ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

 

حقوق بشر

دانشجو

 

صنعتی 20% بیشتر از کشورهای صنعتی واقع در حوزه  شمال امریکا و اروپا و اقیانوس کبیر ( ژاپن و 8 کشور صنعتی آن حوزه ) خواهد شد . با وجود بر این بر آورد مصرف را در مقایسه با میزان جمعیت  این کشورها که در نظر بگیریم  کشورهای حوزه امریکای شمالی و اروپا و حوزه اقیانوس کبیر  ,با حدود 350 میلیون  نفر جمعیت ,انرژی بیشتری از چین و هندوستان با جمعیتی برابر با 7 /2 میلیارد نفر خواهند داشت . سهم شیر مصرف را حوزه حمل و نقل بخود اختصاص میدهد . مصرف نفت خام در سطح جهانی سالانه تا سال  2020 به میزان 9/1% افزایش خواهد یافت.تقاضای نفت از 78 (میلیون بشکه در روز) در سال  1997 به 96 (میلیون بشکه در روز )در سال 2010 و در سال 2020  به 115( میلیون بشکه در روز)افزایش خواهد یافت . کشورهای عضو اوپک بزرگترین میزان عرضه نفت را در سال 2020  یعنی 8/61 ( میلیون بشکه در روز) را به خود اختصاص خواهند داد .  با این حساب قسمت عمدهء عرضهء نفت را تنها خاورميانه تضمين ميکند و براي جلوگيري از کمبود نفت، بايد توليد آن را در اين مدت بيش از دوبرابر گردانند!

 پس بنا بر ارقام فوق  افزايش شديد نيازهاي جهاني و کاهش ذخاير و توليد در کشورهاي صنعتي از سال ٢٠٠١ تا ٢٠٢٥ ميباشد ، بطوري که وابستگي ايالات متحده به طلاي سياه وارداتي از ٧/٥٥ تا ٧١ درصد و وابستگي اروپاي غربي از ١/٥٠ تا ٦/٦٨ در صد و چين از ٥/٣١ تا ٢/٧٣ در صد است. اين وابستگي تصاعدي در حوزه اي حياتي مانند انرژي، علت « جنگ براي نفت » و جنگ قدرت هاي بزرگ و شرکت هاي نفتي آنان براي کنترل ذخاير خاورميانه ، آفريقا  و آسياي مرکزي را توضيح مي دهد و البته جنگ اخير عراق را !

حال یا کشورهای عضو اوپک تن به عواقب جنگ و کلیه نابسامانیهایی که جنگ و غارت همراه با" اردنگی " بدنبال خود می آورد خواهند داد و چشم  و دست بسته شاهد به غرات رفتن منابعشان خواهند شد .و یا اراده حیات مستقل خواهند کرد وبا حقوقمند دانستن خود  به بازی سلطه – زیر سلطه پایانی بازگشت ناپذیر خواهند داد .

 تجربه  براه اندازی جنگ برای نفت در  عراق توسط امریکا , بلافصل است . از زمان حمله امریکا به عراق آنچنان حقایق در پرتو نور قرار گرفته اند که دیگر باور به" انتقال دموکراسی " و " مبارزه با تروریسم "و " کشف سلاحهای کشتار جمعی " جز خامی باور کننده را بروز نمی دهد.بلکه مبرهن میسازد که استراتژي آمريکا در  رابطه با کشورهای نفت خیزبر دو محور اساسي قرار دارد :

از يک سو دسترسي بي کران به بازارهاي کليدي، منابع انرژي و ساير ذخاير استراتژيک و از سوي ديگر تامين امنيت نظامي راه هاي ارتباطي از جمله به منظور امکان پذير ساختن ارسال مواد اوليه به مقصد آمريکا. اتخاذ این استراتزی باعث شد که  در سال‌هاى ميلادى 2002-2001 بوش گروه توسعه سياست‌گذارى انرژى ملى (NEPDG) را ايجاد كند.هدف ازتاسيس اين گروه، طراحى برنامه‌اى بلندمدت براى تامين انرژى آمريكا بود. ديك چنى كه رياست اين گروه را برعهده داشت، معاون بوش شد. وى كه از جمهورى خواهان قديمى آمريكا است رئيس و مدير اجرايى شركت نفتى هاليبرتون بود. گروه توسعه سياست‌گذارى انرژى ملي، به بازبينى در خط مشى انرژى آمريكا پرداخت و اعضاى آن آمريكا را در مواجهه با دو انتخاب ديدند: نخست اين‌كه آمريكا راه فعلى را ادامه دهد و به واردات نفت از مبادى توليد كننده در خارج ادامه دهد و يا اين‌كه به صنايع انرژى تجديد شونده و غيرنفتى روى آورد. نهايتاً درماه‌هاى اوليه سال 2001، اين گروه گزارش خود را ارائه كرد و براساس آن بوش «خط مشى انرژى ملي» موسوم به نپ (NEP) را در 17 مه همان سال اعلام كرد كه براساس يكى از فصول آن آمريكا بايد توليد نفت داخلى از طريق استخراج نفت از ذخاير ثابت شده اين كشور را افزايش دهد و تنها گزينه مهمى كه در اين طرح وجود داشت حفر چاه‌هاى نفت در مناطق شمالى آمريكا خصوصاً آلاسكا بود. اما بحث‌ها و اعتراضات شديد در آمريكا به دليل آسيب جدى به محيط زيست اين موضوع را از دستور كار خارج كرد و آمريكا به سوى ايجاد تسهيل در دستيابى به منابع نفت خارجى حركت كرد و بوش تصميم نهايى خود را در خصوص خط مشى انرژى آمريكا اتخاذ كرد، آمريكا به هر نحوى كه شده بايد امنيت واردات نفت از خارج را تامين كند.نگارنده توجه خوانندگان را به این امر معطوف میدارد که  طبق برآوردهاي " مجله ي نفت و گاز"، ذخاير نفت آلاسکا مشکل به 2.5 ميليارد بشکه مي رسد در حاليکه ذخيره هاي نفت منطقه ي " مجنون " در عراق مي تواند به بالاي 10 ميليارد هم برسد!

