اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
شما آزادی و عدالت حمل نمی کنند ، خارجی ها برای منافع خود کار می کنند ۰ بنا بر اين اگر شما به دنبال آزادی و عدالت هستيد بايد خودتان آستين ها را بالا بزنيد » و در جايی ديگر از همين گفتگو می گويد : « اين جريان نه تنها ربطی به خارج ندارد بلکه برای جلوگيری از نفوذ و خطر خارجی شکل گرفته است » . ( پنج شنبه ۹ دسامبر ۲۰۰۴، روزنامه شهروند کانادا- تاکیدات از من است ) واز سوی ديگر درچند هفته بعد تردر گفتگو با راديو همبستگی و در مقابل پرسش ها و فشار ايرانيان آزاديخواه مقيم استکهلم ، اعلام می دارد : « از نظر اینکه آقای سازگارا با توجه به اینکه یکی از امضاء کنندگان این فراخوان هستتش ، ممکن است در خارج کارهایی انجام بدهد ، اینکار را انشاالله خواهیم کرد!» ( فايل صوتی راديو همبستگی و رادیو برابری ) یعنی اینکه ما در ايران از اين زد وبند های های پشت صحنه و روی صحنه آقای محسن سازگاران خبری نداريم و حتما در داخل فکری می کنيم . حالا آقای روستا من ا ز پهلوی سوم و داريوش همايون و غیره که بمانند خود خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی به مردم بدهکارند ، سئوالی ندارم ، از شما می پرسم : دعوت از آمريکا برای نجات کشور ايرا ن، چه عواقبی برای مردمان ما می تواند داشته باشد ؟ آمريکا از ديرباز تا به امروز در کجا ی جهان ، آزادی و دمکراسی را به ارمغان برده است ؟ بايد حتما يک ۲۸ مرداد ديگری آفريده شود که بعد از ۵۰ سال بعدش « خانم آ لبرايت » دیگری پيدا شود و از جانب آمريکا يک عذر خواهی خشک و خالی را بسوی مردم ما پرتاب کند ؟ از اين تحريم پيشنهادی آقای سازگارا و هر تحريم اقتصادی دیگری در ايران فلک زده ، چه مقدارش نصیب کارتن خواب ها ، کليه فروش ها ، تن فروشان، کودکان خيابانی، بی کاران، ميليون ها فقير و بی چيزان جامعه، و چقدرش نصیب رفسنجانی ، خامنه ای ، سرمايه داران، دزدان و چپاولگران گردن کلفت ، آقا زاده های جيب گشاد و ائمه جماعات خواهد شد ؟! آیا تحريم ۱۲ ساله آمريکا در عراق را فراموش کرده ایم که جز خانه خرابی و به فلاکت کشاندن مردم عراق و مرگ ۵۰۰ هزار کودک عراقی ، بر دستگاه صدام حسین ديکتاتور و خانواده اش هيچ زيانی وارد نساخت و حتا باعث تقویت و تحکیم موقعیت شان هم شد؟ ! اجازه بدهید ، این بحث مداخله را از زبان دیگری هم ادا کنم : چندی پيش اتحاد چپ کارگری ، طی سر مقاله ای نوشت : « ... رامسفلد هفته پيش مدعی شد هر چند شب يکبار خواب می بيند « رژيم جمهوری اسلامی يک شبه عوض شده » و « وال ستريت جرنال » از بوش انتقاد کرد : « که چرا از جنبش رفراندوم در ايران دفاع بهتری را سازمان دهی نمی کند !» همه اينها در دفاع از اتحادی است که البته پرچمدار دمکراسی و حقوق بشر هم هست. از اين بهتر چه می شود؟! » ( بولتن سياسی و خبری اتحاد چپ کارگری ايران ، شماره ۱۸۲ ، ۲۳ آذر ۸۳ ) آقای روستا شما از يک سو می گوييد : نه ائتلاف نيست؛ از سوی ديگر با همه مدعیان اصلاح جامعه همراه هستيد و هنوز نقدی به اين گفته امضاء کننده گان اولیه پروژه فراخوان ، آنجا که می گويند : « مزيت ويژه راهکار رفراندوم ظرفيت گسترده و فراگير آن برای پوشش تمامی بازيگران و نقش آفرينان عرصه سياست ايران اعم از جناح های مختلف حاکميت و اپوزيسيون می باشد تا ديدگاه و متاع خود را در عرصه عمومی مطرح کنند و انتخاب نهايی رابه داوری افکار عمومی بسپارند » ( تاکيدات از من است ) انجام نداده اید. شما بعنوان يک امضاء کننده ، خوب است ازاین دوستان بپرسيد : آيا « جناح های مختلف حاکميت » در طول ۲۵ سال گذشته حول چه موضوعی « ديد گاه » ها و « متاع خود را » در « عرصه عمومی مطرح » کرده اند ؟ اگرمطرح کرده اند ، آيا « افکار عمومی » جامعه ما به آنها گردن گذاشته اند يا با همه توان خويش آنان را پس زده اند ؟! آقای روستا ، بر خلاف تصور شما ، اين پروژه ائتلا ف آشکاری است ميان جناح بندی های گوناگون که نيمی از آنها در حمايت از جمهوری اسلامی تا چندی پای می فشردند ، بعد تر به دنبال « اصلاحات » خاتمی روان شدند ، نيمی ديگر مشخصا شاهين فاطمی ها ، داريوش همايون ها و۰۰۰ ضمن حمایت از خاتمی و « گورباچوف » قلمداد کردن او ، باز هم در پشتیبانی از بلبشوی جنگی بوش ، رامسفلد ، تونی بلر ابتداء در افغانستان و بعد در عراق پای کوفتند و در سلب اختيار از مردمان منطقه در تعيین سرنوشت شان هم بشکن زدند. در همراهی و پشتيبانی ازاین جنگ افروزی اشغالگرانه ، راديو و تلويزيون هايشان به همراه عليرضا نوری زاده ها و ورادیو یاران اش ، هورا کشيدند ونه خود بلکه مردم را تشویق به بستن چمدان های خود کردند تا به همراه چتر بازان و سربازان آمريکايی در ايران فرود آيند ۰ آيا شما غير از اين می انديشيد ؟ اگر آری ، چرا امروز در برابر این همه اسناد روشنگر ، در افشاء چهره اینان پای نمی فشارید؟ آقای روستا ، نیک بدانید ، از نظر تاریخ و بشریت مترقی ، امروز همه جانبداران بايکوت ديروزی آمريکا در عراق و طرفداران تهاجم آمريکا به افغانستان و بعدا به عراق و بعدتر به ايران ، دستشان به خون مردم افغان ، عراق و کودکان آن کشورها آلوده است! آقای روستا، اگر پاسخ شما به چنین ائتلافی همچنان منفی است، آيا با جماعتی که به دنبال آن هستند؛ و با جماعتی که باهم برای رودررويی با مبارزه مستقل مردم هم پیمان شده اند، مرزی دارید و لازم می دانید حساب تان را از آنان جدا کنید؛ يا اينکه می خواهید با گفتن این که ائتلافی در کارنیست و موضوع فقط بر سر آگاهی دادن به افکار عمومی جهانی است، نقش اين همه واسطه های رنگارنگ را به هيچ شمارید؟ آقای روستا ! زحمتکشان جامعه ما که از بهره کشی سرمایه ، چون بردگان می زیند ، آنها ئی که به کسب دمکراسی می اندیشند و هرکس که ادعای دفاع از آزادی و حقوق مردم ایران را دارد ، باید خود را موظف بدا ند که هم رژیم سیاه ضد تاریخی اسلامی را محکوم کند و هم تلاش های سلطه طلبی ایالات متحده آمریکا بر کشور ما را افشا و ناکام سازد . امروز از نگاه من تنها همین امر معیار شناسایی هر نیرویی است که ادعای دفاع از حقوق مردم ایران را می کند! حال که بحث به اينجا رسيد ، امید است که کامبيزروستا و ديگر جانبداران پروژه فراخوان که از پاسخ و بحث شانه خالی می کنند ، به چند سئوال ما مخالفين این پروژه فراخوان ملی رفراندوم ، که به تصادف تا حدی زمینه حقوقی هم دارد ، پاسخ دهند: آقای کا مبيز روستا شما با دانش حقوقی که دارید ، نيک می دانید که رفراندوم را همواره ، يک دستگاه قدرت بر گزار می کند. لطفا بر ما معلوم کنيد : آن نهاد ، آن قدرتی که درخواست ۶۰ ميليونی فرضی مبنی بر برگزاری رفراندم را باید اجابت کند کدام است؟ این پروژه چگونه اجرايی می شود و قدرت تصمیم گیر برای اجرای آن کیست و چگونه عمل می کند؟ اگر تحت نظارت سازمان ملل يا هر سازمان جهانی ديگرباشد ، باز عامل اجرايی آن نیروی ديگريست که اين سازمان ها ی بین المللی مورد نظرتان ، می بايست آنرا تحت نظارت خود در آورند ؟ آيا اجرای پروژه رفراندوم را - که بشرط اعتقاد به چماق « حفظ تماميت ارضی » برایش امضا جمع می شود- در حيات همين رژيم و از خود حکومت توقع دارید، يا از دانشجويان و تحت نظارت سازمان ها ی بين المللی ، و يا در خارج از کشور به همت « همه با هم » از مهر انگيز کار ، محسن سازگارا ، داريوش |