اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
Platon, Protagoras, 318-328 d, tr. Alfred Croiset, 2002, Les belles lettres «... همهی مردم از جمله آتنیان، معتقدند در جایی که هنر معماری یا فنی دیگر موصوع بحث باشد تنها چند تنی که در آن هنرها استادند حق دارند در بحث و شور شریک شوند. و اگر کسی که ازآن هنرها بیبهره است بخواهد اظهار نطر کند، چنان که گفتی او را تحمل نمیکنند و حق همین است. ولی آن جا که فضیلت سیاسی politikes arétès در میان باشد، یعنی موضوعی که شرط اظهار رأی در آن بهرهمندی از شرم و عدالت و خویشتن داری است، به هر کس اجازه میدهند سخن بگوید زیرا همهی مردمان باید از این فضیلت مدنی برخوردار باشند و اگر جز این باشد، شهری در کار نخواهد بود. پس سقراط، بدین علت است که به همهی مردمان اجازه داده میشود در مسایل سیاسی مشارکت کنند.» پروتاگوراس – 322. (25) در جمهوری افلاطون می خوانیم: «نخست باید توضیح دهیم که مراد ما از فیلسوفان، که می خواهیم زمام پولیس به دست آنان سپرده شود، چه کسانی هستند. پس از آن که روشن شد فیلسوف کیست، به دفاع از خود خواهیم پرداخت و ثابت حواهیم کرد که طبیعت گروهی از مردمان چنان است که به فلسفه و حکومت کردن در پولیس بپردازند در حالی که گروهی دیگر به اقتضای طبیعت خود باید کاری به فلسفه نداشته باشند و از زمامداران تبعیت کنند.» جمهوری، 474 (474-a). «از یک سو کسانی هستند که از فلسفه چیزی نمیدانند و بنا بر این لیاقت فیلسوف- پادشاه شدن را ندارند. از سوی دیگر، فیلسوفانی هستند که از دستزدن به هرگونه کار عملی [پراتیک] اکراه دارند و متقاعداند که از هم اکنون زندگی خود را به جزایر سعادت و خوشبختی انتقال داده اند.» جمهوری، 519 (519-bd). «گفتم: پس وظیفهی ما که بنیانگذاران پولیس هستیم این است که این فیلسوفان [منظور همان هاییاند که مدعیاند در جزایر سعادت و خوشبختی زندگی میکنند] را مجبور [anankè] کنیم تا آن دانشی را که بالاترین دانشها نامیدیم بهدست آورند، یعنی بهدیدار خودِ «خوب» نایل شوند و راهی را که به جهان روشنایی میپیوندد، بپیمایند. ولی پس از آن که این راه را بهسر بردند و بهدیدار «خوب» توفیق یافتند، نباید اجازه دهیم همان کاری را بکنند که امروز میکنند. پرسید: چه کاری؟ گفتم: مرادم این است که نباید بگذاریم در همان جا بمانند و از بازگشتن بهنزد زندانیان و شریک شدن در غم و شادی آنان خودداری کنند...» جمهوری، 519 (519-bd). لازم به تأکید نیست که نزد افلاطون، میان «بنیان گذار» پولیس و «فیلسوف- پادشاه» تفاوتی اساسی وجود دارد. اولی به عالَم «ایده» دست رسی داشته، خویشاوند خدایان است و دومی، تحت هدایت بنیانگذار، وظیفهی عملی اداره پولیس و نیل آن به سعادت را بر عهده دارد. (26) microcosme politique (27) این فرمول از کسی است که بیش از هر دیکتاتور دیگری، کمونیستها را قلع و قمع کرد و یا به اروگاههای کار فرستاد: استالین. (28) تیمون آتنی، به نقل از اشباح مارکس، اثر ژاک دریدا. نگاه کنید به ترجمهی فصل سوم (فرسودگی ها، تصویر جهانی که سن ندارد). در طرحی نو شماره ی 97 سال نهم، 1383. در سایت اینترنتی طرحینو: www.tarhino.com (29) contextualisme (30)essentialiste ؛ essentialisme (31) mouvement social (32) appropriation (33) مضمون و ویژگیهای «جنبش اجتماعی» در مقالههایی تحت عنوان : دربارهی پدیدار «جنبش گرایی»، طرحینو شماره 101، 102، سال نهم، 1384، مورد بحث قرار گرفته است. (34) domination (35) نگاه کنید به زیرنویس 22 (36) Idéologie allemande. Karl Marx, Frédéric Engels. Philosophies, p.73, 1977, éd. sociales
