اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
خود یافت، الف – خلاء نظر روشن در داخل کشور را با تعهد روشن در باره محتوای جمهوریت و رابطه اش با اسلام و رابطه اسلام با ﺁزادی و استقلال و رشد ، پر کند . او از موازنه عدمی و توحید بمثابه اصل راهنما می گفت . از این که بر اصل توحید ، این اصول با یکدیگر تعارض پیدا نمی کنند می گفت . و ب - ﺁن زمان، ما بدان قانع بودیم که او ، رأی مردم را بمثابه اصل الاصول قانون اساسی بپذیرد . اما ، به قول ﺁقای احمد خمینی ، « امام تابو را شکست و از همه جلو زد . نه تنها بر ولایت جمهور مردم تصریح کرد بلکه گفت زن نیز می تواند رئیس جمهور بگردد » . هنوز بسیارند کسانی که در نوفل لوشاتو بوده اند و تصریحهای ﺁقای خمینی را بر ولایت جمهور مردم و میزان رأی مردم است و... و شادی فرزند او را بابت « از همه جلو زدن » پدرش ، شنیده و دیده اند. مصاحبه های روزانه ﺁقای خمینی و سندی که قسمتی از ﺁن را نقل کردم و پیش نویس قانون اساسی ، همه موجودند و محلی برای تردید در شکستن عهد با مردم ایران و مردم جهان باقی نمی گذارند . این عهد را ﺁقای خمینی و ملاتاریا شکسته اند . اسلام تهی از جمهوریت و شدت گرفتن بحران اتمی : مافیاهای نظامی – مالی بحرانهای داخلی و خارجی می سازند تا مردم را میان دو سنگ ﺁسیاب قرار دهند و خود را بر گرایشهای موجود در رژیم و بر مردم ایران، تحمیل کنند . بدیهی است مهاری بر بحرانها که می سازند ندارند و بسا این بحرانها می توانند به فاجعه های بزرگ بیانجامند: 1 - جمهوریتی که از ﺁن، شکلی بیش بر جا نیست ، دست ﺁویز ، بازپرداختن به تقدم اسلام بر جمهوریت و بسا تضاد اسلام با جمهوریت گشته و قائل شدن به اسلام و جمهوریت شرک خوانده شده است . پیش از ﺁن، اسلام را مقدم بر ﺁزادی و استقلال و رشد نیز خوانده بودند . حقوق انسان هم که در اسلام زور پرستان محلی از اعراب ندارد . حال از خود بپرسیم : الف – اسلام مقدم است بر جمهوریت ( بر فرض که قائل شدن به ﺁن شرک نباشد ) ، جز این معنی می دهد که جمهوریت در بیرون از اسلام قرار می گیرد ؟ ب - نبود جمهوریت ( = ولایت جمهور مردم ) و نبود ﺁزادی و نبود استقلال و نبود حقوق بشر، بود چه چیزی است ؟ ﺁیا کسی تردید دارد که نبود ﺁزادی، بود زور است ؟ ج – پس اسلام خالی از ﺁزادی و حقوق انسان ، خالی از استقلال و حقوق ملی جامعه های مسلمان، خالی از ولایت جمهور مردم ( = جمهوریت ) ، خالی از رشد انسان بر میزان داد و وداد، از چیزی جز خشونت و قدرت پرستی می تواند پر باشد ؟ ایرانیان ! هنوز باید هشدار داد : نبود ﺁزادی بود قدرت ( = زور ) است، نبود حقوق انسان و حقوق ملی ، بود قدرت ( = زور است ) ، نبود ولایت جمهور مردم ، بود ولایت یک تن بر یک ملت نیست ، اسیر استبداد فراگیر شدن یک ملت است . ﺁلت فعل قدرت خودکامه شدن ﺁن یک تن و تحت زور زندگی کردن جمهور مردم است . چرا که استعداد رهبری هر موجود زنده ای در خود او است . این استعداد را نمی توان از انسانی بیرون برد و از او سلب کرد . بنا بر این ، ﺁنچه می ماند تابع کردن استعداد رهبری افراد و جمع ﺁنها است . هرکس به خود زحمت