اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
|
١ – جناحهای سیاسی که خواهان تغییر قانون اساسی و ساختار کل نظام بوده و در این انتخابات اخیر هم یکبار دیگر معلوم شد که بزرگترین جناح کشور هستند. تندروی نسبت به این جناحها، فضای خشونت را تشدید میکند و راه گذار مسالمت آمیز کشور به دموکراسی را سختتر میسازد. در واقع خشونتورزی حاکمین جدید با طرفداران دموکراسی، راه گذار محتوم کشور به دموکراسی را ناهموارتر میسازد. ٢ – جبهه دوم خرداد و طیفی که از ملی – مذهبیها تا روحانیون مبارز را در بر میگیرد. با فشار گروههای پشتیبان حاکمین، کنار گذاشتن تمام طرفداران آنها از مشاغل و مناصب و یا به قول انصار حزبالله پاکسازی دستگاهها از منافقین، درگیری با این جناح را تشدید میکند و فضای کشور را نا امنتر میسازد. ٣ – تکنوکراتهای حکومتی که اکثراً از نسل اول و دوران انقلاب هستند و در طی ٢٧ سال گذشته در عمل تحول فکری کردهاند. شعار بازگشت به سیاستها و ارزشهای اول انقلاب آن هم به شکل عوامفریبانهای که این روزها به نمایش در میآید، چون در عمل مغایر دانش و تجربیات این گروه است با این بلوک قدرت به درگیری میانجامد و منجر به استعفا و کناره گیری بسیاری از آنها میشود. وزرای آقای احمدی نژاد دو دسته میشوند. یک دسته که عاقلتر هستند در عمل با بدنه کارشناسی دستگاههای دولتی همسویی میکنند، آنگاه با گروههایی چون انصار حزب الله و کیهانیها درگیر میشوند که ازهم اکنون روی طبل تصفیه میکوبند و صحبت از حضور منافقین در دولت میکنند. دسته دوم بر سر سیاستهای قبلاً شکست خورده تندروانه پافشاری میکنند و با بدنه اجرایی دولت و تکنوکراتهای حکومتی دچار مشکل میشوند و دولت ناتوان را ناتوان تر میسازند. نگاهی به صدرالمشاورین آقای احمدی نژاد بیاندازید که بدلیل تندروی در همین کارها درزمان دکتر ولایتی از وزارت خارجه اخراج شد. حالا میخواهد همان کارها را در سطح یک کشور انجام دهد. ٤ – جناح سنتی بازار و هیئت مؤتلفه که عملاً از زمان انتخابات کنار گذاشته شدهاند و تندروهای حاکم درصدد حذف آنان هم هستند. اگر چه باجهایی هم به آنها داده شده است اما منطق قدرت نظامی حاکم کار را به درگیری با آنها میکشاند. این کشمکش ابتدا در مجلس چهره نشان میدهد و سپس به قوه قضائیه و پارهای نهادهای زیر نظر شما کشیده میشود. ٥ – روحانیت مبارز تهران و مدرسین حوزه علمیه قم و جناحهای سنتیتر روحانیت. بخصوص آنکه در همین ابتدای کار آقای احمدی نژاد کسی را مشاور امور روحانیت خود کرده است که سالها در بخش اطلاعاتی و امنیتی روحانیت مشغول کار بوده است. همچنین بال و پر گرفتن روحانیونی چون آقای مصباح یزدی که فاقد وزن حوزوی هستند و سطح گستردهای از تنفر در حوزهها را برای خود یدک میکشند، اختلاف روحانیت با حکومت را تشدید میکند.اولین نمود آن را در اجلاس اخیر مجلس خبرگان مشاهده کردید که دنبال تغییر آئین نامه انتخابات خبرگان بودند تا شاید بتوانند در انتخابات سال آینده خبرگان اکثریت را به دست آورند و سپس حضرتعالی را عزل نمایند. البته جالب است که گروه آقای مصباح یزدی و نظامیان حامی ایشان هم همین خیال را در سر دارند و میخواهند با همین آئین نامه فعلی، مجتهدین خودشان را وارد انتخابات کنند و اکثریت را بگیرند و صندلی را از زیر پای شما بکشند. ٦ – خود جنابعالی و بیت رهبری مرکز بعدی اختلاف است. وقتی گروهی با اسلحه وارد سیاست شوند دلیلی ندارد که از شما یاکس دیگری حرف شنوی داشته باشند. کما اینکه در جریان انتخابات هم کاندیدای مورد حمایت شما و فعالین بیت جنابعالی، کس دیگری بود و در آخرین لحظه کنار گذاشته شد. در مورد وزرا هم از همین ابتدای امر به پارهای از پیشنهادات شما ترتیب اثر ندادهاند. بخصوص در مورد وزات خارجه این گروه راه خود را رفته است. بعد از این هم مطمئن باشید هرچه شما بیشتر برایده آل خود که دخالت در امور اجرایی است پافشاری کنید بیشتر هیچ کاره خواهید شد. غولی را که از چراغ بیرون آوردهاید گریبان خودتان را قبل ازهمه گرفته است، هیچ چارهای ندارید جز اینکه بخشی از فرماندهان نظامی و امنیتی پشتیبان آقای احمدی نژاد را عزل کنید و قدرت نظامی را از آنها بگیرید. کاری که شروع کردهاید ولی فایدهای ندارد، نیروهای پشتیبان خودرا با آنها گره زدهاید. با این کار در صف این نیروها شکاف ایجاد میکنید. متأسفانه راه دموکراتیک و حضور