اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
۱۳. رسول عبداله پور، اهل نقده، تاریخ دستگیری: نامشخص، نوع جرم : ارتباط یا وابستگی به حزب دموکرات کردستان ایران، نام زندان: مرکزی ارومیه، مدت محکومیت: اعدام با یک درجه تخفیف تبدیل به ابد. ۱۴. سعید سنگر، فرزند مصطفی، متولد ۱۳۵۲، اهل پیرانشهر، تاریخ دستگیری: 10/۶/۱۳۷۹، نوع جرم : ارتباط یا وابستگی به سازمان مجاهدین خلق ایران، نام زندان: مرکزی ارومیه، مدت محکومیت: اعدام با یک درجه تخفیف تبدیل به ابد. ۱۵. حسین حمزه ولی شجاع، فرزند حمزه، متولد ۱۳۵۷، اهل پیرانشهر، تاریخ دستگیری: ۲/۵/۱۳۸۰، نوع جرم : ارتباط وابستگی به سازمان مجاهدین خلق ایران، نام زندان: مرکزی ارومیه، مدت محکومیت: اعدام با یک درجه تخفیف تبدیل به ابد. ۱۶. حسن محمودی، فرزند ابراهیم، متولد ۱۳۵۴، اهل پیرانشهر، تاریخ دستگیری 23/۸/۱۳۷۷نوع جرم : ارتباط یا وابستگی به یکیتی شورشگیران، نام زندان: مرکزی ارومیه، مدت محکومیت: اعدام با یک درجه تخفیف تبدیل به ابد. ۱۷. حامد مینازاده ، فرزند عزیز، متولد ۱۳۴۹، اهل بوکان، تاریخ دستگیری 22/۵/۱۳۷۱، نوع جرم : ارتباط یا وابستگی به حزب خبات، نام زندان: مرکزی ارومیه، مدت محکومیت: 20 سال. ۱۸. ناصر ساطوری، فرزند غفور، متولد ۱۳۴۸، اهل سقز، تاریخ دستگیری: 17/2/۱۳۷۰، نوع جرم : ارتباط یا وابستگی به سازمان کومه له، نام زندان: مرکزی ارومیه، مدت محکومیت: 20 سال. ۱۹. مهدی زایله یا زاویه، فرزند یداله، متولد ۱۳۴۹، اهل سنندج، تاریخ دستگیری ۱۳۷۲، نوع جرم : ارتباط یا وابستگی به سازمان کومه له، نام زندان: مرکزی ارومیه، مدت محکومیت: اعدام با یک درجه تخفیف تبدیل به ابد. ۲۰. مجید رحمانی، اهل تازه آباد جوانرود، تاریخ دستگیری: ۱۳۷۹، نوع جرم : اتهام جاسوسی برای دولت عراق ، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: 16 سال. ۲۱. محمود رحمانی، اهل تازه آباد جوانرود، تاریخ دستگیری: ۱۳۷۹، نوع جرم: اتهام جاسوسی برای دولت عراق، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: 17 سال. ۲۲. محمد ویسی، اهل تازه آباد جوانرود، تاریخ دستگیری: ۱۳۷۹، نوع جرم : اتهام جاسوسی برای دولت عراق، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: 18 سال. ۲۳. حبیب اله نادری، اهل جوانرود، تاریخ دستگیری: ۱۳۷۹، نوع جرم : اتهام جاسوسی برای دولت عراق، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: 18 سال. ۲۴. مسعود حسین پناه، اهل سنندج، تاریخ دستگیری: ۱۳۸۱، نوع جرم :همکاری با سازمان کومه له، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: زندان ابد. ۲۵. جمال زارعی، اهل سنندج، تاریخ دستگیری: ۱۳۸۲، نوع جرم : وابستگی یا همکاری با سازمان کومه له، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: 7 سال. ۲۶. آزاد صادقی، اهل سنندج، تاریخ دستگیری: ۱۳۸۲، نوع جرم : وابستگی یا همکاری با سازمان کومه له، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: اعدام با یک درجه تخفیف تبدیل به ابد. ۲۷. توفیق مرادی، اهل مریوان، تاریخ دستگیری: ۱۳۸۱، نوع جرم: وابستگی یا همکاری با سازمان کومه له، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: اعدام با یک درجه تخفیف تبدیل به ابد. ۲۸. ناصر صدقی، اهل سنندج، تاریخ دستگیری: ۱۳۸۰، نوع جرم : وابستگی یا همکاری با سازمان کومه له، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: اعدام با یک درجه تخفیف تبدیل به ابد. ۲۹. سید حجت ابراهیمی، اهل سنندج، تاریخ دستگیری: ۱۳۸۲، نوع جرم : وابستگی یا همکاری با سازمان کومه له، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: 3 سال و تبعید به زندان ملایر. ۳۰. جمال