اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
زهرا كاظمي ، انتقام جوئي يا عدالت خواهي ؟ سعيد سلطانپور- تورنتو ملك اگرآباد شد بداد شد اميرا گيتي بي آب و داد كي شود آباد؟ وز تو زبيداد و داد پند نگيري خيز ببابل رو و مدائن و بغداد كاخ بزرگ ملوك رفته نگه كن آنچه بود از خشت خام و آنچه ز پولاد هرچه بنايش به عدل بود بپاست وآنچه زبيداد بود ، جمله بر افتاد عصر روز يكشنبه 6 جولاي2003 برابر با 15 تير حسين ماهوتيها از انجمن حقوق بشر مونترال و هماهنگ كننده شبكه فعالين به من تلفن كرد و گفت من به ملاقات پسر خبرنگاري كه در ايران به جرم جاسوسي دستگير شده است و در مونترال زندگي ميكند ميروم تا از صحت خبر اطمينان حاصل كنم. “ ما در انروزها كه مصادف با سالگرد 18 تير بود تظاهرات دا نشجوئي و دستگيري ها در تهران را به د قت دنبال ميكرديم. تا انروز به گفته مقامات دادستاني حدود 4000 دانشجو دستگير شده بودند. ساعتي بعد حسين تلفن كرد گفت خبر صحت دارد . با استفان صحبت كردم و مراتب همدردي خودمان د ركانون انديشه و حقوق بشر تورنتو را به وي گفتم و به وي اطمينان دادم ما د ركنار وي بدون انگيز هاي سياسي براي ا حقاق حق پايمال شده مادرش خواهيم ايستاد . اولين اطلاعيه مشترك تورنتو - مونترال را خطاب به مردم كانادا نوشتيم و خواستيم كه ازوزير امور خارجه كانادا بخواهند كه با توجه به اتهام سنگين جاسوسي و ممنوع الملاقات بودن زهرا كاظمي با توجه به تابعيت كاناد ائي اش اقدامات لازم را برا ي سلامتي و آزادي وي انجام بدهند. سر و كله رورنامه نگاران بعد از انتشار خبر در روزنامه صبح پيدا شد كه حسين ماهوتيها به درستي اين اطلاع رساني را بانجام رسانيد. زيرا استفان هيچ گونه پيچيدگي سياسي نداشت و مي رفت كه توسط جريانهاي فرصت طلب عدالت جوئي د رحق مادرش به خونخواهي از رژيم تبديل شود . زهرا كاظمي يك فرصت مناسب براي انتقام جوئي بود . ما عليرغم اينكه ميدانستيم كه زهرا كاظمي مورد ضرب و شتم قرار گرفته است ونيز د ادستاني دنبال جاسوس مي گشت كه به نوعي به مطبوعات نسبت بدهد و چه كسي بهتر از خانم كاظمي كه به نشريه معتبري وابسته نبود . با پاسپورت ايراني به ايران سفر كرده بود و بتازگي نيزاز سفر كردستان عراق بازگشته بود ولي بدليل ماهيت كار حقوق بشري كه متفاوت از كار گروه هاي سياسي هست كه مي توانند تحليل خود رااز شرايط به مردم ارائه بدهند ما مي بايستي با استناد به واقعيت اقدام مي كرديم. تا اينكه اطلاعات بيشتري بد ليل اختلافات داخلي جناح اصلاح طلب دولتي به سركردگي خاتمي و جناح راست منتشر شد. ما با اعلام رسمي خبر مرگ در 12 ژوئيه خواهان تشكيل يك كميته تحقيق براي كشف حقيقت شديم و خواستار محاكمه عامل يا عاملان ان شديم.و همچنان بعد از 2 سال بر ان با توجه به پرونده سياه جمهور ي اسللامي در نقض حقوق ايرانيان بر آن به عنوان تنها راه كشف حقيقت پافشاري ميكنيم. مراسم يادبود ، اولين تجربه رفتم پيش خسرو (شميراني) كه در درفتر كارش بود و جريان را در ميان گذاشتم. مراسم يادبود باروشن كردن شمع به ذهنمان خطور كرد . چگونگي برگزاري مراسم يابود را با حسن و محمد حدادي واسد و نياز سليمي و عيدي نعمتي و مرتضي عبدالعليان از كانون گفتگو و حقوق بشر تورنتو مشور ت كرديم و قرا ر شد كه در روز 16 جولاي د رميدان “مل لستمن “ باشد . بنا شد كه مراسم به زبان انگليسي برگزار