ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

از تولد تا مرگ

نگاهی به زندگی انسان در ایران اسلامی

الهه آریانپور

صدای گریه بچه به گوش می رسه ... همه خوشحالن ... دو سه روز می گذره یه اخوند میاد بالا سر بچه و تو گوشش یه چیزایی می خونه ... اوه بچه مسلمون شد !!!!

خب دینشو که براش انتخاب کردن ...

چند سال می گذره ... بچه به حرف میاد ... روزها و ماهها و سالها می گذره و بچه به سن مدرسه می رسه .

طفلی بچه از همه جا بی خبر تو مدرسه چیزای عجیبی می شنوه ... میشنوه بچه مسلمونه ... و تا دلت بخواد محدودیت داره ... این بچه بزرگتر می شه ... عقلش رشد می کنه بعد با خودش می گه " من که اسلام رو انتخاب نکردم . منو مسلمون کردن .

     

حالا می رم تحقیق می کنم و دینمو تغییر می دم " اما چیزی نمی گذره که یه چیز عجیبتر می شنوه " اگه بخواد دینشو عوض کنه باید بره بالای دار !!!! خوب پس از این کار صرف نظر میکنه . تو مدرسه با یه مشت مزخرفات که اسمشو گذاشتن درس بزرگ میشه .

هر سالی که میگذره بیشتر احساس  پوچی می کنه . هر کاری که دوست داره انجام بده جلوش یه خط قرمز می بینه .

دیگه کم کم عاصی میشه . کم کم فکرای بد میاد سراغش .

خودکشی ... خودزنی ... و ... اما یه خورده که فکر می کنه میبینه این فکرا واقعا احمقانه است .

 

پس به زندگی پوچ خودش ادامه می ده .

چند سال می گذره و نوبت کنکور می رسه . اما نه کنکور هم قبول نمیشه چون نه بسیجیه نه فرزند شهیدی جانبازی چیزیه ... حالا باید بره سربازی ... ۲ سال از عمرشو با بدبختی می گذرونه .

 تو این دو سال سیگاری میشه .

 اما با اراده قوی خودش ترک می کنه .

حالا می خواد ازدواج کنه ... اما بازم مشکل جلو پاشه چون نه خونه داره نه ماشین داره و از همه مهمتر بیکاره .. طبیعتا بهش زن نمیدن .

بیچاره ۲ سال تموم می ره دنبال کار اما دست از پا دراز تر برمی گرده .

نا امید داره تو خیابون پرسه می زنه که تیتر یه روزنامه معروف میخکوبش می کنه .

  

" دولت ایران ۵۰ میلیون دلار به دولت فلسطین کمک می کند " لبخند تلخی می زنه و می ره تیتر بقیه روزنامه ها رو نگاه می کنه . یه تیتر که تو اکثر روزنامه ها دیده میشه نظرشو جلب می کنه " انرژی هسته ای حق مسلم ماست !" داره اتیش می گیره . از اونجا دور میشه و به بخت خودش لعنت می فرسته .

 می ره خونه .

تلویزیون رو روشن می کنه .

بازم اخوندا تلویزیون رو قرغ کردند . شبکه خبر رو می زنه . دکتر احمدی نژاد داره به شکل زنده صحبت می کنه .

 می گه " من مشکلات جوونا رو حل می کنم و ... " این جمله به گوش پسرک خیلی اشنا میاد .

 تا الان خیلی ها این جمله رو تکرار کردن .

پسرک با خودش فکر می کنه و تصمیم اخرشو می گیره و فردا

تیتر اول روزنامه های حوادث می شه " خودکشی جوان ۲۳ ساله!!! "

 

 

قبلی

برگشت

بعدی