اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
واقعیت های گروگانگیری سفارت امریکا در تهران خلیل رئیسی فرد برگرفته از نشریه انقلاب اسلامی اگر بعد از ربع قرن همچنان در باره گروگانگیری و قرارداد الجزایر دروغ می گویند بخاطر ﺁنست که می دانند بانی وضعیت سیاه امروزند : انقلاب اسلامی : به مناسبت سالروز گروگانگیری ، محمد موسوی خوئینی ها و بهزاد نبوی ، در باره گروگانگیری و قرارداد الجزایر، دروغهائی را گفته اند که با برگرفتن پوشش دروغ، حقایق بدست می ﺁیند . یادﺁور می شود که اگر با وجود گذشت 26 سال از گروگانگیری، همچنان دروغ می گویند ، بخاطر ﺁنست که: 1 – گروگانگیری از ﺁن نوع رویدادها که به گذشته تعلق داشته باشد نیست – هر چند هیچ رویداد تاریخی که با حال و ﺁینده سرو کار نداشته باشد، وجود ندارد - . زیرا محاصره اقتصادی، کودتای خرداد 60، جنگ 8 ساله ، ترورها و اعدامهای وحشیانه ، استقرار استبداد ملاتاریا که جای خود را به رژیم مافیاهای نظامی – مالی می سپارد، پی ﺁمدهای گروگانگیری هستند . 2 – دروغ زنان مرتکب خیانتهای بزرگ شده اند و می دانند که نسل امروز برای این که برخیزد، نیاز دارد بداند چرا در این وضعیت است و چه کسانی عرصه را اینسان بر ﺁنان تنگ کرده اند ، خادمها چه کسانی بوده اند و خائن ها کیانند . بیرون ﺁمدن از ترس، ترس از رژیمی که مترسکی بیش نیست، نیاز به وضعیت و موقعیت شناسی دارد . خائن ها از وضعیت و موقعیت سنجی بدون پوشش دروغ می ترسند . پیش از ﺁن، ناگفته ای را بخوانید که تحقیق از قید سانسور ﺁزادش کرده است : ◄ اگر در ایران ، به جای حقیقت دروغ انتشار می یابد، در امریکا، حقایق ناگفته در باره « اکتبر سورپرایز » یا سازش پنهانی ریگان – بوش با خمینی و دستیاران او، انتشار پیدا می کند . حقیقت زیر مربوط می شود به نقش رئیس سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی فرانسه در ﺁن معامله پنهانی. بنا بر رشته تحقیق های هاری و. مارتین Harry V. Martin ( موجود در سایت Consortiumnews.com )، دستگاه جاسوسی و ضد جاسوسی فرانسه نقش مطلع را نداشته بلکه نقش پوشش دهنده و حامی را بازی کرده است : « سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی فرانسه مراقبت از پنهانی انجام گرفتن دیدار پاریس، میان افراد ریگان و فرستاده های خمینی را بر عهده گرفت و از پس این کار بر ﺁمد . یک مقام امریکائی که 18 سال در خدمت دستگاه اطلاعاتی امریکا بوده و از مقامهای ارشد سیا است و گزارش سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی ، فرانسه را در دسامبر 1980، در فایلهای سیا خوانده است ، می گوید : بنا بر این گزارش، دیدار در هتل رافائل پاریس انجام گرفته است . ویلیام کیسی و دنالد ریگان و احتمالا بوش در دیدار حاضر بوده اند . از بیم ﺁنکه مطبوعات فرانسه به حضور هیأت امریکائی پی برد، هوایپما را در قسمت نظامی فرودگاه اورلی فرود ﺁوردند . ﺁنها را در خودروهای دارای شیشه های تیره، به هتل رافائل بردند ... سرهنگ ﺁلکساندر دومارانژ ، رئیس وقت سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی فرانسه ، پس از انتخاب ریگان به ریاست جمهوری، به کالیفرنیا رفت و با او دیدار کرد و گزارش دیدار پاریس را به او داد . او به ریگان هشدار داد مبادا به سیا اعتماد کند . ◄ محمد موسوی خوئینی ها در مصاحبه با ایسنا ( 9 ﺁبان 1384 ) به دو سئوال ، این دو پاسخ را داده است : *ايسنا: چه شد كه دانشجويان پيرو خط امام شما را به عنوان پل ارتباطي با امام خميني (ره) در نظر گرفتند؟ * موسوي خوئينيها: همانطور كه گفتم، اين گروه از دانشجويان مصر بودند كه حركتشان همسو با نظرات امام باشد. لذا تصميم گرفتند مطلب را به نحوي به اطلاع امام برسانند و از ايشان نظرخواهي كنند.