اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
2 – موسوی خوئینی ها اعتراف به خیانت به اعتماد اعضای کمیته ای می کند که خود او، عضو ﺁن بود . او می گوید چون طرف اعتماد خمینی بوده و خمینی نظر مساعدی به او داشته است، دانشجویان از طریق او خواسته اند از نظر خمینی ﺁگاه شوند . دروغ او بسیار بزرگ است . زیرا پیش از ﺁن، « دانشجویان خط امام » به خمینی مراجعه کرده و او کمیته را معین کرده بود که دانشجویان می باید فعالیتهای خود را با تصویب ﺁن کمیته انجام می دادند . اعضای این کمیته موسوی خوئینی ها و خامنه ای و حبیبی و مجتهد شبستری و بنی صدر بودند . دانشجویان مرتب با کمیته جلسه تشکیل می دادند . نه تنها ﺁنها این پیشنهاد را با کمیته در میان نگذاشتند ، بلکه موسوی خوئینی ها هم به اعتماد دیگر اعضاء خیانت کرد و کلمه ای به ﺁنها نگفت . 3 - اما تناقض گویای دروغ بزرگ تر او اینست : هرگاه او اطلاع نداشته و دانشجویان به او گفته اند، پس به افراد سپاه پاسداران کدام مقام دستور داد در پوشش « دانشجویان خط امام » سفارت امریکا را تصرف کنند ؟ چطور شد که پس از تصرف، پاسداران اسناد سفارت را جمع کردند و بردند و چه شد که خمینی به سپاه دستور داد اسناد را به سفارت بازگردانند ؟ در این بردن و بازگرداندن، چه اسنادی بازگردانده نشدند ؟ ◄ اما بهزاد نبوی نیز فراوان دروغهای شاخدار گفته است : * *ايسنا: موضع شخص بازرگان چه بود؟ * نبوي: شخص بازرگان صحبتي در اين باره نكرد ولي احتمال مي رود كه مخالف بود به همين دليل بر استعفايش تاكيد كرد. بعضي، بعدها مخالف شدند مثلا بني صدر چند ماه بعد از اشغال كم كم تغيير موضع داد و ادعا كرد كه «با اشغال سفارت آمريكا و گروگانگيري اتباع آمريكايي ما گروگان آمريكا شديم» در زمان اشغال و چند ماه بعد از آن هيچ مخالفت و مقاومتي با اين حركت نشد. طولاني شدن ماجرا و افشاي برخي اسناد درون سفارت كه عليه بعضي از جريانها تلقي ميشد، سبب شد كه عدهاي كم كم در مقابل اين حركت قرار بگيرند. انقلاب اسلامی : بهزاد نبوی ، بنا بر رویه، دروغ می گوید . غیر از سرمقاله 14 ﺁبان 1358 روزنامه انقلاب اسلامی به قلم بنی صدر، دلیل دروغش در قول او است : می گوید : چند ماه بعد، بنی صدر گفته است با گروگان گیری ، ایران به گروگان امریکا درﺁمده است . اما نمی تواند بگوید چند ماه بعد، به چه مناسبت او این سخن را گفته است ؟ اگر فرض کنیم بنی صدر، سکوت کرده بود و چند ماه بعد این نظر را می داد، از او نمی پرسیدند چرا روز گروگانگیری که وقت ابراز نظر بود، سکوت کردی ؟ حقیقت اینست : 1 – روز اول گروگانگیری، 13 ﺁبان، عصر هنگام، جلسه شورای انقلاب تشکیل شد . شورا با گروگانگیری مخالفت کرد . اما خمینی با « انقلاب دوم بزرگ تر از انقلاب اول » خواندن گروگانگیری ، توی دهن شورای انقلاب زد . 2 - بازرگان و اعضای حکومت او با گروگانگیری مخالفت کردند . در جلسه عصر 13 ﺁبان، گروگانگیری را کودتا خواندند و دکتر یزدی ﺁن را « کودتای اسرائیلی » خواند . 3 - در 14 ﺁبان ، در سرمقاله انقلاب اسلامی، بنی صدر با گروگانگیری مخالفت کرد . 4 - پس از تعیین او به سرپرستی وزارت خارجه و در پاسخ به اعتراض « دانشجویان خط امام » بود که گفت : گروگانگیری خلاف اصل استقلال است . با گروگانگیری ، ایران به گروگان امریکا در ﺁمده است . ای کاش در ایران ﺁن روز ، شهامت نه گفتن به « فکر جمعی جبار » وجود می داشت . دست کم شهامت توجه به نکات سرمقاله 14 ﺁبان بنی صدر وجود می داشت و ﺁن نکات ، همه واقع نمی شدند . در حقیقت ، در ﺁن سرمقاله، تسخیر سفارت امریکا و گروگانگیری ، مورد ارزیابی قرار گرفته و نکات مثبت و منفی ﺁن کار بر شمرده شده است . خواننده نباید تصور کند مقصود از نکات مثبت، خوبیهای عمل گروگانگیری است . مقصود، واقعیتهائی هستند که ﺁن عمل در معرض دید قرار داد. از ﺁنجا که همچنان امریکا محور سیاست داخلی و خارجی رژیم است، نکات منفی و نکات مثبت را که در ﺁن سرمقاله ﺁمده اند، باز می ﺁوریم : الف – نکات منفی : 1 – گروگانگیری مبین عجز دولت و است و بر ﺁن نتایح نامطلوب بار است . 