اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
حقوق بشرو میثاق های آن |
|
آخرش میشود امثال حکومت صدام حسین که کار آمدی ندارد و ملت عراق بدبخت میشود و دنیا به جانش میافتد. نگاهی به اختلافات مجلس هفتم و یاهمین کابینه تازه تأسیس بیاندازید تا ببینید چرا آن یکدست سازیها سرابی بیش نیست. جناب آقای خامنهای: شما به هر صورت ٢٧ سال تجربه در اداره کشور دارید. بعید است که ندانید مبارزه با فقر و تبعیض و فساد که شعار شما است با نمایش راه انداختن و روی زمین نشستن حل نمیشود. ساده زیستی امر خوبی است اما نه جلوی دوربینها. نام این کار ریا است. فقر در کشور ما جدی است. درآمد سرانه کشور نسبت به سال ٥٦ تا سی درصد برای هر ایرانی پایین آمده است. اما درمان آن با افزایش درآمد نفت هم عملی نیست چون این افزایش حداکثر میتواند درصد اندکی در تولید ناخالص ملی تأثیرگذار باشد. تا ایرانیها دلخوش نباشند و سرمایه گذاری و تولید نکنند و تولید ناخالص ملی را بالا نبرند و در واقع تا چرخ مملکت به حرکت نیفتد مسئله فقر حل نمیشود. برگرداندن درآمد سرانه ایرانیها به همان سطح سال ٥٦ نیاز به تولید ناخالص ملی حدود سیصد میلیارد دلار دارد یعنی بیش ازدو برابر وضع فعلی. درآمد نفت حداکثر به ٤٠ یا ٥٠ میلیارد دلار خواهد رسید. یعنی ١٥% آن تولید ناخالص ملی مورد نیاز برای رسیدن به درآمد سرانه سال ٥٦. الباقی را باید بخشهای صنعتی و کشاورزی و خدمات کشور و در واقع ملت ایران تولید کنند. برای این کار ایرانیها باید محیط امن و آرام و قوانین مناسب و دولتمردان عاقلی را ببینند تا با دلخوشی به سرمایه گذاری و تولید در بخشهای صنعتی و کشاورزی و خدمات بپردازند. نگاهی به رکود بازار بورس تهران یا معاملات ملک یا خروج وحشتناک ارز از کشور بیاندازید تا ببینید که اقتصاد کشور و مردم چگونه واکنش نشان میدهند. باور کنید این دیگر توطئه دشمن جهانی نیست. بدیهیات علم اقتصاد است. ببینید برای حل مشکل فقر در جامعه چطور راه برعکس را رفته اید و یک دولت خروس جنگی و خط و نشان بکش برای مردم و دنیا سرکار آورده اید. در خصوص تبعیض هم حتماً با من موافقید که اصلیترین و پایهایترین درمان رفع تبعیض، حاکمیت قانون است. باید قوانین روشن و مشخص و قوه قضائیه مستحکمی وجود داشته باشدو شاه و گدا در مقابل ان مساوی باشند تا اصولاً صحبت از رفع تبعیض معنی داشته باشد. نهادهای فراقانونی و در رأس تمام آنها وجود خود حضرتعالی مهمترین عامل عدم حاکمیت قانون است. نگاهی به چند سال گذشته بیاندازید و ببینید که چگونه نهادهای منسوب به شما از هر مجازاتی رهایی یافتند. یک قلم نگاهی به روزنامه کیهان و سرنوشت تمام هتاکیها و تهمت زنیهای آن بیاندازید و ببینید که گویی در مقابل آن هیچ فریادرسی نیست و آنچه با هرکس بخواهد میکند و هیچ مرجعی برای رسیدگی نیست.یا سرنوشت حمله کنندگان به خوابگاه دانشجویان یا عاملین قتلهای زنجیرهای و یا شکنجه کنندگان شهرداران نواحی و معاونین شهرداری ودهها مثال دیگر. درتاریخ قرن نوزدهم ایران صحنه خیلی جالبی داریم. وقتی ناصرالدین شاه از سفر سوم فرنگ برگشت تمام درباریها را جمع کرد و گفت در آنجا آنچه دیدم قانون بود و ساعتی از حاکمیت قانون و لزوم آن برای کشور دم زد. یکی از درباریها نقل میکند که در آن جمع هیچ کس جرأت نکرد بگوید که اعلیحضرت عامل اصلی عدم حاکمیت قانون خود شما هستید. حالا نقل شما است. دم از تبعیض و مبارزه با تبعیض میزنید اما یک نفر نمیگوید تا شما و منصب رهبری ماورای هر قانونی قرار دارد و به هیچکس هم پاسخگو نیست، رفع تبعیض و حاکمیت قانون غیر ممکن است. نگوئید مجلس خبرگان مقام رهبری را ممیزی میکند که نمیکند. تمام وکلایش از فیلتر شورای نگهبانی رد شدهاند که منصوب شما است و در عمل هم حتی یک مورد دیده نشده که این مجلس لااقل برای حفظ ظاهر هم که شده علنی و در مقابل ملت به یک عملکرد شما یا نهادهای زیر نظر شما انتقاد کند. اینهمه انحراف و خرابکاری در نهادهای زیر نظر شما مثل رادیو و تلویزیون و نیروی انتظامی و قوه قضائیه و بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان هشت مادهای امام و بنیاد شهید و سازمان امنیت موازی و سپاه پاسداران و دهها ارگان دیگر وجود دارد. اما جالب است حتی یک مورد هم تا کنون مطرح نشده است. متوجه میشوید که چرا مبارزه با تبعیض با ساختار کنونی و تمرکز قدرت در دستان شما عملی نیست. لطفاً سراغ تئوری مندرس تقوای رهبر هم نروید