اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
بدبینی متقابل بین زن و شوهر یکی از نتایج بی حجابی زنان متأهل است. * گاهاً این نوع پوشش، چراغ سبزی ناخواسته به افراد شهوت ران و سوء استفاده گر است که همواره دردسرهایی را برای دختران و زنان به همراه دارد و باعث ایجاد پریشانی فکری زیادی در آنان می شود. * کاهش امنیت از نتایج دیگر بی حجابی است. * دختران مجرد با این نوع پوشش بخش زیادی از طیف خواستگارها را از دست می دهند. عمدتاً پسرهای متعهد و مقید و سالم به دنبال دختران باحیا هستند و به سراغ دختران بی حجاب نمی روند. * معمولاً عواقب این پوشش ازدواج با کسی است که برای او نگاه آلوده دیگران به همسرش بلامانع است. چنین کسی نگاه آلوده به زنان را برای خود هم بلامانع می داند. خوب در این شرایط به نظر شما میزان پایداری این ازدواج چقدر خواهد بود؟ حتی بسیاری بی حجابی را یکی از علل اصلی طلاق می دانند. * و البته مهمترین و بدترین عقوبت بی حجابی قهر و عذاب الهی است که اصلاً قابل مقایسه با موارد فوق نیست. بنابراین آگاهی بخشی به زنان و دختران بهترین راه رفع بی حجابی و بد حجابی است. اما نکته ی مهم دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم: زمانی که دختران و زنان بدانند که پوشش آنها با پوشش زنان نامسلمان و زنان فاحشه تشابه ظاهری دارد قطعاً از آن دوری می جویند. حجاب اجباری باعث ایجاد نوعی یکسانی ظاهری بین زنان نامسلمان و مسلمان شده است. همسانی که به نفع نامسلمان ها دارد پیش می رود. همسانی ای که نهایتاً باعث شیوع بی حجابی در شهر ما شده است. وقتی که حجاب اجباری نباشد آن زمان زنان نامسلمان و زنان شهوت ران آن گونه که دوست دارند در خیابان ها حاضر خواهند شد. پوشش آنها خود نشان می دهد که به دنبال چه هستند و ظاهر آنها از باطن آنها خبر می دهد. به نظر شما زمانی که زنان مسلمان شاهد این رفتار و پوشش باشند و معنای این پوشش را درک کنند آنگاه به سمت بی حجابی حرکت خواهند کرد؟ با آزاد شدن حجاب، قطعاً زنان مسلمان از عواقب دنیایی پوشش خود آگاه خواهند بود. عواقبی که در شرایط حاضر غیرمستقیم و پنهان است آن روز بسیار نمایان خواهد شد. وقتی که بین پوشش های سکسی و خود سکس رابطه مستقیم وجود داشته باشد، دیگر زنان و دختران مسلمان هرگز به سراغ بی حجابی نخواهند رفت. آنگاه زنان هیچ توجیه عقلانی برای بی حجابی ندارند مگر آنکه عواقب آن را پذیرا باشند. به نظر شما حجاب آزاد سودش بیشتر است یا ضررش؟ این چند پاراگراف آخر نیاز به توضیح بیشتر دارد که بعداً انشاالله به آن خواهم پرداخت. در بخش سوم از این مجموعه تحلیل قصد دارم نگاهی کوتاه به وضعیت دختران دبیرستانی و زمینه های شکل گیری رفتارهای شهوانی و دور از شعائر اسلامی بیاندازم. تا کنون آمار رسمی از میزان پایبندی دختران دبیرستانی به شعائر اسلامی منتشر نشده است. خوب تصور من هم وضعیتی مشابه وضعیت کل جامعه بوده و گمان می کردم که همان نسبتی که در کل جامعه بین زنان و دختران پایبند به شعائر اسلام و زنان بی قید وجود دارد در دبیرستان های دخترانه نیز برقرار است. اما با پرسش از تعدادی از معلمان