ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

سید ابراهیم نبوی

حقوق بشر

دانشجو

 

وتاب او.ايرانيها نياز ندارند که به فکر طــــرح رفراندوم باشند و هی مفواد و آب ورنگ او راتغيير دهند. ** فـــــــــرد را بايد قــــربانی جنبش کرد نه جنبش را فــــدای فرد.**

بايد به جنش نگريست و آنرا هدايت و رهبری نمود و آن خواسته ها را به آنان انتقال داد نه بروی کاغذ يا تارنما .

وقتی جنبش بحرکت درآمد، خود بگويدت چون بايد رفت. همگام با جنبش و خواسته های جنبش رفراندوم  بايد پيش رفت.

*خانم شيرين عبادی دنباله همان طرح اصلاح طلبی اروپايی آن بود که با پيروزی مجلس هفتم آن حباب رويای اروپايی ترکيد.

البته اکنون می توان از خانم شيرين عبادی در راستای ديگری بر عليه رژيم پشتيبانی کرد.

مجلس هفتم بعنوان کانونی از شکنجه گران و پيشينه داران، غنيمتی برای اپوزيسيون است که بايد ارزش آنرا دانست. زيرا چهره رژيم نمايانتر شد و از سوی ديگرسفره ننگين اروپا هم برچيده شد.

اين جنبش دنباله جنبش گنجی بود. يعنی يک چهره معتدلتربه نظام بخشيدن و به حيات کمپانيهای اروپايی ها ادامه دادن. خوشبختانه اين جنبش هم در برلين در تابوت رفت. زيرا هر يک از اين طرحها اگر اجرا می شد، عمر اين رژيم را به ساليان دراز می کشاند. حال آنکه آيا قطبهای ديگر قدرت با وعده های دروغين جناح تندرو را حاکم کردند و به ناگاه زيرپای رژيم را خالی کردند،خود قابل ستايش است. درگيری گنجی با رفسنجانی يک درگيری ساده ميان دو چهره حکومتی نبود.

بلکه درگيری دو تفکر بود که هر تفکر به جايی منتهی ميشد. ما تنها می توانستيم نوک کوه يخ را ببينيم نه آن قسمت بزرگ زير آب پنهان آن کوه يـخ را.

يادمان نرود که هنوز قطبهای قدرت که از زمان قاجار در ايران ريشه دوانده اند و قطبهای جديد قدرت در ايران جريانات خود را

دارا هستند. نيروها و جنبشهای کنونی اگر يک جبهه دمکراسی عليه استبداد داريم پس جبهه استبداد را بهتربشناسيم.

خب بپردازيم به بررسی اين نيروها که هنوز هم فعال هستند. حزب فسيل شده توده و برخی از سازمانهای چپ ديگر که هنوز با نقابهای مختلف در جريانات حکومتی نقش دارند. در جبهه مشارکت يا در روزنامه و نشريات داخلی هنوز شرکت فعال دارند.

به لو دادن نيروهای ضد رژيم می پردازند. آنها حاضرند با جمهوری اسلامی همکاری بکنند ولی چهره دمکرات شاهزاده رضا پهلوی را نبينند.!* !

درست مانند آن مرغ لاشه خوارکه از نقطه نظر مشترک خود با گرگ در شکار صيد هم عقيده و همکار است . زيرا در کنار شکار گرگ چيزی هم نصيب لاشه خوارها می گردد. چهرهای فعالشان از برادر خاتمی گرفته تا شمس الواظين ها و يکسری کسان ديگر،که  انتهای اين سيم به روسها و منافع آنان وصل است. حتی ذاکری، اطلاعاتی فراری، چند نام از جاسوسان روسی را هم ارائه داد که در چه ِسمَتهايی  کار ميکردند و در بدنه نظام هستند. همانطور که ديديم حتی دبير دوم سفارت روس در ايران جاسوس MI6 بود و بعد هم در آخر برای تبادل اطلاعات با عسکراولادی در پاکستان قرار گذاشتند ولی امروز ديگر چپ هيچ مشکلی برای همکاری با رژيم از ديد ما و از ديد خودشان همکاری با جناح ترقی ها رژيم،ندارد.

نيروهای ديگر که قدرت اصلی جناح حاکم هم در دست آنان است همان انجمن حـجتيه است که ريشه خود را در طيفهای قدرت خوب دوانده است.