2 – گروگانگیری اعتراض به دولت ، بخصوص در سیاستش نسبت به امریکا است . اما ابراز مخالفت با سیاستی از این راه، اعتباری برای رهبری و دولت برجا نمی گذارد . 3 - به هیچ گرفتن دولت است و به اعتبار بین المللی دولت تا جائی که باید لطمه می زند و عواقب زیان بار دارد . 4 - برای سفارتخانه های ایران در کشورهای دنیا، امنیتی برجا نمی گذارد . 5 – دولت را از برقراری نظم و اجرای قانون ناتوان می کند . 6 – ساقط کردن دولت بدین شیوه ، سنتی را پایه می گذارد ( همان محور کردن امریکا در سیاست داخلی و خارجی ) که هرگروه هر وقت خواست از ﺁن استفاده می کند . 7 – این عمل، به داخل و خارج از کشور ﺁشکار می کند مراکز تصمیم گیری متعدد و پراکنده وجود دارند . ب – نکات مثبت : 1 – وقتی دولت کاری که باید انجام نمی دهد، ﺁن کار توسط دیگران انجام می گیرد . ( عمل نکردن به اصل استقلال، خلائی را بوجود ﺁورد که با گروگانگیری ( = نقض اصل استقلال پر شد ) و 2 – نفرت از شاه سابق و گردانندگان رژیم او و امریکا ، بر جهانیان ﺁشکار گشت . 3 – اراده دفاع از انقلاب استوار است . 3 - مداخلات گسترده امریکا در امور داخلی ایران ، نیاز به سیاستی دارد که محلی برای این مداخله ها باقی نگذارد . 4 - در موقعیت انقلاب ، رفتار اصلاح طلبانه ناشدنی است . 5 - هرگاه حرکت بسوی هدفهای انقلاب انجام نگیرد، نسل جوان کشور در مرداب یأس فرو و فروتر می رود . * ايسنا: اكنون انتقادهايي به بيانيه الجزاير، مفاد آن و افراد مذاكرهكننده وجود دارد. همچنين مطرح ميشود كه امام از مفاد مذاكرات اطلاع نداشتند و پس از آن مطلع شدند. پاسخ شما به عنوان مسوول اصلي مذاكرات و بيانيه الجزاير به اين انتقادات چيست؟ * نبوي: معما چو حل گشت آسان شود. در جريان مذاكرات، هيچ يك از منتقدين قدم جلو نميگذاشتند و صدايشان در نميآمد. از فرداي روزي كه با فداكاري دولت شهيد رجايي مساله حل شد، اين حرفها مطرح شد. البته ديكته نانوشته غلط ندارد. ضمنا در آن زمان كه ما مذاكره ميكرديم صورت جلسه تمام مذاكرات هفته به هفته هم براي دفتر امام(ره) و هم براي رييس جمهور ارسال ميشد و در جلسه سران سه قوه منهاي بنيصدر نيز مفاد آن مطرح ميشد. اصول و امهات مذاكرات هم با مجلس در ميان گذاشته ميشد و مسالهاي براي پنهان كردن وجود نداشت. انقلاب اسلامی : بهزاد نبوی یا باید حداقل شهامت را – همانند تقی زاده که وزیر دارائی رضا خان بود و قرارداد 1933 را امضاء کرد و در مجلس پانزدهم گفت ﺁلت فعل بوده است - پیدا کند و حقیقت را بگوید و یا ناگزیر، به دروغگوئی ادامه بدهد . چون برای در سیاست برای اخلاق محلی از اعراب قائل نیست و ﺁن حداقل شهامت را نیز نیافته است، همچنان دروغ می گوید : 1 – بنا بر قانون اساسی ، سر قوه مجریه ، رئیس جمهوری بود . باز بنا بر قانون اساسی ، همآهنگ کننده سه قوه ، رئیس جمهوری بود . از چه رو، نخست وزیر بدون اطلاع رئیس جمهوری ، با سران دو قوه دیگر جلسه می کرد و در موضوع قراردادی گفتگو می کرد که ، بنا بر قانون اساسی ، رئیس جمهوری می باید امضاء می کرد ؟ ﺁیا جز به این خاطر بود که قرارداد خائنانه بود و ﺁن سه تن ( رجائی و بهشتی و هاشمی رفسنجانی ) شرکای جرم خیانت به کشور بودند ؟ 2 – بهزاد نبوی ، بهنگام امضای قرارداد، گفته بود قرارداد 1919 را وثوق الدوله امضاء کرد و قرارداد 1359 را بهزاد نبوی امضاء می |