اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
گذری به وضع زن در ایران مینا بگوهی سخن گفتن از زنان و در باره زنان در چنين مدت اندكي كاري بس دشوار مي باشد چرا كه زنان بخصوص زن ايراني را نه مي شود در اين زمان تقدير كرد و نه تحليل اما دم را غنيمت شمرده و هر چند به طور فشرده و خلاصه از زن ديروزي و امروزي سخن خواهم گفت. بزرگترين حادثه قرن 19 چه بوده است؟ بدون شك حادثه هاي بزرگي اتفاق افتاده است جنگ بزرگ يا انقلاب روسيه با تمام اهميت و وسعت بزرگي كه دارند به وسعت دگرگوني وضع زنان نبوده است و تاريخ چنين تغببر تكان دهنده اي در اين مدت كوتاه به خود كمتر ديده است ، قواي فكري انسان در اين روزگار مهار گسيخته توانايي خودش را از دست داده كه بي علت هم نميباشد. انقلاب فرانسه به مدت كوتاهي نفير ازادي را وعده داده و در مجلس ملي پيشنهاد كردند كه زنان حق راي دادن خواهند داشت و حقوق زن را به حفوق بشر اضافه كردند. پس از پيروزي طبق اكثر انقلابها شعارها از واقعيت فاصله گرفتند و زنان فرانسه كه حداقل نيم ميليون از فرزندان پسر خود را در احقاق انقلاب و ازادي فدا كرده بودند دستخوش دغل بازي سياستمداران شدند و پس از مدتي مشخص گرديد كه مقصود از ازادي برابري در خانه نبوده است. و مردان پس از انقلاب باز مي توانند با زنان خود به خشونت رفتار كنند و ازادي مختص مردان بوده است هر چند از لحاظ دستور زبان فرانسه كلمه ليبرال مونث مي باشد. در نهايت كارخانه ها و ادارات و دانشگاها بطور مساوي بين مرد و زن درهاي خود را گشودند و ميليونها زن از خانه به بيرون كشيده شدند وزناننيز با سرعتي باور نكردني در ميدان صنعت و تجارت به رفاقت با مردان پرداختن حتي گوي سبقت را ربودند. اما همواره اين سئوال مطرح شده و ميشود كه علل كمي نوابغ در ميان زنان چه بوده است و اينكه مردان از حيث ذهن بر زنان برتري دارند و اين مورد امري فطري يا موروثي است؟ جواب اين سئوال هم متعدد و هم گمراه كننده است چرا كه در ابتدا لازم است عدهاي از زنان را به زندگي متغير ومتنوع صنعتي كه مردان را تغيير داده است سوق دهند. انگلستان و امريكا شاهدان اين صحنه ازمون بزرگ قرار گرفته اند. و اما نبوغ را بايد از روي توانايي در اجراي مشاغل و وظايف بين مرد و زن قضاوت كنيم شايد علت كثرت نوابغ بين جامعه مردها اين باشد كه نسبت درس خوانده ها و تعليم يافته گان انان بيش از زنان است. اينكه مردها از بين ميليونها مرد تربيت و اموزش يافته بر خاسته اند در حاليكه زنان نوابغ از ميان فقط صدها زن تربيت شده ظهوركرده اند. اگر فرصت اموزش كافي را نيز زنان داشتند امروز نوابغ ادبي و شعراي بزرگ و دانشمندان كثيري از زنان مانند مادام كوري ظهور مي كردند. صنعتي شدن زنان طبعا در كار خانگي وقفه اي ايجاد كرد ولي حس مادري و غريزه و تمايل مادر شدن را كم نكرد كه ارزشمند تر و ارزنده تر نيز نمود.زنان امروز ثابت كردند غريزه و نبوغ در سياست و جنگ را به همان قدرت و توانايي اجرايي ومهارت مي توانند كسب كنند كه حس مادري!
دختران و زنان امروز در سياست به ان اندازه خوشبخت نخواهند بود ولي بدون شك زن امروزي ميداند كه بايد در اين بازي غم انگيز شركت كند و البته مدت زماني است كه اين مسئوليت را به دوش مي كشد تا از خود در برابر قوانيني كه نهاده مردان است خود! دفاع كنند. زن امروزي بخوبي پي برده است كه ازادي عبارت از حق راي در انتخابات نيست بلكه عبارت است از ازادي ذهني و عقلي است چرا كه به قول گوته در معني وسيع كلمه ازادي است كه ميبايست خود را مقيد و مقيد ببيند.. نبايد هرگز فراموش كنيم زناني كه در خانه و مغازه و هر مقامي براي زندگي انسان و در راه توليد كار ميكنند لايق توهين كردن نيستنند كه ميبايست احترامشان افزون باشد. امروز زنان به خوبي متوجه شده اند كه نقص عضو جسماني مانع موفقيت و برتري نميباشد و گاهي بزرگترين نوابغ در كو چكترين كالبدها رشد كرده اند. همه چيز در گذر است و تنها هنر استوار راز جاودانه بودن را ميشناسد. پيكرهاي از مرمر تراشيده به جاي مي مانند اما دولتها مي روند حتي خدايان هم بايد بميرند و تنها ان چكامه توانا پايدار مي ماند كه از مرگ نيز تواناتر است. جاي بسي تاسف است كه پس از تقريبا 55 سال عضويت ايران در منشور جهاني حقوق بشر هنوز شاهد نقض حقوق بشر بويژه حقوق زنان در ايزان هستيم. و درد اورتر اينكه پس از 25 سال رژيم جمهوري اسلامي و سردمداران ان با دست اويز قرار دادن واژه هاي ان هنوز در راس ناقضان حقوق زنان هستند و هر روز اين حلقه را تنگ تر مي كنند. ديگر زمان ان فرا رسيده است كه زنان مسئول ايراني اين بار را بدوش بكشند و از خود در برابر قوانيني كه نهاده دولتمردان خود كامه جمهوري اسلامي است از خود دفاع كنند! سالها زنان و دختران را به نام مرد سالاري خانه نشين كردند و حالا با ترفندي زيركانه بنام دين سالاري يوغ خفت را در گردن انها انداخته اند. سوداگران قدرت براي پايدار ماندن صندلي هاي پايه شكسته حكومتشان دست به هر كاري مي زنند و در اين سفره زنان پرده نشين بنام و انواع جمعيت ها و سازمانها زالووار خون در شيشه مي كنند. مشكل اساسي زن حجاب يا بي حجابي نيست چه بسا كه اگر زن ايراني مفهوم ازادي را بفهمد خود درانتخاب ان معقولتر و اگاهانه تر تصميم خواهد گرفت. امروز حكومت زوال ايران با بيم و ترس منجلابي ساخته تا جوانان چه زن و چه مرد غرق در ان باشند. 1- بيكاري 2- رشد جمعيت 3- اعتياد 4- بي سوادي 5- فحشا و فساد 6- رشد طلاق و كاهش ازدواج 7- هزار معضل ديگر اين منجلابي ست كه در كنار فقر اقتصادي فقر فرهنگي جامعه ايران به خصوص جمعيت زنان را دربر گرفته است اما دختران و زنان ايراني با پايه هاي اعتماد به خويشتن تاب تحمل زير دست بودن و تسليم شدن را ندارند |