطح از تحلیل دلایل میل به اعتیاد،
سابقه اعتیاد والدین به مواد مخدر است. نوجوانانی که والدین شان موادی از قبیل
الکل، ارام بخش، سیگار و یا مواد مخدر مصرف می کنند، بیشتر از سایر نوجوانان در
معرض استعمال مواد مخدر هستند. علاوه براین، گروه همسالان و همالان نیز در بین
نوجوانان و جوانان در گرایش به اعتیاد نقش بسزایی دارد. این گروه شامل کودکان
همبازی، حلقه های دوستانه در محله ها و مناطق محل زیست و کار محسوب می گردد
(چكيده گزارش بررسي ومطالعه مساله اعتياد، 1389).سطح
کلان. ساختار
اشتغال، بحران بيكاری، نابرابری های اجتماعی و نهاد دولت ازجمله عواملی هستند
که در تحلیل دلایل بروز اعتیاد در سطح کلان مورد توجه قرار می گیرند. براساس
پژوهشهاي
انجام شده، بهمان میزان که جوانان دچار بیکاری باشند و نظارت کمتری بر آنها
اعمل شود، تمایل بیشتری نسبت به مصرف مواد مخدر ازخود نشان می دهند. دراین میان
بیکاری از دو سوی اثر گذار است. نخست وجود فرصت های اضافی و خالی بودن اوقات
فراغت، دوم نداشتن درآمد که سبب می شود افراد بدنبال کسب در آمد از راههای
تبهکاری و خرید و فروش مواد مخدر و نظایر آن بروند (پورقاضی، 1370). درمقاله
حاضر نگاه اصلی متکی بر اعتیاد کودکان بویژه با تاکید بر سطح
|