اينجا به اين فكر ميافتند كه موضوع را با شخصي در ميان بگذارند، به همين دليل سراغ من آمدند تا موضوع توسط اينجانب به اطلاع امام برسد. من در همان اولين ملاقات به آنها گفتم كه اين حركت در مجموع مثبت است ولي از طرفي هم لازم نيست كه اين موضوع به اطلاع امام برسد چراكه معتقد بودم اگر اين حركت مورد تاييد امام هم باشد چون ايشان به هر حال رهبر كشور و بالاترين مقام رسمي كشور است ، طبعا صحيح نيست كه بخواهند اين حركت را تاييد كنند و بگويند برويد سفارتخانهاي را تسخير كنيد كه بايد امنيتش توسط مسوولان كشور تامين شود. به دانشجويان گفتم اگر شما برويد سفارتخانه را بگيريد، در همان دقايق اول كاري كه ميخواهيد انجام دهيد، اگر امام اين حركت را تاييد كردند كه چه بهتر، در غير اين صورت هم هيچ مشكلي نيست. اعلام ميكنيم كه ما با چنين هدفي ميخواستيم اينجا را اشغال كنيم و چون امام فرمودند كار درستي نيست آمديم بيرون و خود اين هم حركت مثبتي است . چون به جريانهايي كه چندان به تبعيت از امام پايبند نبودند ثابت ميشد جرياني وجود دارد كه 100 درصد پيرو دستورات امام است. در نهايت آنها هم پذيرفتند كه اين حركت تا قبل از اقدام نهايي به اطلاع امام (ره) نرسد. در ادامه قرار شد من نيز در جمع دانشجويان حضور پيدا كنم، چون اگر امام ميدانستند من نيز در ميان جمع دانشجويان هستم بسيار تاثيرگذار خواهد بود. چراكه امام مرا از قديم ميشناختند و مورد وثوق ايشان بودم و در مجموع به بنده نگاه مثبتي داشتند. از سوي ديگر اگر مردم و رسانهها ببينند يك روحاني در جمع دانشجويان حاضر است، آنها نيز اطمينان بيشتري پيدا ميكنند كه اين جمع غير از جمع مجاهدين خلق و كمونيستهاست. همين اتفاق هم افتاد و من البته با كمي تاخير به دليل ترافيك خيابانها به محل سفارت رسيدم. ايسنا: امام (ره) چگونه و چه زماني از اين ماجرا مطلع شدند؟ موسوي خوئينيها: من بنا به ارتباط نزديكي كه با مرحوم حاج احمد آقا داشتم، تقريبا هر روز با ايشان تماس تلفني داشتم ولي ماجرا را نگفتم تا اينكه در روز تسخير سفارت و در همان دقايق اول با دفتر امام تماس گرفتم و با حاج احمد آقا صحبت كردم. براي ايشان توضيح دادم و گفتم عدهاي از دانشجويان كه كاملا افراد امين و مطمئني هستند و پيرو نظر امام، آمدند و در اعتراض به سياستهاي آمريكا چنين كاري را كردند. مرحوم حاج احمد آقا رفت و بازگشت و چند دقيقهاي طول كشيد، طوري كه حتي تلفن را قطع هم نكردم. حاج احمد آقا گفتند "دليل اين تاخير نماز خواندن امام بوده است. من صبر كردم تا نماز امام تمام شد بعد ماجرا را براي امام گفتم." خود حاج احمد آقا بعدا با تعجب به من گفت كه امام اصلا نگفتند كه صبر كنيد يا بگذاريد فكر كنم بعد از نماز دوم نظرم را ميگويم، بلكه بلافاصله گفتند به فلاني بگوييد كه خوب جايي را گرفتيد، آن را محكم نگه داريد. من وقتي نظر امام را براي دانشجويان نقل كردم، شور عجيبي بين آنها حاكم شد و بسيار خوشحال شدند. شايد از اصل حادثه برايشان مهمتر بود كه كاري كردند كه باعث خرسندي امام شده است. با اين تعبير كه خوب جايي را گرفتيد و محكم هم نگه داريد. انقلاب اسلامی : در دو پاسخ دروغ خوئینی ها، تناقضهای بسیار وجود دارند . مشخص ترین ﺁنها عبارتند از 1 - نه در سر موسوی خوئینی ها و نه در سر خمینی ، ولایت فقیه – چه رسد به مطلقه ﺁن – حتی یک مفهوم دینی ﺁشنا نیز نبوده است . زیرا اگر این دو ، باور به کنار، به ولایت فقیه خو می داشتند ، ممکن نبود گروگانگیری به ترتیبی که خوئینی ها مدعی است انجام گرفته باشد . زیرا نخست گروگان گرفتن و سپس به اطلاع « ولی امر » رساندن، نقض یک اصل است . حال ﺁنکه بر فرض که گروگانگیری عمل صحیحی می بود ، نمی باید به ترتیبی انجام می گرفت که ناقض اصل باشد . هرگاه خمینی به ولایت فقیه اعتقاد دینی داشت، ممکن نبود عملی را تصویب می کردکه ناقض ولایت فقیه بود . زیرا در می یافت که فسادهای بسیار در پی می ﺁورد و چنانکه می دانیم در پی ﺁورد . یکی از ﺁن فسادها، مرتب « ولی امر » را در برابر عمل انجام شده قرار دادن بود . |