مردم و نهادهای مردمی چون مطبوعات را در سیاست بستهاید و در چند سال گذشته دائماً آنها را سرکوب و تضعیف کردهاید. اگر به همین راه که آمدهاید ادامه دهید چارهای جز مقابله اسلحه با اسلحه نخواهید داشت. ٧– وزارت اطلاعات و نهادهای اقتصادی و امنیتی وابسته به آن مشکل دیگری است که با هجوم سازمان امنیت موازی برای تسخیر این وزارتخانه، منجر به واکنشهای تندی خواهد شد. ترورهای اخیر تنها مقدمهای بر مشکلات آتی خواهد بود. ٨ – سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محل دیگر نزاع است. شما بهتر از من میدانید که سپاه، ارگانی بصورت اطاعت محض نیست و از روز نخست با اما و چرا تأسیس شده است. علی رغم تصفیههای مکرر، باند کودتاچی حاکم بر آن محبوبیتی در بدنه سپاه ندارد و مشکل اصلی آنها با بدنه و بخش بزرگی از فرماندهی سپاه است. وقتی پای قدرت سیاسی و اقتصادی هم بیش از پیش به سپاه باز شود، این تضادها تشدید میشود. ٩- بحران بعدی با دنیا است. سیاستهای تروریستی و شاخ و شانه کشیدن برای دنیا و تندرویهای بچگانه، خوب یا بد، درست یا غلط با جهت عمومی دنیا همخوانی ندارد. ممکن است تصور کودکانه حاکمین جدید، تشکیل یک جبهه تروریستی از بخشی از مسلمانان برای به هم زدن روال فعلی دنیا باشد. اما این کار همانطور که در ٢٧ سال گذشته نشان داده شد، حاصلی جز اتلاف منابع ملی و تحلیل بردن توان یک مملکت ندارد. دنیا نیز واکنش نشان میدهد. دیدید چگونه چند سال حرکت دیپلماتیک کشور برای جذب اروپا، ظرف یک ماه از دست رفت. نطقی را که برای آقای احمدی نژاد، خود شما پسندیده بودید و تصحیح کرده بودید، در سازمان ملل مورد تمسخر محافل دیپلماتیک قرار گرفت و حاصل آن هم در فاصله کوتاهی صدور قطعنامه حکام آژانس بین المللی انرژی در محکومیت ایران شد. البته بیاعتنایی شما به درخواست محافل بینالمللی برای آزادی گنجی هم در این امر تأثیر زیادی داشت. حالا تمام امید شما باید به روسیهای باشد که همیشه بیشترین کلاه را بر سر ملت ایران گذاشته است و شبح سنگین تحریم هم دور سر ملت و کشور ایران دور میزند. بعد هم معلوم نیست به نذر چه کسی باید این همه هزینه بپردازیم. آخرش هم اگر تمام دنیا کن فیکون شود، چیزی عاید ما نمیشود. مایی که در اداره کشور خودمان درماندهایم و یک مشکل ترافیک یا آلودگی هوا یا فساد در قوه قضائیه را نمیتوانیم حل کنیم، معلوم نیست چه پیامی برای دنیا داریم. به قول قدیمیها اگر بیل زن هستیم، اول باغچه خودمان را بیل بزنیم بعد برای دیگران تعیین تکلیف کنیم. به هرحال دور جدیدی از بحران با دنیا، مردم را در یک دور نوین از سختی و ناراحتی قرار میدهد. ١٠- و بالاخره بالاترین بحران و درگیری با مردم است. کافی است از میان گروههای مختلف اجتماعی تنها به سه گروه اقلیتهای قومی ، زنان و جوانان نگاه کنید. هر سه گروه مطالبات روشن اقتصادی و اجتماعی و سیاسی دارند که ٢٧ سال است دولتهای مختلف هر از گاهی با آنها کلنجار رفتهاند و همواره نیز به نوعی مصالحه و کوتاه آمدن راضی شدهاند بدون آنکه البته فکر اساسی هم برای مشکلات این گروههای اجتماعی بکنند. حالا نوبت این دارودسته جدید است که میخواهد با خواستهای این گروههای اجتماعی کشتی بگیرد. آنهم باگماشتن یکی از بدنامترین و مخوفترین چهرههای اطلاعاتی در رأس وزارت کشور که مستقیمترین وظیفه را در این مورد دارد. کشور ایران در سطوح مختلف و در میان گروههای گوناگون اجتماعی بصورت انباری از تضادها و مطالبات انباشته درآمده است که گاهی نیز پردههایی بسیار خون آلود بر آنها کشیده شده است. صبر و حوصله و عقل و درایت بسیار بالایی میطلبد که با تأنی و حوصله و حسن نیت بتوان کشور را از مرحله کنونی عبور داد و سرآن را به سلامت بربستر آرامش و دموکراسی قرار داد. حرکات حاکمین جدید تنها چند گره محکم تر بر کلاف پرگره و کور کشور خواهد زد. مملکت ایران و نیروهای موجود درآن بزرگتر از آن هستند که چند نفر تازه به دوران رسیده در قدرت بتوانند آن را به راحتی از گلو پایین دهند. یادتان باشد که آدمهابه هر صورت با یکدیگر اختلاف سلیقه دارند و آن یکدستی که فکر میکنید هرگز پیش نمیآید. در سیاست یا هر کار جمعی دیگر اختلاف نظر و سلیقه قطعی است. دو راه دارید یا این اختلاف را به رسمیت بشناسید و آن را قانونمند سازید که در این حالت میشود دموکراسی و یا سرکوب کنید و همه را یکدست بخواهید که
|