    گزارش ديك چنى درباره تعيين ميزان نياز آمريكا به نفت خارجى در آينده بسيار محتاطانه بود. براساس اين گزارش توليد نفت آمريكا از حوزه‌هاى داخلى از 5/8 ميليون بشكه در روز در سال 2002 به 7 ميليون بشكه در سال 2020 تقليل مي‌يابد؛ در حالى كه مصرف آمريكا از 5/19 ميليون بشكه در روز در سال 2002، به 5/25 ميليون بشكه در سال 2020 افزايش خواهد يافت. در اين گزارش كه واردات منابع غيرنفتى مثل گازطبيعى مايع، از 11 ميليون بشكه در روز در سال 2002 به 5/18 ميليون بشكه در سال 2020 افزايش خواهد يافت.نپ در اين مورد پيشنهاد مي‌كند به هر نحوى كه شده بايد 5/7 ميليون بشكه نفت مورد نياز را تامين كرد.يك سوم كل پيشنهادات مطرح شده در اين طرح در خصوص راه‌هاى دسترسى به منابع نفت خارجى بود. گزارش ديك چنى تاثير اساسى برآينده سياست خارجى و نظامى آمريكا به جاى گذاشت.  اما كشورهايى كه قرار بود عرضه نفت آمريكا و جهان را در سال‌هاى آتى تامين كنند، دچار تعارضات داخلى و احساسات شديد ضد آمريكايى در درون بودند. بنابراين بايد به هر طريقى كه شده از حوزه‌هاى نفتى و خطوط لوله انتقال نفت محافظت كرد تا توقفى در عرضه نفت حاصل نشود و علاوه بر اين چون افزايش تقاضاى نفت در آينده منجر به ايجاد بي‌نظمي‌هاى خشونت آميز و برانگيخته شدن حس مقاومت در بسيارى از حوزه‌هاى توليد كننده نفت مي‌شود، لذا استقرار نيروهاى نظامى در اين كشورها براى تامين سلامت و روند عادى جريان نفت لازم است. در واقع استراتژى بوش-چنى محرك اصلى حمله به عراق و حضور گسترده نظامى آمريكا در منطقه خليج فارس بوده است. عراق 10 درصد از ذخاير نفتى جهان را در اختيار دارد و در سال 2002 معادل 566 هزار بشكه نفت وارداتى آمريكا در روز را تامين مي‌كرد كه حدود 5 درصد كل واردات نفت آمريكا است.  طبق بر آردهای بعمل آمده (البته تردید بسیار  در صحت آمار رسمي ذخائر قطعي  کشورهاي اصلي عضو اوپک وجود دارد. زيرا اين ذخاير که قطعي و مسلم به حساب آمده، هرگز ازسوي سازمان هاي مستقل موردبررسي قرار نگرفته است. به این امر در بخش دوم نوشته میپردازم ) عراق هم اكنون 5/112 ميليارد بشكه ذخيره نفتى ثابت شده دارد كه پس از عربستان سعودى رتبه دوم را دارد و احتمال مي‌رود كه داراى 200 ميليارد بشكه ديگر در حوزه‌هاى نفتى كشف نشده‌اش باشد. عراق مي‌تواند منبع اصلى تامين كننده نفت در دو دهه آينده باشد. به شرطى كه يك حكومت متمايل به غرب در عراق بر سر كار باشد! دست نشاندگی دولت فعلی عراق در همین راستا قابل تحلیل است . به طور كلى سياست آمريكا در مواجهه با مسائل جهان در قرن 21، براساس يك استراتژى دومحوری  پيش خواهد رفت، محور اول عبارت است از تامين امنيت كافى براى عرضه نفت از كشورهاى توليد كننده نفت خصوصاً كشورهاى حوزه خليج فارس كه داراى نفت فراوان و ارزان هستند و محور دوم ، تقويت قابليت‌هاى مداخله نفوذ آمريكا در اين مناطق است .حاصل اين دو استراتژى جهت‌گيرى سياست آمريكا در راستاى سلطه بر مناطق و كشورهاى دارنده منابع اوليه حياتى جهان خصوصاً نفت مي‌باشد مسلماً تركيب اين دو استراتژي، نحوه روابط بين‌المللى آمريكا دراکنون و  سال‌هاى آينده را مشخص مي‌كند.

 

قبلی

برگشت

بعدی