اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
گودالهايي كه كسي اجسادشان را شمارش نميكرد. خبرهاي بم از راه ميرسد: شهر را بوي تعفن مردگان گرفته است. كمكها با كندي از راه ميرسد. ترافيك كرمان بم بسيار سنگين است.بسياري از نيروهاي امداد خارجي بعد از دو روز هنوز در تهران مانده و نتوانستهاند خود را به بم برسانند. خبرها تلختر از پيش ميرسند. همه از نبود هماهنگي ميگويند. همه از نبود سازماندهي ميگويند. مردم داوطلبانه پيشتاز كمكاند. اجناس، پول و خون اهدا ميشود. اما اينها را يك سازماندهي درست بايد به بم برساند.بگذاريد چيزي هم از مردم خوشطينت كرمان بنويسم.
|
شايع ميشود، جلوگيري ميكند.شهر بم، شهر زيبايي بود، حتي اگر ديگر كسي اين حرف را باور نكند.
خانهها گرچه فرو ريختهاند اما درختان همچنان سبز و افراشتهاند. كاج هاي بلند. نخلهاي خميده، پرتقالهاي زرد و رسيدهيي كه در انتظار چيده شدن همچنان خواهند ماند. يكشنبه، تهران خجالت ميكشم فرزندم را در آغوش بگيرم، خجالت ميكشم حال مادرم را بپرسم. من از بم آمدهام. به تلويزيون نگاه ميكنم، سريال تلويزيوني پخش ميكند! به دنبال خبرم. به سراغ اينترنت ميورم. همه در همهجا از من سراغ بم را ميگيرند. چه بگويم به مردمم؟ بگويم كه اين سرنوشت محتوم مردمي است كه فقر آنها را در خانههاي ناامن گلي جاي داده است؟ بگويم كه فقر بيش از زلزله قرباني گرفته است، زيرا در بم هر كه سقفي محكم بالاي سر داشت جان سالم به در برد؟ به آنها بگويم به ارگ جديد نرويد تا انصاف بشري شما را ديوانه نكند از اين همه نابرابري؟
به آنها بگويم پول اين مملكت عرضه ساختن يك طاق محكم براي اين همه مناطق محروم كشورشان را ندارد؟ به آنها چه بگويم؟ |