شود. زيرا ما در اينجا زندگي ميكنيم و مخاطبان ما در وحله اول مردم كانادا هستند و حضور انها و حمايت مردم ميتواند به پيشبرد حقوق بشر در ايران كمك كند. با توجه به جو ساخته شده توسط برخي تلويز يو نهاي لس انجلسي د رتهيج جوانان در سالگرد حوادث 18 تير تصميم گرفتيم كه مراسم در سكوت و بدون شعار برگزار شود و تجربه خوبي بود كه مورد استقبال ايرانيان هم قرار گرفت. و البته اين سنت را در همه مراسم حفظ ميكنيم زيرا معتقديم زمان شعار زنده باد ، مرده باد سر امده است .حداقل حقوق بشري ها بايد از ان دوري كنند. اين مراسم با كمك مطبوعات با توجه به وقت كم پوشش بسيا رخوبي داشت و به كانادائي ها نشان داد كه چگونه حقوق انسانها در ايران نقض مي شود و از همه نا عادلانه تر اينكه هيچ كسي مسوليت انرا به عهد ه نمي گيرد. بعد ا در چهلم وي نيز مراسمي با شركت استفان و آقاي موريس كاپيتورن نماينده ويژه سابق سازمان ملل درايران در دانشگاه تورنتو بر گزار كرديم. ما حدس مي زديم كه زهرا كاظمي بدليل استناد بر كانادائي بودنش تقاضاي حضور مقامات سفارت كانادا را كرده و بخشي يا مرتضوي با جسم سنگيني به سر وي كوفته و گفته بودند كه مطمئن باش كانادا روابط اقتصادي خودش را بخاطر تو با ما به هم نمي زند. اين رفتار هاي روانشنا سانه اي است كه مقامات امنيتي براي ساكت كردن مخالفان وكم ارزش دادن كارهاي آنها و درنهايت دلسرد كردن دگر انديشان از ادامه حق طلبي شان متوسل ميشوند. سياست ها ي فرصت طلبانه دولت كانادا در قبال پرونده دولت كانادا هيچ اقدام جدي بغير از احضار سفير خود درتهران را نكرده بود كه بعد از چند ي وي را بي سر وپدا به تهران بازگرداند . جمهور ي اسلامي هم تحليل مشخص خودش از دولت كانادا را داشت زيرا ژان كريتين نخست وزيرزير فشا رهاي پل ما رتين مجبور به اعلام بازنشستگي زود رس بود و به هيچ وقت نمي خواست كه خودش را در گير مسئله خانم كاظمي و جمهوري اسلامي بكند. وي بعدا در سال 2003 زا طرف يك شركت نفتي كانادائي براي بستن قراداد ها ي نفتي به تهران سفر كرد و احتمالا مقامات ايراني محبت هاي وي را براي عدم ارسال پرونده به سازمان ملل جبران كردند. بعد از چند ماه بيل گراهام در نشست با طرفهاي حقوق بشري بين المللي و كانادائي بطور ضمني اعلام كرد كه آنها به طرف ايراني در مورد دادگاه و محاكمه متهمان ان باور دارند . در اين نشست حسين ماهوتيها از وي پرسيد چه كسي تضمين امنيت ناظران كانادائي را ميكند مگر زهرا كاظمي كانادائي نبود ، كه البته جوابي نداشت. يك قرارداد بزرگ خريد گندم از كانادا با ايران نيز منعقد شد. نماينده حزب “ كبكوا “ در تلويزيون سراسري در روز 3 آوريل گفت در همان اوايل پرونده هيئت ايراني به كانادا آمده بودند و قرارداد كامپيوتر بسته بودند. در سال 2004 كانادا قطعنامه اي را عليه ايران د رشصتمين كمسيون حقوق بشر سازمان ملل ارائه داد ولي شايعاتي مبني بر توافق هاي پشت پرده بر اي محكو م نكردن جمهور ي اسلامي در ازاي قول مقامات قضائي جمهوري اسلامي براي بهبود حقوق بشر درايران با وساطت يكي از برندگان جايزه صلح ، انجام شد. ولي اوضاع حقوق بشر در ايران بد تر شد. در ايران جناحها تا تشكيل دادگاه اوليه يكديگر را متهم به انجام اين قتل ميكردند. دادگاه بدليل ناقص بودن مدارك منحل شد. براي حضور در درادگاه جديد با متهمان جديد ، به ناظران كانادائي بعد از مدت 4
|