اراده قضایی یا غیر قضایی؛تنظیم: خلیل رئیسی فردگفت و گو با حسین قاضیان در ارتباط با نتیجه پرونده نظر سنجی
حسین قاضیان، جامعه شناسی که در جریان پروندة نظر سنجی گروه آینده به همراه عباس عبدی محاکمه و به 5/4 سال زندان محکوم شده بود، هم اکنون در مرخصی به سر می برد. در پی انتشار متن دفاعیاتی که وی به دیوان عالی کشور ارائه کرده بود و به دنبال انتشار نامه ای که به سید محمد خاتمی، رییس جمهور، نوشته بود، بار دیگر ماجرای این پرونده مطرح شده است. برای آگاهی از وضعیت پرونده با دکتر قاضیان گفتگوی کوتاهی انجام شده که به همراه متن نامه وي به محمد خاتمي و اقدام خاتمي منتشر مي شود ـ در حال حاضر پروندة شما در چه مرحله ای است؟ هنوز دارد در دیوان عالی کشور خاک می خورد، البته این بار در شعبة دوم تشخیص. با وجود آن که دو سال ونیم از اعتراض من به رای تجدید نظر می گذرد، و با این که اصل اعتراض پذیرفته شده، پرونده تاکنون موردرسیدگی قرار نگرفته است: مصداق بارزی از اطالة دادرسی که مقامات عالی قضایی در باره اش داد سخن می دهند، و نمونة روشنی از نفی فلسفة وجودیِ فرآیند فرجام خواهی. ـ نامه هایی هم که به تازگی از جانب شما منتشر شده در همین ارتباط است؟ نامه هایی که من به مقامات و نهادهای قانونی کشور نوشته ام تاکنون منتشر نشده. فقط مطالبی در ارتباط با نامة دومی که به رییس جمهور نوشته بودم منتشر شده است. آن هم به واسطة انتشار کتاب دکتر مهرپور ، که گزارشی است ازماموریت هیات پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی. روزنامه ها هم بیشتر به حواشی این نامه پرداختند ولی ندیدم خود نامه را منتشرکرده باشند در حالی که دکتر مهرپور در کتابش اصل نامه را آ ورده. ـ پس ماجرای نامه هایی که عمدتاً روی سایت ها منتشر شده چه بود؟ خوب آن ها متن دفاعیه ای بود که من به دیوان عالی کشور داده بودم. من این دفاعیات را برای مراجع و نهادهای متعددی فرستاده بودم که نام و شمارشان متعدد است. این موضوع هم به امروز و دیروز مربوط نیست و به یکی دو سال گذشته برمی گردد. این مدافعات را در این سال ها هر کسی می توانست منتشر کند. خیلی ها بر این باورند که در شرایط حاضر انتشار آن ها نفعی برای من در بر ندارد. به علاوه اگر قرار بود چیزی منتشرشود که به سود من باشد علی القاعده باید نامه هایی منتشر می شدکه به مقامات قانونی نوشته ام و مضامینی به مراتب مهم تر دارند. ـ ولی این دفاعیات هم مضامینی کاملاً سیاسی داشت. چه می شود کرد که در این ملک از همه چیز، از جمله از یک متنِ فنیِ حقوقی هم، برداشت سیاسی می شود. اتفاقاً من در دفاعیة خود عمداً ابعاد سیاسی موضوع را کنار گذاشته ام و صرفاً از جنبة حقوقی به ماجرا پرداخته ام. هر چه در آن متن آمده مستند به قوانین جاری است نه صرفاً بیان همة اتفاقاتی که رخ داده بود. بیان همة آن اتفاقات را باید به زمان مناسب واگذار کرد. ـ شما به 5/4 سال زندان محکوم شده اید.چه قدر از راه را طی کرده اید؟ تقریباً 3 سالی را پشت سر گذاشته ام و یک سال و نیمش باقی مانده.
|