ﺁزمودن بدهد، درجا در می یابد که تنها عامل زور است که می تواند استعداد رهبری او را تابع مقامی در بیرون او کند . پس اختیار مطلق یک تن بر یک ملت ، نیاز به استقرار رابطه زور میان او با ﺁن ملت دارد . قدرتی ( = زور ) چنین فراگیر که تمام ابعاد زندگی همه افراد را در برگیرد، قدرت نزدیک به مطلقی است که « ولی امر» را ﺁلت توقعات خویش می کند . زیرا اگر او نخواهد توقعات قدرت را که، بنا بر سرشت ، زیادت طلب است، برﺁورد ، بی عمل می شود و اگر بخواهد برابر توقعات قدرت عمل کند، ﺁلت فعلش می شود . از این رو است که پیروان این نظریه ، بر هر دین و مرامی بوده اند ، ناگزیر شده اند، خشونت را طبیعت انسان بگردانند و دین یا مرام مطلوب خود را در ﺁئین خشونت ناچیز کنند . کتاب « جنگ و جهاد در اسلام » ﺁقای مصباح یزدی و « النصر بالرعب » ﺁقای خامنه ای و ولایت مطلقه فقیه ﺁقای خمینی ( = بسط ید یک تن ، « فقیه »، بر جان و مال و ناموس همه ) ، و سخن ﺁقای احمدی نژاد : « دنیا بداند اکنون کسانی در صحنه حاضرند که خط نواب صفوی را دنبال می کنند » ، پاسخ روشن به این پرسش هستند . زمان شهادت می دهد که از پیش از انقلاب بدین سو، بدون وقفه، نسبت به چنین استبدادی هشدار می دهم . مرتب هشدار داده ام که بحران سازی مستمر و « عبور دائمی از بحران » ، کار را به تصرف دولت از سوی مافیاهای نظامی – مالی و استقرار افراد این مافیاها در مقامهای دولتی و تولید بحرانهای هرچه خطرناک تر می کشاند . 2 - هموطنانی عزیز می پرسند : با وجود سقوط پی در پی هواپیماهای نظامی که گزارشگر فرسودگی ناوگان هوائی قوای مسلح و باز بودن ﺁسمان ایران بر روی مهاجمانی هستند که می توانند امریکا و متفقش در منطقه ، اسرائیل ، باشند، با وجود هنری که ﺁقای احمدی نژاد در تشکیل جبهه بر ضد ایران بخرج داده است و کار را به نامه های 5 عضو دائمی شورای امنیت به « ایران » و تصمیم سه وزیر خارجه سه کشور اروپائی طرف مذاکره با ایران، به ارجاع « پرونده اتمی ایران » به شورای امنیت، کشانده است، باید منتظر چه وضعیتی بود ؟ پاسخ به این پرسش ، خود هشدار به مردم ایران است : ایرانیان ! از ﺁغاز بروز بحران اتمی تا امروز ، بطور مستمر جهت یابی بحران را مطالعه و مردم ایران را از ﺁن ﺁگاه و خطرهای در کمین را خاطر نشان کرده ام و به شما هشدار می دادم، ﺁقای خامنه ای ، مسئول اول ایجاد این بحران و مافیاهای نظامی – مالی که به دستیاری او بر دولت چیره شده اند، مدام به شما دروغ گفته اند و در فریب شما، لحظه ای از تقلا باز نایستاده اند . و اینک، در برابر دو خطر مهم، ایران بدون دفاع است : 1 - در برابر ، ارجاع « پرونده اتمی » ایران به شورای امنیت و تصویب مجازات اقتصادی ، ایران بدون دفاع است . در حقیقت، وضعیت اقتصادی به فریاد می گوید نه در گذشته دولت مافیاها قصد مقاومت داشته است و نه حالا دارد. بسا قصد استفاده از دو فشار برای زبون و رام کردن ملت ایران را دارد . زیرا اگر اندک صداقتی می داشت ، عوامل مقاومت در برابر تحریم اقتصادی ایران را از بین نمی برد . یعنی ، الف - حساب پس انداز را از ارز خالی نمی کرد . و ب – بودجه دولت و در نتیجه، اقتصاد کشور را بیش از پیش به درﺁمدهای نفتی وابسته نمی کرد . ج - دولت را به دولت تروریستها بدل نمی ساخت و با پاک کردن دولت ، بخصوص دستگاههای اقتصادی، از مدیریت و با اتخاذ مواضعی که جز دلیل تراشیدن برای امریکا و اسرائیل و اروپا نیستند، موجب تشدید انزوای ایران و فرار سرمایه ها و استعدادها از کشور، خود داری از سرمایه گذاری و در نتیجه رکود شدید اقتصادی نمی شد . 