اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
حقوق بشرو میثاق های آن |
|
خود تاكید كند. در عین حال، این وظیفه هر تشكل است كه وقتی در برابر یك بحران ملی قرار میگیرد آماده باشد تا با حفظ هویت خود با سایر نیروهای سیاسی در یك قالب مشترك مبتنی بر ارزشهای دموكراتیك و حقوق بشری در یك حركت ملی برای مقابله با بحران همكاری كند. تاكید بر حق، بیان یك واقعیت طبیعی ابتدایی است و احساس وظیفه، بیان رشد است. نیروهای سیاسی به همان اندازه كه علاوه بر حق تاكید بر هویت خود، وظیفه همكاری با نیروهای سیاسی دیگر (و مخالف خود) را بر اساس یك سلسله اصول مشترك فراگروهی درك كنند و به آن عمل نمایند رشد سیاسی خود را به نمایش گذاشتهاند. نه تاكید بر هویت باید مانعی در برابر این همكاری مشترك ایجاد كند و نه شركت دریك ائتلاف یا اتحادفراگروهی باید بمعنای گذشتن ازهویت یا آرمان سیاسی و ایدئولوژیك یك گروه و تشكل و نیروی سیاسی باشد. متاسفانه باید گفت كه این ضرورت دو جانبه تاكید بر هویت سیاسی و ایدئولوژیك در عین شركت در یك حركت فراگروهی بر اساس یك سلسله اصول مشخص دموكراتیك و حقوق بشری هنوز در بین بسیاری از نیروهای سیاسی ایران جا نیفتاده است. در غالب موارد، تلاش زیادی میشود تا آرمانهای گروهی به عنوان یك ضرورت دموكراتیك تعریف شود. این پدیده در بین نیروهای جمهوریخواه كه جمهوری را معادل (یا شرط لازم) دموكراسی میدانند زیاد به چشم میخورد، ولی منحصر به آنان نیست. برخی حتی با مقولاتی از قبیل فدرالیزم به همین گونه برخورد میكنند. از دید بخشی از اینان كه به نظام فدرال در ایران معتقدند پذیرش سیستم حكومتی فدرالی شرط لازم یك نظام دموكراتیك است و دموكراسی بدون نظام فدرال برای آنان تصورپذیر نیست. یكی از سازمانهایی كه روی این مسئله تاكید میكند حزب دموكرات كردستان ایران است. این حزب البته حق دارد كه خواهان نظام فدرالی در ایران باشد و روی آن تبلیغ كند. سخن در درستی یا نادرستی این موضع نیست. سخن این است كه برخی دیگر از نیروهای دموكرات ایران به فدرالیزم معتقد نیستند و حق مساوی دارند كه نظام دیگری را تبلیغ كنند. از دید نظری و عملی نیز فدرالیزم رابطه مستقیمی با دموكراسی ندارد - نظامهای دموكراسی متعددی درجهان هستند كه فدرال نیستند. وجه مشترك نظامهای دموكراتیك غیر متمركز بودن آنها است كه در برخی از موارد به شكل فدرال تحقق یافته است و در سایر موارد به اشكال دیگر. در مورد ایران نیز میتوان بر اصل عدم تمركز تاكید كرد و آن را مبنای یك همكاری ملی قرار داد. ولی این كه چه شكلی از آن برای ایران مناسب است (فدرالیزم یا غیر آن) موضوعی است كه مورد اختلاف نیروهای دموكرات ایران است و در نهایت باید به صورت دموكراتیك در ایران آینده بر روی آن تصمیم گرفته شود. اكنون اگر حزب دموكرات كردستان ایران (و یا هر نیروی سیاسی دیگر) بر این مسئله تاكید كند و فدرالیزم را شرط لازم هر اتحاد عمل سیاسی قرار دهد طبیعتا نتیجهای جز ایجاد دستهبندی و اختلاف بین نیروهای سیاسی دموكرات نخواهد داشت. برخی حزب را متهم میكنند كه با توجه به تجربه عراق نگاه به خارج (آمریكا) دارد و چندان به شكلگیری یك حركت ملی دموكراتیك بها نمیدهد. از سوی دیگر، مواضع اخیر حزب و ترمینولوژی به كار رفته از سوی آن، از جمله در اطلاعیه پایان ششمین پلنوم كمیته مركزی این حزب كه هفته گذشته صادر شد، عكسالعمل شدید برخی از نیروهای راست را به دنبال داشته است. حزب در این اطلاعیه (برای اولین بار؟) از تقویت و گسترش كنگره «ملل» فدرال ایران سخن گفته است. كاربرد اصطلاح ملل (جمع ملت) به جای ملیتها (كه به نوبه خود جای بحث دارد) با توجه به این كه ملت مشخصا به مجموعهای از مردم تعلق میگیرد كه دارای حاكمیت مستقل هستند تنها شائبه استقلالطلبی/تجزیهطلبی داعیان آن را تقویت میكند و این البته به نفع جنبش دموكراتیك مردم ایران نیست.