مشابهه اين انجمن را انگليسی ها در کشورهای عربی بنام اخوان المسلمين براه انداختند ولی برای ايران انجمن حجتيه را تدارک ديدند که اساس عقيده شان را مــهدی و ظهور آن تشکيل ميدهد.

نيروهای اصلاح طلب که با هزينه فرانسه و آلمان بوجود آمد  توانست با نيروهای وابسته به روس يک اتفاق ايجاد کند و قصد داشت با نيروهای وابسته به انگليس يک اتفاق مثلث ايجاد کند. خدا را هزاربار سپاس که با اتحاد آمريکا و اسرائيل اين اتحاد شوم در نطفه خفه شد. ايرانيانی که در اروپا زندگی ميکنند دقيقا سايه اقتدار اسراييل را برسر اروپا ميدانند. اگر همين اقتدار، همين قدرت دراروپا نبود تا کنون احزاب فاشيستی وارد پارلمانها هم شده بودند و پوست از سر پناهندگان کنده بودند. اين را نه تنها ايرانيان بلکه خارجيان ديگر بايد مديون اسراييل باشند. وگرنه دمکراسی خود يک ابزار در سطح جهانی برای دست يابی به منابع ثروت جهان سوم است. واژه های زيبا بيشتر در کتابها يافت می شود. دمکراسی يک اندازه نسبی دارد که در جهان حاکم است و ما ايرانيان از همان اندازه نسبی آنهم محروم هستيم.

اروپا پس از خاتمی قصد داشت به روی پروژه حسن روحانی و خانم عبادی کار کند که آنهم به شکست انجاميد.

اين پوست موز زمانی توسط آمريکايی زير پای رژيم و اروپا گذاشته شد که خامنه ايی پيش ازمجلس هفتم در مرز شرقی ايران با آمريکايی ها ملاقاتی داشت و محسن رضايی هم در سايت خود گفته بود که تمام مشکل آمريکا آمدن مجلس هفتم و نيروهای تندرو برسر قدرت است که انجام شده و ميشود. که اين جمله را ماهرانه در سايت خود بکار برده بود. البته ملاقات سران در قبرس جای خود را داشت.

يک چهره ثابت به اين نظام بخشيدن از هنر زيبای مردم و حمايت آمريکا بود که نبايد از ياد برده شود.

اگر هم ميهنان يادشان باشد قتلهای زنجيره ايی برونمرزکه در سراسر اروپا انجام شد، قرار بر اين بود که همه تروريستها دوباره به پايگاههای خود برگردند. بجز آلمان از فرانسه گرفته تا ايتاليا و اتريش.. اين کار را کردند. اما چرا آلمان نه ؟!

عاشق چيزی بود؟ خير. اين راهم ايرانيها از دولتی سر اسراييل دارند. دولت آلمان زير فشار گذاشته شد تا کاظم دارابی را بازداشت کند

که سران رژيم در همين دادگاها محکوم شدند. در قبال هر ترور يک قرارداد پرچرب در ايران بسته ميشد. مثلا قتل شاهپور بختيار در قبال قرارداد پـژ.... هر کشور اروپايی در قبال کارشان دلی از عزا درآوردند.

اکنون کـه فصلی تازه گشوده شده است و اروپا به زانو درآمده  که با آمريکا عليه رژيم آخوندی همصدا شود، موقيعت خوبی است برای ملت ايران.  اروپايی که در جنگ عليه صدام در برابر آمريکا ايستاد. اروپايی که قصد داشت با ايجاد قطبی تازه و واحد پولی يکسان آمريکا را بزانو درآورد، اکنون  ديده است که آن دستی که نمی توان شکست بهتر است دست دوستی دهد. زيرا فشار آمريکا شيرازه اقتصادی اروپا را بهم ريخت . اروپا اينبار برعکس عراق وبخاطر از دست ندادن ساير منافع در تمامی اشکال در کنار آمريکا ايستاده است.

جمهوری اسلامی بداند که دلخوش کردن به روس و چين هم بی معنی است. زيرا آنان هيچگاه منافع بزرگ کشور خود را در سطح جهان برای يک رژيم پوشالی که نه جايگاه مردمی دارد و نه جايگاه جهانی، بخطر نمی اندازند.

زيبا ترين شکل سرنگونی اين رژيم آنست که اين رژيم توسط مردم سرنگون شود. زيرا اثر بخشی آن در جهان اسلام  و جهان

 

قبلی

برگشت

بعدی