حسینی، اهل سنندج، تاریخ دستگیری: ۱۳۸۱، نوع جرم : وابستگی یا همکاری با سازمان کومه له، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت: 5 سال. ۳۱. انور عزیزی، اهل سقز، تاریخ دستگیری: ۱۳۸۲، نوع جرم : وابستگی یا همکاری با حزب خبات، نام زندان: مرکزی سنندج، مدت محکومیت:3 سال. شایان ذکر است ملا جاسم دلنشین و ایوب جهانگیری که در تاریخ 24 / 4 /1370 به اتهام همکاری با حزب دموکرات کردستان ایران دستگیر شده بودند و همچنین صالح گودرزی و ساسان علی کنعان که به اتهام ارتباط با سازمان کومه له در سالهای ۱۳۷۹ و 1382 دستگیر شده بودند اعدام گردیده اند . نه جنگ، نه تحريم
مسعود بهنود m.behnoud@roozonline.com ديشب گفتگوئی داشتم با يک مقام قديمی حکومت. سخن را با اين مقدمه آغار کرد که چرا رسانه های ايران به اندازه رسانه های جهانی از نظامی که قصد پايداری در مقابل زورگوئی دارد حمايت نمی کنند. از اين جا گفتگو به جدلی بدل می شود. گفت: اصولا ما در زمينه اطلاع رسانی و تبليغات ضعيف هستيم و به اندازه کافی نيرو نداريم. شايد هم به دليل تندروی ها نيروهای انسانی را رانده ايد به فرض هم که چنين باشد، آيا در زمانی که منافع ملی و سرنوشت کشور در ميان است بايد به اين بهانه که با مطبوعات، آن هم بعضی از آن ها، تندی شده است، به صف دشمن پيوست. از قضا مشکل همين است. همين است که می گوئيد. تا در حل ماجرائی می مانيد پای دشمن را جلو می کشيد. باز هم داريد پايگاه دشمن کشف می کنيد. يعنی تکرار همان خطا نه پايگاه دشمنی وجود ندارد، بلکه مشکل ذهنی است که انگار ما تربيت نشده ايم برای دفاع از منافع ملی. اما در مقابل برای قهرمان بازی و قهرمان سازی آمادگی غريبی داريم. به بازی های پليسی و امنيتی. توهم از آزادی در سر داريم که رهايمان نمی کند. الگوی مصدق توهمی از آزادی؟ مقصودم آن است که ما انگار آزادی را برای شعار دادن می خواهيم. برای حذف کردن می خواهيم. برای شلوغ کردن می خواهيم. اما برای دفاع از منافع ملی نمی خواهيم. همين روزها دارم روزنامه های دوران مصدق را ورق می زنم. در آن زمان هم همين بوده است. فکر نمی کنيد که دير به فکر مصدق افتاده ايد نه. از کجا می دانيد که دير به فکر افتاده ايم. اين جا سخن از مصدق به معنای دکتر محمد مصدق پسر ميرزا هدايت الله وزير نيست، مقصود آن نهضتی است که برای استيفای حقوق مردم ايران در پنجاه سال قبل به راه افتاد. آن را می گويم و مقايسه می کنم. به فرض درست بودن اين قياس و اين محاسبه. علت در آن جاست که حکومت ها نمی گذارند ملت ايران آزادی را تمرين کند و بياموزد و آن وقت از سربازی که مشق نظام نکرده است انتظار دارند که در جنگ خوب تير بيندازد ممکن است. ممکن است [ مکث طولانی] اصلا بگذار جور ديگری سخن بگويم. ايران دارد با زورگوئی آمريکا و متحدانش می جنگد برای به دست آوردن حقوقی که کسی در آن شکی ندارد. اين حرف را حتی خارجی هائی که با ما مذاکره می کنند قبول دارند، حتی آن ها که منافعشان اجازه نمی دهد که به وضوح از ما دفاع کنند. حربه بزرگ دشمن در اين ماجرا خالی کردن دل مردم ايران است و خالی کردن پشت حکومت. در اين موقعيت اکثريت مطبوعات جهان از ما دفاع می کنند، البته نگرانی های خود را از جنگی ديگر هم آشکار می کنند. در اين موقعيت آيا ما نبايد عکس جهت زورگويان، دست کم به اندازه روزنامه های کشورهای آزاد حتی خود آمريکا، واقعيت را پخش و از آن دفاع کنيم. اين همان کاری است که صورت می گيرد، ده ها نشريه و از آن مهم تر رسانه ملی در اختيار حکومت است که حالا با دولت هم يکی شده است، ديگر از چه غم داريد نه آن هنر تهييج افکارعمومی و به خصوص طبقه متوسط شهری کجاست. همان که ام کلثوم را در مصر پشت عبدالناصر گذاشت و به |