حزب دموكرات كردستان ایران مانند هر تشكیلات دیگری كه برای دموكراسی در ایران مبارزه میكند تنها در پیوند با سایر نیروهای سیاسی دموكرات این كشور میتواند مبارزهای مؤثر را برای تحقق آرمانهای دموكراتیك خود سازمان دهد. تجربه نشان داده است كه مبارزات مردم كرد به تنهایی هیچگاه در ایران موفق نبوده است. از سوی دیگر، این نیز درست است كه بسیاری از نیروهای سیاسی ایران در گذشته در دفاع از حقوق دموكراتیك مردم كرد (و سایر اقوام غیر فارس) كوتاهی كردهاند. اكنون، اما، همه این نیروها برای به راه انداختن یك پیكار موفق برای استقرار دموكراسی در ایران به یكدیگر نیاز دارند. در این شرایط هرگونه اصرار برای گنجاندن فدرالیزم (قومی/ملیتی) در پلاتفرم مشترك یك حركت ملی و یا كاربرد واژگان تحریكآمیز مانند «ملل فدرال ایران» نتیجهای جز تفرقه و تشتت و درگیری سیاسی بین نیروهای اپوزیسیون(و استمرار حكومت جمهوری اسلامی) نخواهد داشت. دوستان كرد ما باید توجه كنند كه تحقق آرمانهای مردم كرد جز در یك ایران آزاد و دموكراتیك عملی نیست. آنان حق دارند بر آرمانهای فدرالیزم خود تاكید كنند، ولی نباید انتظار داشته باشند كه دیگران هم این اصل را به عنوان یك پیش شرط فعالیت مشترك علیه رژیم حاكم بپذیرند. تنها میتوان انتظار داشت كه همه این نیروها بر اصل دموكراتیك عدم تمركز و توزیع قدرت در سطوح مختلف محلی توافق كنند. و الا فدرالیزم را (همانند هر شكل حكومتی دیگر) نمیتوان بر مردم ایران تحمیل كرد، و برایتحقق آن تنها سازوكارهای دموكراتیك را باید به كار گرفت. هر گونه تلاش برای تحقق فدرالیزم از راههای نادموكراتیك (از جمله با حمایت / دخالت خارجی) نتیجهای جز درگیریهای داخلی فاجعهآمیز نخواهد داشت. اكنون تلاشهای زیادی صورت میگیرد تا شاید همه نیروهای دموكرات ایران بتوانند حول اصول مشترك دموكراتیك و حقوق بشری به یك فعالیت سرتاسری برای استقرار آزادی و دموكراسی در ایران دست بزنند و پیش از آن كه قدرتهای خارجی سرنوشت ایران را تعیین كنند مردم ایران بتوانند آزادانه و آگاهانه آینده خود را رقم بزنند. نیروهای آزادیخواه وابسته به اقوام/ملیتهای ایران و به خصوص حزب دموكرات كردستان ایران میتوانند در این فعالیت نقشی مهم داشته باشند. برای این كار لازم است كه این نیروها با حفظ هویت و تاكید بر آرمانهای سیاسی و ایدئولوزیك خود حول یك سلسله اصول مشخص دموكراتیك و حقوق بشری شناخته شده بینالمللی با سایر نیروهای دموكرات ایران به توافق برسند. هدف مشترك این نیروها باید استقرار آزادی و دموكراسی باشد تا بعد بتوانند در یك ایران آزاد و دموكرات برای تحقق آرمانهای گروهی خود از راههای دموكراتیك به مبارزه بپردازند. مبارزه برای دموكراسی را نباید به نفع آرمانهای گروهی خود به گروگان گرفت. این امر نتیجهای جز استمرار بحرانزای حكومت جمهوری اسلامی و فجایعی كه بر اثر آن در كمین مردم ایران است نخواهد داشت. حواريون "مصباح" مجازات نخواهند شد؟! اسماعیل عنایت اصل چند سال قبل حواريون جوان شيخ "مصباح يزدي" معروف به نظريه پرداز خشونت، با الهام از سخنان و نوشته هاي او، در شهر كرمان مرتكب قتل هاي فجيعي شدند كه به "قتل هاي محفلي" اشتهار يافت. اين 5 مريد مصباح با پيروي از آموزه هاي او، مردم و به قول خود آدم هاي "مفسد و ناباب" را شناسايي، دستگير و طي يك دادگاه محفلي كه غالبا با توسل به استخاره پايان مي يافته حكم اعدام صادر و اجرا ميكردند. اينان كه يك يا دو نفرشان از فرزندان مسئولان شهر كرمان هستند پس از دستگيري هيچ گاه از عمل خود ابراز پشيماني و ندامت نكرده و انجام آن را جزو فرايض ديني و شرعي خود دانسته و ميدانند. هفته گذشته بار ديگر حكم صادره در مورد اين پرونده از سوي شعبه 31 ديوان عالي كشور نقض شد تا تخفيف هاي بيشتري شامل اين قاتلان مكتبي شود. قطعا طرفداران آخوند مصباح يزدي توانسته اند براي سومين بار در برابر سير قانوني پرونده، جهت محكوميت مريدان جوان اين شيخ متنفذ بايستند و محكوميت آنان را به تعويق بياندازند. اين قاتلان كه در همه ي سطوح سير پرونده به صراحت از تاثير و الهام پذيري از حرفهاي "مراد" خود مصباح سخن رانده اند، با نفوذ او و نيز با قدرت خويشان دست اندركار حكومتي خود، تاكنون توانسته اند از مجازات قتل 5 انسان بي گناه بگريزند و براي اعمال ضدانساني خود توجيه شرعي تحويل دادگاه و اولياي قربانيان بدهند. چقدر تحقيرآميز و نفرت انگيز است كه در پرونده هايي اين چنين، متهمان آشكارا از عدم حيات و هستي قربانيان خود (شهروندان غيرخودي) حرف ميزنند و آنگاه دادگاه و دستگاه قضايي كشور نيز هم |