دبیرستان های شهر تهران، متوجه شدم که وضعیت خیلی وخیم تر از این حرف ها است. معلم هایی که ارتباط نزدیک تری با دانش آموزان خود داشتند، آمارهای تکان دهنده از درصد دخترانی که دوست پسر داشتند ارائه می دادند. مثلا یکی از معلم های مدرسه ای در جنوب تهران (محله مذهبی شهر) که قرآن تدریس می کند می گوید: با وجود اینکه کلاس قرآن من اختیاری است (بنا به قانون جدید آموزش و پرورش) و تقریبا مذهبی ترهای مدرسه در این کلاس شرکت می کنند ولی من با ارتباط گیری صمیمی با دانش آموزان متوجه شدم که از کل دانش آموزهای کلاس (بالغ بر 50 نفر) تنها به تعداد انگشتان دست کسانی هستند که دوست پسر ندارند. جالب اینجاست که نه مدیر مدرسه و نه معلم مشاور و سایر معلم ها و نه حتی پدر و مادر این دخترها از این رابطه ها خبر دارند. مثلا دختری به بهانه درس خواندن پیش دوست خود به سراغ دوست پسرش می رود و دوست خود را قسم داده که اگه مامانم زنگ زد به او بگو که من پیش تو ام و ده ها مورد دیگر مشابه.
دختران دبیرستانی نسبت به پسران از رشد فکری، جسمی و جنسی بسیار بیشتری برخوردار هستند ولی گمان خانواده ها و نگاه شان به دختر دبیرستانی و پسر دبیرستانی یکسان است. نی است(مربوط به فیلم دماغ به سبک ایرانی، دختران دبیرستانی که خوهان عمل زیبایی اند)— دیگر از یاد خانواده ها رفته که قدیم ترها دختران در سن 15 سالگی صاحب فرزند بوده اند و تصور می کنند که چشم و گوش دختر دبیرستانی شان بسته است و کجا تا وقتی که به سن ازدواج برسد! (این نکته را ه هم در نظر داشته باشیم که خیلی از خانواده هم چندان پایبند به شعائر دینی نیستند ولی در عین حال به شدت با غیرت هستند. در عین اینکه با پوشش شهوانی و آرایش دخترشان مشکل ندارند ولی به شدت با رابطه داشتن او با یک پسر مخالفتند و گاهی از خانواده های مذهبی هم تندتر برخورد می کنند.) از طرفی با وجود نهایی شدن احساسات جنسی و شهوانی در دختران دبیرستانی، آنها هرگز با واقعیات جامعه آشنا نیستند. نیاز به مورد توجه قرار گرفتن و حرف های عاشقانه تمام وجودشان را فراگرفته ولی نمی دانند که در پشت این حرف ها گاهاً چه سرنوشت شومی در انتظار آنهاست. پسران بین 18 تا 25 سال تازه از نظر نیازهای جنسی و تکامل جنبه های شهوانی مثل دختران دبیرستانی می شوند ولی با این تفاوت که در این سن با بسیاری از واقعیات جامعه خواسته یا ناخواسته آشنا می شوند. پسرها معمولا در سن 18 سالگی مستقل شده یا وارد دانشگاه می شوند یا سربازی یا بازار کار و به هر صورت خود به خود با واقعیات آشنا می شوند و در این سن است که نیازهای شهوانی شان کامل شده و اوج می گیرد. بهترین گزینه هم برای آنها گول زدن دختران دبیرستانی ساده دل است که برای یک جمله عاشقانه حاضرند جان بدهند. این در حالیست که در آموزش و پرورش برنامه خاصی و ویژه ای برای دخترها در نظر نگرفته اند که البته برای پسرها هم هیچ برنامه فرهنگی خوبی ندارند. پسران زیادی را می شناسم که ده ها دوست دختر دبیرستانی دارند و دختران دبیرستانی زیادی را می شناسم که به خاطر یک قرار ملاقات با تنها دوست پسرشان حاضرند از درس و زندگی و خانواده بگذرند. |