2 – و هرگاه براستی بنایش بر تولید برق بود، به دنبال چنین برقی از اتم نمی رفت که هزینه تولیدش بحدی سنگین است که کسی توان مصرف ﺁن را به بهای تمام شده نیز ندارد . نیروگاه اتمی که روسها می سازند، بر فرض که ﺁماده بهره برداری شود، تنها وقتی می تواند بکار افتد که دولت بخش بزرگی از بهای مصرف ﺁن را ، خود بپردازد . و بر فرض که « مصالح عالیه » ایجاب می کرد برقی چنین گران تولید شود و هرگاه بنا بر این بود که به دنیا اطمینان بدهد ایران جز تولید برق اتمی نمی خواهد ، مواضعی که بدستور ﺁقای خامنه ای اتخاذ می شوند، اتخاذ نمی شدند . این مواضع، صبر مدیر ﺁژانس بین المللی انرژی اتمی را به پایان برده و اروپا را به ارجاع پرونده به شورای امنیت موافق کرده و بهترین فرصت را برای حمله نظامی به ایران فراهم ﺁورده اند . و هرگاه قصد رساندن کار بحران به مداخله نظامی امریکا و... بوده است، دست کم می باید مقاومت در برابر تهاجم سازمان داده می شد . سقوط هواپیماها و سخن ناسنجیده احمدی نژاد - سقوط هوایپماها بخاطر نبود قطعات یدکی - یعنی ﺁسمان ایران باز و حمله هوائی به ایران بلامانع است . هرچند ، اگر هم هواپیماها اسقاط نبودند، توان مقابله هوائی نبود . با وجود این واقعیتها ، یا ﺁقایان خامنه ای و سران مافیاهای حاکم عقل خویش را از دست داده اند و بسان دیوانگان با سرنوشت ایران بازی می کنند . یا مأمورند بحران را به جائی برسانند که سبب شود امریکا بر وطن ما دست یابد و برنامه سلطه بر خاورمیانه بزرگ، از مرز هند تا شمال افریقا ، تحقق یابد و یا گمان می برند ، شما ایرانیان را میان دو فشار، یکی بحرانهای داخلی ( بحران شدید اقتصادی، « بحران جمهوریت » ، « بحران مهدویت » ، « بحران مدیریت » و... ) و دیگری بحران خارجی شدید ، خوار و رام می کنند و، بنا بر رویه، با تسلیمی از نوع تسلیم در موارد گروگانگیری و جنگ 8 ساله ، « از بحران عبور می کنند » ! ایرانیان ! تبدیل شدن مافیاهای حاکم به یک فرقه ، فرقه ای زورپرست، انحطاط رژیم را گزارش می کنند . در جریان انحطاط نیاز رژیم به بحرانهای خارجی و تشدید انزوا بیشتر می شود . ﺁیا تجربه های گروگانگیری و محاصره اقتصادی و جنگ 8 ساله و... به شما نیاموخته است که بحران اتمی می تواند به فاجعه ای بس ویرانگر بیانجامد ؟ چرا فرصت انحطاط رژیم را مغتنم نمی شمرید ؟ چرا خود ابتکار عمل را در دست نمی گیرید و این ابتکار را به قدرتهای خارجی باز می گذارید ؟ چرا سرنوشت خویش را به دست جنگ و تحریم اقتصادی و... می سپارید ؟ چرا می گذارید مافیاهای تبهکار سرهای شما را، به نشان خفتی بتمام، در سینه هایتان فرو برند ؟ سر به اعتراض بر افرازید و برخیزید . |