اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
است. آخوندی که چنین توصیه می کند و یا دستور می دهد، باید یا دچار بیماری روانی، فقر فرهنگی و عدم آگاهی به وجود و پیامد های پر ارزش و شکوفای یک جامعه همکاری زن و مرد در آن است. یا آن که یک آپارتایت جنسی است، و با افکار مالیخولیایی خود بودن مردان، و زنان را نمی تواند تحمل کند. یقیناً چنین آخوندهایی از داشتن تعادل روحی محرومند، و باید هرچه زودتر به تیمارستان ها فرستاده شوند. یک مشت زنان مزدور و انسان نماهایی که به ضعیفه بودن و صیغه رفتن خود (روسپیگیری آخوندی) اقرار و اذعان دارند، به خاطر کاسه لیسی و دریافت پولی در خدمت آخوند شارلاتان و ارتجاعی درآمده اند. به راستی ننگ و نفرین براین خردباخته های بی دانش و ناآگاه باد.
۳- راندن، دلسرد کردن، و به کنار گذاشتن بانوان، از کار، و فعالیت های اجتماعی- از آغاز روی کار آمدن این رژیم زن ستیز، رفته رفته زنان، و دختران را از اداره جات، کارگاهها، کارخانه ها، مؤسسات علمی، صنعتی، اقتصادی، و حتی فرهنگی، و درمان بهداشت بیرون راندند و جای آنان را از یک مشت جوان های هرزه، بی سواد و عقب مانده، نوکر و مزدور خود پر نمودند. افرادی نوکیسه، سودجوی، و متعصب خرافاتی، چون بیشتر آخوندها، و یا شماری چون عسگر اولادی، عبدالکریم حاج لباف، برنامه ریز، و موجب بیرون راندن، و یا دلسرد کردن بانوان کوشا و تلاشگر کشورمان شدند. آنان، با بیرون راندن بانوان از ادارات و سازمان های گوناگون، جایشان را بیشتر از بستگان و دوستان بی سواد و ناآگاه خود پرنمودند. ۴- شرکت ندادن بانوان در مجلس، هیأت دولت، و یا سرپرستی و مدیریت سازمان ها-
در کشوری که بیش از نیمی از جمعیت آن از بانوان است، ردپای بانوان خردمند به عنوان نماینده مجلس، وزیر، استاندار، فرماندار، بخشدار، و یا هر سازمان دیگری، کمتر دیده می شود. اگر شماری چند در میان لشکر انبوه مزدوران درگاه خلافت دیده می شود، آنهم برای خالی نبودن عریضه و مأموریت های ضد ملی و ضد منافع بانوان کشور است که از آنان می خواهند. قطع کردن رشته های تحصیلی پذیرفته شدگان دختر نیز روش دلسرد کردن، و زیر پای زنان جاروب کردن رژیم است.
نمونه ای چند از تلاش پیگیر زنان هم میهنانمان در گذشته و حال- ۱- بررسی تاریخ گذشته ایران نشان می دهد که در دوران پیش از اشغال کشورمان از سوی تازیان و اسلام زن ستیز، زنان دوش به دوش مردان در همه زمینه ها همکاری و شرکت داشته اند. زنانی بودند که حتی فرمانده و سپهسار جنگ شدند و در نبرد سخت با دشمنان شرکت داشته اند. یوتاب یکی از دهها نمونه آنست. ۲- بد بختانه پس از اشغال کشورمان به وسیله تازیان و اجرای دستورات اسلامی، زنان از همه پست ها مانند قضاوت، فرماندهی ارتش، شرکت در برنامه ریزی و ساخت کشور، و سرپرستی سازمان ها ی برنامه ساز، به بهانه ضد انسانی این که ؛”زنان ناقص عقلند!”، و شعورشان بیش از نیم مردان نیست، به تدریخ از همه پست ها و سمت ها برکنار ماندند. پیش از این انقلاب ننگین، دختران ایرانی سرفراز و سربلند در بسیاری از فعالیت های اجتماعی، از جمله فوتبال شرکت داشتند. چنانچه این وضع ادامه می یافت، هم اکنون فوتبال زنان ما در صدر ورزش جهان و درخشان و موجب بالیدن و افتخار هر ایرانی نیکو سرشت بود. حال، نه تنها ورزش بانوان ما به کلی از میان رفت، ورزش پسران، به ویژه فوتبال آنان نیز به جایی نرسید.. پس جنایت و زن ستیزی آخوند را در همه ابعاد می توانیم لمس کنیم. ۳- با همه سختی ها و کارشکنی ها، در جریان تاریخ اسلام زده ایران گهگاه میان بانوان، چهره های درخشانی پیداشدند که پیه سرزنش و دشمنی ها را به جان خریدند. نمونه درخشان و روشن آن طاهره قرة العین بود که در برابر دیکتاتوری و خودکامگی ناصرالدین شاه ایستاد، درخواست زناشویی با او را رد کرد، و بر باور دینی خود استوار ایستاد. نمونه دیگر، زنان دلاور و قدرتمند دوران مشروطیت است که سهم به سزا و بزرگی در انقلاب مشروطیت داشتند.
۴- در سال ۱۳۳۰ خورشیدی، مهر انگیز دولتشاهی -اولین سفیر زن ایرانی- “راه نو” را تشکیل داد و همراه با صفیه فیروز اولین سازمان حمایت از حقوق بشر را در ایران تاسیس کردند، این دو تن به ملاقات شاه رفته و متقاضی حقوق برابر شدند ولی مخالفت روحانیون به این مناظره پایان داد. سرانجام در بهمن ۱۳۴۱ حق رای و کاندید شدن به زنان اعطا شد. در سال ۱۳۴۷ قوانین حمایت از خانواده به تصویب رسید. |