اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
نامیدن رود دجلن که اروند را "... دجله بغداد نیز گفته اند" در پاورقی دجله را مشتق از tigra به معنی تند و تیز و تیر مانند می داند که با معنی لغوی اروند مقارن است. اکثر فرهنگ های دیگر فارسی نیز در این قول متفقند و اروند و دجله را دو نام برای یک رود ضبط کرده اند و همگی نیز به این بیت شاهنامه استناد دارند که: اگر پهلوانى ندانى زبان بتازى تو اروند را دجله خوان این در حالی است که دانشنامه ایرانیکا در اصالت این بیت تردید جدی دارد و به استناد شاهنامه نسخه مسکو، آن را از ابیات الحاقی می داند. اما این تنها جایی نیست که اروندرود در شاهنامه ظاهر می شود. در موضعی دیگر حکیم توس کاخ سلطنتی تیسفون را ایستاده در کنار اروندرود می خواند که بسیاری آن را همان دجله می دانند. دانشنامه ایرانیکا با مقایسه این بخش با متون قدیم دیگر، ضمن بحثی تاریخی این احتمال را نیز قرین تردید می داند. علامه دهخدا در لغتنامه دلیل دیگری برای اروند خواندن دجله دارد: "از بعض كتب صراحتاً بر مى آيد كه اروند در پهلوى اسم دجله است چنانكه در فصل سوم بهمن يشت بند 5 از اروند و فرات و اسورستان نام برده شده است. در بندهاى 21 و 38 باز اسم اروند آمده. بهمنيشت مخصوصاً از آخرالزمان بحث ميكند و يكى از علائم ظهور سوشيانس (موعود زرتشتى) را جنگى كه در عراق واقع خواهد شد، ميداند، بنابراين اروند در آنجا كليةً به معنى دجله است." دانشنامه ایرانیکا می نویسد در اوستا اشاره ای به اروند به عنوان یک رودخانه نشده و در "بندهشن" نیز تنها نام دجله آمده است و اثری از اروند نیست. به نوشته این دانشنامه در کتیبه بیستون، دو بار نام دجله (Tigris) تکرار شده است و اروند در آن به چشم نمی خورد. از اختلاف نظر در باب یکی بودن دجله و اروند که بگذریم، به نظر می رسد در خصوص نام شط العرب – دست کم در سال های پیش از انعقاد قرارداد الجزایر- مناقشه ای وجود نداشته است. هیچ یک از فرهنگ های فارسی یا منابع جغرافیایی، شط العرب و اروندرود را یکی ندانسته اند و در متون تاریخی و سفرنامه ها نیز اثری از نامیده شدن آبراه مرزی بین ایران و عراق به عنوان اروند رود به چشم نمی خورد. لغتنامه دهخدا شط العرب را چنین معرفی می کند: " نام شطى عظيم كه از بهم پيوستن دجله و فرات تشكيل مى شود. رودى بزرگ كه از اتصال دو رودخانهء دجله و فرات، نزديك قرنه، در مجاورت خليج فارس تشكيل مى گردد. اين شط تقريباً 175 هزارگز طول و 500 تا 120 گزعرض دارد، در قرون قديم شط العرب وجود نداشت و رودهاى دجله و فرات، كارون و كرخه جداگانه به خليج مىريختهاند. رسوب اين رودها بتدريج ساحل خليج را عقب برد و شط العرب را تشكيل داد." دهخدا به دو منبع تاریخی نیز به عنوان شاهد خود استناد می کند. نخست به نقل از نزهت القلوب می نویسد: "آب دجلهء بغداد از كوههاى آمد و سلسله و حدود حصن ذوالقرنين برمىخيزد و عيون فراوان با آن مىپيوندد... و در اول ديار عراق عرب آبهاى ارمن بدان ضم مىشود و در زير بغداد آب نهروان بدو مىپيوندد... و آبهايى كه از خوزستان در مىرسد به آن جمع گشته شط العرب مىشود و در زير بصره به درياى فارس مىريزد و طول آن رود سيصد فرسنگ باشد فرس آن را (دجله را) اروندرود خوانند چنانكه فردوسى گويد در شاهنامه : فريدون چو بگذشت از اروندرود همى داد بخت شهى را درود." (اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که دانشنامه ایرانیکا، نزهت القلوب را نخستین متن دوران اسلامی می داند که در آن به استناد شاهنامه، دجله و اروندرود یکی دانسته شده اند.) شاهد دوم لغتنامه دهخدا، بخشی از سفرنامه ناصرخسرو است که در آن نام رودخانه ای که میان ایران و عراق در جریان است به صراحت شط العرب خوانده می شود:"... به شهر بصره رسيديم ديوارى عظيم داشت الا آن جانب كه با آب بود ديوار نبود و آن آب شط است، دجله و فرات كه بر سر حد اعمال بصره بهم مىرسند و چون آب جوبرة نيز به ايشان مىرسد آن را شط العرب مىگويند. (سفرنامهء ناصرخسرو چ دبيرسياقى ص113). شط بزرگ كه آن فرات و دجله است و آن را شط العرب گويند. (سفرنامهء ناصرخسرو چ دبير سياقى ص118 شمال از جانب بغداد خيزد گناه مردم شط العرب چيست؟ " پیش از بالا گرفتن مناقشه مرزی بین ایران و عراق در اواخر حکومت پهلوی، کتب چاپ شده در ایران، آبراه مرزی بین دو کشور را همواره شط العرب ذکر کرده اند و بعد از این سال هاست که اروندرود برای نامیدن این رودخانه مرزی به کار گرفته شده و استفاده از آن به سرعت فراگیر می شود. اولین کاندیدای زن وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری شد -سمیه نصرتی
|