اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
بلاواسطه در ارتباط با تأسيس كميسيون مشترك پارلمان فدرال و شوراي فدرال ايالتها براي رفرم فدراليسم، بنيادهاي نزديك به احزاب سياسي ائتلافي را با «بنياد برتلسمن»، «بنياد فريدريش ارهارد» و «بنياد اقتصاد بازار» بوجود آوردند و در يك اطلاعيهي مطبوعاتي تحت عنوان «فدراليسم كارآمد گامهاي اصلاحي متهورانه را الزامي ميسازد» متوسل به افكار عمومي شدند. از محتوي اطلاعيهي مزبور چنين برميآيد كه بنيادهاي عضو اين ائتلاف نسبت به ارائهي پيشنهادات واقعاً اساسي جهت رفرم فدراليسم توسط كميسيون رفرم پارلمان فدرال و شوراي فدرال ايالتها چندان خوشبين نيستند. آنها مينويسند: «چنانچه كميسيون مزبور در چهارچوب تعيين شده باقي بماند، در بهترين حالت تنها ميتوان انتظار اقدامات اصلاحي در زمينهي تداخلزدايي و تفكيك وظايف دولت فدرال از ايالتها را داشت.» ائتلاف مزبور معتقد است كه اين گام اما بايد نقطهي شروعي براي بازبيني بخشها و مسائل ديگر مربوط به سيستم فدراتيو آلمان باشد. بر طبق نظر آنها اين بازبيني بايد شامل موارد ذيل گردد: o تنظيم مجدد صلاحيتهاي قانونگذاري؛ o بررسي راههايي براي ممكن نمودن تشكيل اتحادها و ائتلافات منطقهاي مابين ايالتها (چنانچه ممكن نيست كه تقسيمات و ساختار كشوري كنوني تجديد سازمان شود)؛ o بازبيني سيستم رأيگيري در شوراي فدرال ايالتها؛ o بازبيني وظايف مشترك و تأمين مالي مخلوط با هدف برچيدن بيشترين ميزان ممكن از هردوي اينها؛ o تدابير مربوط به سازماندهي نو نظام مالي با هدف رعايت دقيق اصل كنكسيتي o و بالاخره بازبيني امر تداخل و درهمتنيدگي مالياتي. مواضع اهل علم در بحث مربوط به رفرم فدراليسم كارشناسان علمي صاحبنام نيز شركت داشتهاند. نظريات آنها مورد توجه فراواني قرار گرفت. هانس يورگن، رئيس دادگاه فدرال قانون اساسي آلمان، كه در موارد متعدد در مورد رفرم و هدايت سيستم فدراتيو آلمان اظهار نظر كرده است، در پائيز 2003 يك سخنراني در مورد «فدراليسم زير محك آزمايش» ايراد كرد كه در آن محصور ماندن و بلوكه شدن كنوني سياست و همچنين عدم كارآيي و يا دست كم ضعف كاركرد نهادهاي دولتي را ناشي از سازماندهي كنوني و شيوههاي تأثيرگذاري نظام فدراليستي در آلمان ميداند. ايشان در بخش اول سخنرانياش آن روندهايي را در نظام فدرال آلمان ترسيم نمود كه باعث بوجود آمدن سيستم بسيار بغرنج «فدراليسم متحده يا بههمپيوسته» با امكانات و اهرمهاي متعدد بلوكه كردن سياست فدرال شدهاند. وي در اين راستا انتقال وظايف دولتي از سطوح پايين به سطوح بالا؛ «فدراليسم مشاركتي» كه نمايندگان حكومت در انحصار گرفتهاند؛ سيستم تأمين مالي مخلوط و مشترك؛ ايفاي نقش «جانشين اپوزيسيون» توسط شوراي فدرال ايالتها؛ سيستم انتخاباتي نسبيتي در ايالتها كه باعث تشكيل حكومتهاي ائتلافي با تركيب سياسي مختلف و به طبع آن باعث بغرنجتر شدن «انبوه مذاكرات» در «فدراليسم مشاركتي» شده است؛ و بالاخره مصالحه بعنوان فرم تصميمگيري نمادين «فدراليسم متحده» كه به ويژه هنگام تصميمگيري در مورد اصول و تبيين سمتگيريهاي اساسي همواره به زيان ثمربخشي و بازدهي و پاسخگويي دمكراتيك تمام ميشود. هانس يورگن در بخش دوم سخنرانياش به راههاي از ميان برداشتن ضعفهاي فدراليسم كنوني آلمان كه وي شناسايي كرده است ميپردازد و در رابطه با تداخلزدايي و تفكيك دو سطح فدرال و ايالتي توصيه ميكند
|