که اگر نداشته باشد بطور اتوماتیک از رهبری ساقط است. اکثریت کارها و خطاهایی که یک رهبر سیاسی میکند از دایره معمول تعاریف تقوا بیرون است. مثلاً وقتی در کردستان تصمیم میگیرید مردم را سرکوب کنید، تعاریف رایج تقوی با این تصمیم شما کاری ندارد. اگر بالاترین جنایتها را هم در آنجا مرتکب شوند، بر دامن این تقوای تعریف شده رایج گردی نمینشیند. یا اگر هرکس به شما نامهای بنویسد و یا انتقادی بکند جایش در زندان و مستحق حکم محکومیت باشد، نسبت به تعریف تقوای حاکم خللی وارد نمیشود. یا همین سیاست معروف شما که معتقدید مردم باید از حکومت بترسند و مطبوعات نباید روی مردم را به حکومت باز کنند را در نظر بگیریم. بر اساس این سیاست در سالیان اخیر مطبوعات را بسته و منتقدین را به بند کشیدهاید و موجی از افسردگی و دلسردی در مردم ایجاد کردهاید بازهم این خطایا برابر تعاریف موجود، از تقوای شما کم نمیکند. چون تعاریف رایج تقوا، تنها در حدود اجرای احکام شرعی دور میزند که اکثراً در حوزه فردی جای دارند و مهمترین مسائل اجتماعی که با سرنوشت مردم سروکار دارد از آن دایره بیرون است. در تاریخ اسلام صحنه بسیار تکان دهندهای وجود دارد. چند سال پس از شهادت امیرالمومنین و استقرار معاویه بن ابی سفیان بر مصدر حکومت، پیرزنی از اهل کوفه، به دلیل بی عدالتی که در حق پسرش شده بود به شام رفته و هر روز جلوی کاخ خلیفه دادخواهی میکرد و سروصدا به راه میانداخت. تا بالاخره یک روز خلیفه تصمیم گرفت خودش با او صحبت کند. وقتی آن پیرزن در مقابل خلیفه نیز درشتی کرد و از حق دادخواهی برای پسرش کوتاه نیامد، معاویه جملهای در مذمت علی (ع) گفت که به نظرم یکی از بهترین تعریفها از روش حکومتی علی (ع) است. او گفت: "خدا لعنت کند آن علی را که طعم مخالفت با حکومت را به شما چشاند. " ظاهراً امروزه از معاویه بایدعذرخواهی کنیم. آن بدبخت به صراحت امروز شما برای مردم شاخ و شانه نمیکشید. خندهدارتر این اتوماتیک بودن است. در مملکت استبدادزدهای مثل ایران که استبداد باز تولید میشود، اگر دهها نهاد نظارتی و کنترل هم برای مردم طراحی کنی باز هم امکان مطلقه شدن قدرت و عدم تمکین آن به خواست مردم وجوددارد، چه رسد به اینکه قدرت بیکرانی مثل ولایت فقیه داریم که در واقع هر کاری دلش میخواهد میتواند بکند و به هیچکس هم جواب ندهد و مردم هم راهی برای پایین آوردن او از مسند قدرت و یا نظارت بر او و یا انتقاد از او ندارند و بعد بگوئیم یک روزی که تقوا نداشت خودش اتوماتیک عزل میشود و از مصدر قدرت پایین میآید. در مورد فساد که بشکل فساد اقتصادی و رانت خواری و اعتیاد و فحشا و فسادهای اجتماعی و مهمتر از همه تزلزل ارزشهای اخلاقی، ارکان کشور را فراگرفته است، نیاز به وارونه کردن تمام روابط موجود است. باید دخالت حکومت در بسیاری از حوزهها راکم کرد. اما درست راه برعکس اتخاذ شده و قرار است دخالت حکومت افزایش بیابد. اجازه بدهید یک قلم به فساد اقتصادی و رانت خواری بپردازم. مطمئناً برای مقابله با این بلیه در کوتاه مدت باید دست رانت خواران اقتصادی را کوتاه کرد و در میان مدت باید ساختار اقتصادی کشور را از اقتصاد حکومتی و دولت سالار به اقتصاد خصوصی و بازار آزاد تغییر داد و البته در دراز مدت هم سایر روابط اجتماعی که بر اقتصاد تأثیر دارند باید اصلاح شوند و زمینه فساد از آنها ریشه کن شود. حالا فرض کنید چند نفر پیدا شدهاند و میگویند میخواهند با فساد اقتصادی مبارزه کنند. از نمایش و شو درآوردن مثل روی زمین نشستن که بگذریم باید بتوانند جلوی رانت خواری را بگیرند. آیا میتوانند دست شرکتهای سپاه را از پیمانکاریهای کشور و واردات لوازم خانگی و معاملات نفتی و تولید خودرو و دهها فعالیت دیگر کوتاه کنند؟ آیا میتوانند سهمیه آقای مصباح یزدی از واردات شکر صنعتی را متوقف کنند؟ آیا میتوانند بیش از ٥ هزار واحد املاک و مستغلاتی را که توسط ستاد اجرایی فرمان ٨ مادهای امام مصادره شده را به صاحبانش برگردانند و مزایایی را که یک عده از قبل این موسسه و موسسات نظیر آنها که همگی زیر نظر شما هستند بدست آوردهاند متوقف کنند؟ آیا میتوانند تمام رانتهایی را که آقای واعظ طبسی و یا ری شهری و یا دیگران به نام امامان و امام زادهها استفاده میکنند موقوف کنند؟ اگر بکنند آنگاه شما باید با یک بودجه محدود دولتی، شفاف و روشن و منعکس در ردیفهای بودجه و زیر نظر ذیحساب وزارت دارایی سرکنید. در این صورت پول برای پرداخت
|